تبیان، دستیار زندگی
رَسوُلِ‏الله(صَلّی‏الله‏عَلَیهِ‏وَآلِهِ‏وَسَلَّم) قال: لا یَتَمَنَیَنَّ أَحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِه» حضرت فرمودند: هیچ‎گاه احدی از شما برای ضرر، حادثه‏ و گرفتاری‎ای كه، «نَزَلَ بِه»، به‎سوی او فرود آمده درخواست و تمناّ و آرزوی مرگ نكند!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آرزوی مرگ نکن

آیت الله آقا مجتبی تهرانی

رَسوُلِ‏الله(صَلّی‏الله‏عَلَیهِ‏وَآلِهِ‏وَسَلَّم) قال: لا یَتَمَنَیَنَّ أَحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِه» حضرت فرمودند: هیچ‎گاه احدی از شما برای ضرر، حادثه‏ و گرفتاری‎ای كه، «نَزَلَ بِه»، به‎سوی او فرود آمده درخواست و تمناّ و آرزوی مرگ نكند!
بحث دعا - جلسه چهار

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ‏ دُعَائِی‏ إِذَا دَعَوْتُكَ‏ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»[1]

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به دعا بود و اینكه ماه مبارك رمضان، ماه تلاوت قرآن و دعا است و در آن به این دو سفارش شده است. این ماه از یك طرف ماه بازگو كردن سخنان ربّ است، سخنانی‏كه از مصدر وحی نازل شده و از طرف دیگر هم ماه راز و نیاز عبد با ربّ خود است تا بنده از او درخواستكند.‎

امّا عرض كردم در باب دعا، مسئله این است كه دعای او چه نسبت به خودش و چه نسبت به غیر، چه معنوی و چه مادّی، باید دعای خیر باشد؛ یعنی یا دفع ضرر کند و یا جلب منفعت.

امّا «نعوذبالله»! درخواست ضرر كردن از خدا، چه برای غیر و چه برای خودش درست نیست.

نهی از ضرر رساندن به غیر؛ الّا کافر یا مشرک

عرض كردم بنده از اینکه درخواست و دعا کند و از خدا بخواهد كه ضرری[2] به غیر برسد نهی‏ شده ‏است. جلسه گذشته در صحبت‏هایم تصریح كردم؛ غرض از «غیری» كه می‏گویم مۆمنین است.

اینجا اشاره به دعای مۆمن نسبت به خود و مۆمن یا مۆمنه دیگر است. تصریح كردم و گفتم که بحث مشرك و كافر جدا است و این را بعداً بحث خواهم كرد؛ یعنی اینكه انسان مشرك یا كافر را لعن یا نفرین كند بحث جدایی دارد.

 جلسه گذشته این‏ را گفتم تا یك وقت این‏ها را با هم خلط نكنید. یك عدّه ممكن است در اثر كمبود اطّلاعاتشان این‎ها را با هم اشتباه كنند!

جلسه‏ی گذشته در مورد غیر بحث كردم و روایاتی را خواندم كه نباید این كار را نسبت به غیر بكنیم، چون اصل در اسلام جذب است نه دفع.

ضرر رسانی به خود در دو دسته از روایات:

دسته اول؛

و امّا نسبت به خود؛ چون، دیگر این به طریق اولی است. در این باب دو دسته روایت داریم.[3] یك دسته از روایات، به طور مطلق می‏گویند و به تعبیر من این روایات علّتی نیاورده و تعلیلی در آن‎ها وجود ندارد. روایت می‏گوید: از خدا، برای خودت، درخواست مرگ نكن! این بالاترین ضرر است كه بگویم: خدایا! مرگم را برسان!

نفرین و لعنت تعارفی!

البتّه این دعا یك وقت جنبه تعارفی دارد، که به آن كاری نداریم. در این جنبه اراده جدّی‎ای نیست. در چنین افرادی اراده استعمالی وجود دارد، این‏ها هیچ‎وقت حاضر به مرگ نیستند.

می‏گوید: خدایا! مرگم بده؛ امّا اراده جدّی ندارد، ما به این‎ها كاری نداریم. آن‎هایی كه اراده‏ی جدّی دارند را مطرح می‎کنم.

آرزوی مرگ نکن

«رُوِیَ عن رَسوُلِ‏الله(صَلّی‏الله‏عَلَیهِ‏وَآلِهِ‏وَسَلَّم) قال: لا یَتَمَنَیَنَّ أَحَدُكُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِه»،[4] حضرت فرمودند: هیچ‎گاه احدی از شما برای ضرر، حادثه‏ و گرفتاری‎ای كه، «نَزَلَ بِه»، به‎سوی او فرود آمده درخواست و تمناّ و آرزوی مرگ نكند!

تو محدودی؛ راه‎ها محدود نیست

وقتی در شدّت گرفتاری قرار گرفته‏ای، خیال می‏كنی که همه راه‏ها به‏سوی تو مسدود است. این به خاطر آن است كه تو خودت محدود هستی، لذا خیال می‏كنی راه‏ها مسدود است.

در حالی که این‎طور نیست. وقتی به بالا رو كنی و سراغ آن موجودی كه محدود نیست و لایتناهی است بروی، خواهی دید که هیچ راهی برای او مسدود نیست. به‏خصوص آن هم در شب‏های ماه مبارك رمضان كه گفتم همه‏ی حجاب‏ها برطرف شده است. دقّت کنید!

گره از کارم باز کن!

این روایت از پیغمبراكرم است كه می‏گوید: وقتی گرفتار شدی و ضرری متوجّه تو شد، عصبانی نشو تا اینكه بگویی: خدایا! مرگم را برسان! اصلاً و ابداً چنین چیزی نگو! برو به خدا بگو: خدایا! گره را باز كن![5]

دسته دوم؛

چند جلسه گذشته وعده كرده بودم كه در این باب وارد می‏شوم. چهارده تا روایت دیدم. ولی نمی‏توانم همه را مطرح كنم. در دسته دوّم از روایات تعلیل وارد شده؛ یعنی بیان کننده علّت این است كه ما می‏گوییم، از خدا طلب مرگ نكن، ولو اینكه در فشار هم قرار گرفتی.

آرزوی مرگ، قطع‎کننده مسیر

در اینجا به چند روایت اشاره می‏كنم؛ هرچه همه را بازگشت به یك چیز می‏كند. از پیغمبراكرم است که دارد: «رُوِیَ عَن رَسوُلِ‏الله(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) لاَ یَتَمَنَّیَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمُ الْمَوْتَ إِمَّا مُحْسِنًا فَلَعَلَّهُ أَنْ یَزْدَادَ خَیْرًا وَ إِمَّا مُسِیئًا فَلَعَلَّهُ أَنْ یَسْتَعْتِبَ»،[6]

هیچ‎كدام از شما درخواست و آرزوی مرگ نكند، چرا؟ چون یا از افراد نیكوكار محسوب می‏شود و چون آدم نیكوكاری است اگر در اینجا بماند، مرتّباً كار نیك می‏كند و بر نیكی‏هایش افزوده می‏شود.

پس چرا بمیرد؟ نیكی كند، خوبی كند، تا به خوبی‎های خود اضافه كند، «وَ إِمَّا مُسِیئًا فَلَعَلَّهُ أَنْ یَسْتَعْتِبَ»، نعوذبالله! و اگر از كسانی كه نیكی كردن ملكه‏اش باشد نیست و به اصطلاح بدكاره و گناه‎کار است، در اینجا یك احتمال وجود دارد که اگر بماند می‎تواند توبه كند و برگردد. در روایتی كه از پیغمبراكرم بود چند حالت را بیان فرمودند و یكی هم همین بود.

آرزوی بازگشت به دنیا

روایت دیگری از پیغمبراكرم است که: «لا تَمَنَّوُا المَوتَ فَاِنَّهُ یَقطَعُ العَمَلَ وَ لا یُرَدُّ الرَّجُلَ فَیَستَعتِبُ»، نگاه كنید! حضرت اینجا علّت را چیز دیگری بیان می‎کنند، البتّه با آن هم‏سو است، امّا به بیان دیگر.

حضرت می‏فرماید: هیچ‎كدام از شماها آرزو و تقاضای مرگ نكنید، چرا؟ چون اگر بمیری، دیگر نمی‏توانی كاری انجام دهی، «فَاِنَّهُ یَقطَعُ العَمَل»، تمام شد، «وَ لا یُرَدُّ الرَّجُل»، و بازگشتی هم نیست، «فَیَستَعتِب»،[7]

می‎خواهی برگردی و جبران كنی، امّا دیگر راه بازگشت بسته شده است. این همان است كه در آیه قرآن هم می‎آمده است كه وقتی هنگام مرگ می‏رسد و حُجب كنار  می‏رود، ملكات و اعمال خود را که نگاه می‏كند به وحشت می‏افتد، «رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَكْتُ»(٨)

آنجا آرزوی بازگشت به دنیا می‏كند. به خدا می‏گوید: خدایا! «رَبِّ ارْجِعُونِ»، من را به دنیا برگردان. شاید عمل صالح انجام دهم. امّا جواب چه می‏آید؟ «كَلّا»، راه بازگشتی نیست. این همان است كه در اینجا می‏فرماید.

مواظب باش، چه دعایی می‎کنی!

چه آرزویی می‏كنی؟ درصدد این باش که خودت را اصلاح كنی! در روایت دیگری از پیغمبراكرم[9] است این‎ها غالباً از پیغمبر است. «لا تَمَنَّ المَوتَ فَاِنَّ هَولَ المُطَّلَع شَدید وَ إِنَّ مِنَ السَعادَه أَن یَطوُلَ عُمرُ العَبد وَ یَرزُقَهُ الله اَلإنابَه»،[10]

تقاضای مرگ نكنید، چرا؟ صحنه‏ی قیامت سخت وحشتناك است، «فَاِنَّ هَولَ المُطَّلَع شَدید»، از سعادتِ شخص است، یعنی از سعادتمندی عبد است که طول عمر پیدا كند، برای اینكه موفّق بشود خداوند انابه را روزی او گرداند؛ یعنی رو به‎سوی خدا كردن را نصیبش کند.

بیانات حساب‎شده در روایات

من فكر می‏كنم که حضرات ائمّه در بعضی از روایات طرف‏های سۆال‎کننده را برنداز هم می‏كردند و این جملات را می‏گفتند. هر كدام از بیانات به‏گونه‏ای حساب شده است و هر كدام با بیانی دیگر و علّت را در قالب دیگری ریخته است.

نمی‎دانی چه چیزی برای آن دنیا فرستادی!

«لا یَتَمَنَّ اَحَدُكُم المَوت فَإِنَّهُ لا یَدری ما قَدَّم لِنَفسی»،[11] هیچ‎كدام از شما درخواست مرگ نكند، چرا؟ چون نمی‏دانی که چه چیزی جلوتر برای خودت را پیش فرستادی! هیزم جهنّم فرستادی، یا نهال‏های زیبا برای بهشت؟ كدام‎یك از این‎ها است؟

آیا برای رفتن به جهنّم شتاب می‎کنی؟

در یك روایت دارد: «لا تَمَنَّ المَوت فَإِن كُنتَ مِن أَهلِ الجَنَّه فَالبَقاءُ خَیرٌ لَك وَ إِن كُنتَ مِن اَهلِ النّار فَما یُعجِلُكَ إِلَیها»،[12]چرا درخواست مرگ می‏كنی؟ اگر اهل بهشت باشی بمانی بهتر است، چرا؟

چون كارهای بهشت‏ساز بیشتر انجام می‏دهی؛ امّا اگر اهل آتش باشی، چرا برای رفتن به جهنّم شتاب می‏كنی؟ حالا اگر جهنّمی باشی مقداری دیرتر بروی بهتر نیست؟ نگاه كنید! با هركسی یك طور صحبت می‏كنند.

بمانی و اطاعت خدا کنی، بهتر است یا با معصیت بمیری؟

روزی كسی خدمت امام‏صادق(علیه‏السّلام) آمد، «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى الصَّادِقِ (علیه‏السلام) فَقَالَ قَدْ سَئِمْتُ الدُّنْیَا»، و گفت: از این دنیا خسته شدم، «فَأَتَمَنَّى عَلَى اللَّهِ الْمَوْتَ»، جنابعالی برای من از خدا درخواستِ مرگ بكنید! «فَقَالَ (علیه‎السّلام) تَمَنَّ الْحَیَاةَ لِتُطِیعَ‏ لَا لِتَعْصِیَ»، حضرت فرمودند:

برو و از خدا عمر بخواه كه اطاعت خدا كنی، نه اینكه او را معصیت كنی، «فَلَأَنْ تَعِیشَ فَتُطِیعَ خَیْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ تَمُوتَ»، تو اگر بمانی و اطاعتِ خدا كنی برای تو بهتر است، تا اینكه بمیری، «فَلَا تَعْصِیَ وَ لَا تُطِیع»،[13] چون وقتی مُردی، نه اطاعتی وجود دارد و نه عصیانی. هیچ‎كدام نیست! این خوب است یا اینكه بمانی و اطاعت خدا كنی؟ شكّی نیست ماندن و اطاعت خدا كردن بهتر است!

هلاکت ابدی از خدا نخواه!

موسی ‏بن‏جعفر(علیه‏السّلام) شنید که شخصی از خدا تقاضای مرگ می‏كند، «سَمِعَ مُوسَى(علیه‎السّلام) رَجُلًا یَتَمَنَّى الْمَوْتَ فَقَالَ لَهُ هَلْ‏ بَیْنَكَ‏ وَ بَیْنَ‏ اللَّهِ‏ قَرَابَةٌ یُحَامِیكَ لَهَا؟»،

حضرت فرمودند: بین تو و خدا خویشاوندی‎ای وجود دارد تا از تو پشتیبانی كند؟ «قَالَ لَا»، گفت: نه! قوم وخویشی با خدا ندارم، «قَالَ فَهَلْ لَكَ حَسَنَاتٌ قَدَّمْتَهَا تَزِیدُ عَلَى سَیِّئَاتِكَ؟»،

آیا حسناتی داری كه پیش فرستاده باشی تا بر گناهانت غلبه كنند؟ «قَالَ لَا» گفت: نه! ندارم، «قَالَ فَأَنْتَ إِذاً تَتَمَنَّى هَلَاكَ الْأَبَدِ»،[14] حضرت فرمود: پس تو هلاكت ابدی از خدا می‏خواهی. آدم عاقل كه این‎طوری نمی‏كند!

جذب ائمّه به سوی رحمت و سعادت الهی

من این روایت را مطرح كرده و دسته‏بندی نمودم. در علّت‏ها هم علّت تكراری نیاوردم، چنانچه هر كدام از آن‏ها یك تعبیر و یك قالب جدا داشت.

امّا تمام این‎ها در یك چیز مشترك هستند؛ حتّی آن‎هایی هم كه نسبت به غیر باشد، همین‏طور است که همه با هم هم‏سو هستند و آن این اصلی است كه عرض می‎کنم؛ ائمّه می‏خواهند افراد را به‎سوی سعادت بكِشند.

آیا شما غیر از این را می‏فهمید؟ نه! واقعاً همین است که می‏خواهند بندگان را به‎سوی سعادت و رحمت خدا بكِشند. این جذب است، جذب به‎سوی سعادت و رحمت.

 نمی‏خواهند آن‎ها روی‎گردان شوند. می‎خواهند جلوی روی‎گردانی این‎ها را بگیرند. توجّه كنید! آن‎ها در یك چیز مشترك‏اند و آن اصل جذب به‎سوی رحمت خدا و سعادت ابدی است. آن‎ها دنبال این هستند. ائمّه هیچ‎كس را نمی‏خواهند مأیوس و ردّ كنند. یك جا نمی‏بینیم که این‎طور باشد.

این بحث‏هایی كه می‏كنم، تقریباً بحث‏های ریشه‏داری است و كمتر كسی هم به این سبك بحث كرده ‏است. امّا توجّه داشته باشید که اینجا با جایی‏كه «تقاضای شهادت» می‏كنند، اشتباه نشود! بین این دو فرق بگذارید! كما اینكه در قبل، در بحث لعن و نفرین، گفتم که این بحث راجع نباید به مۆمن و مشرك و كافر خلط شود. مشرک و کافر را قرآن هم لعن كرده، آن ربطی به این‎ها ندارد، این‎ها را با هم خلط نكنید!

دعای تقاضای شهادت

شما در دعاها ببینید! این را به ما آموخته‏اند كه شما تقاضای شهادت كنید! این هم مرگ است، امّا مرگ فی‏سبیل‏الله. بگذارید از ماه رمضان بگویم.

در دعاهای شب‎های ماه رمضان این را می‏خوانید: «وَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ حَجَ‏ بَیْتِكَ‏ الْحَرَامِ‏ وَ قَتْلًا فِی سَبِیلِكَ فَوَفِّقْ لَنَا»،[15] این دعای ماه رمضان است که در هر شب می‎خوانیم. این را به عنوان نمونه گفتم كه در دسترس‏ ما است.

 تقاضا می‏كند: «قَتلاً فی سَبیلِكَ فَوَفِّق لَنا»، این موت عین سعادت است؛ یعنی چه؟ یعنی شهادت عین سعادت است.

دعا برای شهادت

لذا چون عین سعادت است، در ادعیه‏ی ما ترغیب شده ‏است كه نسبت به شهادت دعا كنید! چون این عین سعادت است. لذا معصومین(صلوات‏الله‏علیهم‏اجمعین)، هم می‏بینیم که در ادعیه، دعا نسبت به شهادت را مطرح كرده‏اند و هم در عمل دعوت به شهادت کرده‎‎اند.

از این طرف در ادعیه دعا نسبت به شهادت را بیان کرده‎‎اند و هم در نسبت به دعوت، دعوت كردنِ مردم به شهادت را گفته‎‎اند.

رفتار همیشگی حسین (علیه‎السّلام) دعوت به شهادت بود

البتّه بگویم که این كار، كارِ همیشگی حضرت در حركتش از مكّه به‎سوی كربلا بود؛ یعنی دعوت به شهادت و از هیچ‎كس هم پنهان نمی‏كرد.

دعوت حسین (علیه‏السّلام) از حبیب برای شهادت

می‏گویند: همین‏ كه وارد كربلا شد به شخصی در كوفه نامه نوشت: «مِنَ الحُسین ابنِ عَلی مِنَ الرَّجُلِ الفَقیه حَبیب‏ ابنِ مَظاهِرِ الاَسَدی»، و امّا بعد، «فَاِنّّا قَد نَزلنا كَربَلا وَاَنتَ تَعلَم قِرابَتَنا مِن رَسوُلِ الله فَاِن اَرَدتَ نُصرَتَنا فَقدِم اِلَینا عاجِلا»، از حسین به حبیب.

حبیب! ما وارد كربلا شدیم. تو هم قرابت ما با پیغمبر را می‏دانی و جایگاه ما را خوب می‎شناسی، اگر می‏خواهی ما را یاری كنی، دعوتت می‏كنم، «فَاقدِم اِلَینا عاجِلاً»، سریع خودت را برسان و الّا عقب می‏مانی. او را دعوت به شهادت می‏كند. هم با زبان دعوت می‏كرد و هم با نوشته.


پی نوشت ها :

[1]. بحارالانوار، ج91، ص96

[2]. بالاترین ضرر مرگ است

[3] . این را فشرده می‏كنم چون هنوز مباحثمان مانده است.

[4] . کنز العمال ج2 ص93

[5]. این یك دسته از روایت است که به عنوان نمونه بیان کردم. چون اگر بخواهم روایات را مطرح کنم، زمانِ زیادی می‎برد.

[6]. سنن نسائی، ج6، ص382

[7]. کنز العمال، ج15، ص553

[8]. سوره مبارکه مۆمنون، آیات99 و100

[9]. این روایات غالباً از پیغمبر است

[10]. کنز العمال، ج15، ص554

[11]. کنز العمال، ج15، ص555

[12]. کنز العمال، ج15، ص553

[13]. بحار الأنوار، ج‏6، ص 128

[14]. بحار الأنوار، ج‏75، ص 327

[15] . إقبال الأعمال، ج‏1، ص 61

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

تهیه و تنظیم : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان