تبیان، دستیار زندگی
ابراز نیاز به دیگران در روایات از عواملی برشمرده شده است که موجب از بین رفتن عزت انسان می شود، و فرقی نمی کند که این نیاز، نیاز مالی باشد یا اینکه انسان از دیگری انجام کاری طلب نموده و امر نماید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسن رضائی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بی نیازی از مردم

طلاب

ابراز نیاز به دیگران در روایات از عواملی برشمرده شده است که موجب از بین رفتن عزت انسان می شود، و فرقی نمی کند که این نیاز، نیاز مالی باشد یا اینکه انسان از دیگری انجام کاری طلب نموده و امر نماید.

عوامل عزت روحانیت(2)

عوامل عزت روحانیت(2)

یکی دیگر از عواملی که در روایات به عنوان عامل عزت یاد شده است بی نیازی از مردم و عدم درخواست از دیگران است. چنانکه امام صادق(ع) می فرمایند:

«طَلَبُ‏ الْحَوَائِجِ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ اسْتِلَابٌ‏ لِلْعِزِّ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیَاءِ وَ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ عِزٌّ لِلْمُۆْمِن‏» (1)

طلب نمودن نیازها از مردم از بین برنده عزت و حیا بوده و قطع امید از آنچه در دست مردم است عزت برای مومن است.

و در روایتی نیز از امام باقر(ع) نقل شده است:

« الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ عِزُّ الْمُۆْمِنِ فِی دِینِه‏» (2)

قطع امید نسبت به  عزت مومن در دینش است.

و نیز امام رضا(ع) می فرمایند:

« الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ عِزُّ الْمُۆْمِنِ فِی دِینِهِ وَ مُرُوَّتُهُ فِی نَفْسِهِ وَ شَرَفُهُ فِی دُنْیَاهُ وَ عَظَمَتُهُ فِی أَعْیُنِ النَّاسِ» (3)

قطع امید نسبت به آنچه در دست مردم است عزت مومن در دینش، مروت او در نفسش، شرف او در دنیا، بزرگی او در چشم مردم است.

علامه مجلسی در تفسیر این روایات می فرمایند: مراد از بی نیازی، قطع طمع و قناعت به دارایی ها، و توکل بر خدا و عدم توسل به مردم و درخواست غیر ضروری از آنان است و الا دنیا مکان احتیاج است و انسان نیز طبعا اجتماعی است و در زندگی به یکدیگر محتاج هستند ولی هرچقدر سعی کند در کم کردن احتیاج و درخواست از مردم نزد آنها عزیزتر می شود.(4)

البته نباید عدم درخواست از دیگران را در حیطه مال و ... منحصر نمود بلکه هر نوع بی نیازی از مردم موجب عزت می شود، زیرا در دسته ای از روایات «طلب ننمودن از مردم» به طور مطلق وارد شده است و شامل امر نمودن دیگران به کارهای شخصی هم می شود، همانطور که امام صادق(ع) می فرمایند:

شَرَفُ الْمُۆْمِنِ قِیَامُ اللَّیْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَاۆُهُ عَنِ النَّاس‏» (5)

شرافت مومن به بیداری شب، و عزت او به بی نیازی از مردم است.

و در روایت زیبایی، امیرالمومنین(ع) به تبیین چگونگی معاشرت با مردم می پردازند:

«لِیَجْتَمِعْ فِی قَلْبِكَ الِافْتِقَارُ إِلَى النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَیَكُونَ افْتِقَارُكَ إِلَیْهِمْ فِی لِینِ كَلَامِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ وَ یَكُونَ اسْتِغْنَاۆُكَ عَنْهُمْ فِی نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّك‏» (6)

باید نیاز به مردم و بی نیازی از آنها در دل تو جمع گردد، پس نیاز تو به آنها در گفتار نیکو و گشاده رویی ات باشد و بی نیازی از آنها در حفظ آبرو و بقاء عزتت.

علامه مجلسی(ره) در تبیین این حدیث می فرمایند: یعنی با مردم در ظاهر به گونه ای رفتار کنی مانند کسی که به آنها نیاز دارد یعنی با کلام نرم و روی گشاده و از جهت دیگر با آنها مانند کسی که به آنها نیاز ندارد معامله نمایی و چیزی از آنها درخواست ننمایی تا آبرویت حفظ شود و عزتت برجای بماند.(7)

در زندگی امام خمینی(ره) وارد شده است که هرگز حتی برای یک لیوان آب به کسی امر نمی فرمودند و اگر مثلا دکمه پیراهنشان می افتاد به خانم می فرمودند: بدهید این را بدوزند.(8)

در سیره سید رضی(ره) آمده است که خداوند به وی نوزادی عطا نمود و ابو محمد مهلبی وزیر معز الدولة دیلمی از این جریان اطلاع پیدا کرد و هزار دینار را در طبقی قرار داده و به عنوان هدیه فرستاد اما سید رضی آن را قبول نکرده و به آورنده آن گفت: وزیر می داند من از هیچکس هدیه قبول نمی کنم.

غلام آن طبق را نزد وزیر برگرداند و وزیر گفت این طبق را دوباره ببر و بگو: این وجه را وزیر برای قابله ای که در تولد آن نوزاد خدمت نموده تقدیم داشته است.

سید رضی برای بار دوم هم نپذیرفته و گفت: زنان ما نمی گذارند موقع زایمان زنان غریبه به آنان رسیدگی کنند پیرزنهای خودمان از عهده این امور بر می آیند و پول قبول نمی کنند.

وزیر برای ببار سوم طبق را فرستاد و به غلام گفت به سید بگو آن را میان طلابی که در محضر شما درس می خوانند تقسیم کنید.

 وقتی غلام پیام را رسانید سید رو به شاگردان نموده و گفت: هر کس می خواهد بردارد اما هیچ کس برنداشت مگر یکی از طلبه ها دیناری را برداشته و مقداری از آن را جدا کرد و بقیه را در طبق گذاشت و غلام طبق را برگرداند.

 سید وقتی از طلبه پرسید چرا این دینار را برداشتی؟ طلبه جواب داد دیشب برای مطالعه به روغن چراغ نیاز داشتم و چون خادم مدرسه نبود نسیه نمودم و مقداری مقروض شدم و برای تسویه بدهی مقداری از دینار را برداشتم.

سید رضی(ره) دستور داد به تعداد طلاب مدرسه کلیدهایی برای انبار بسازند تا طلاب بی نیازی از دیگران را یاد بگیرند . (9)

همچنین در احوال شیخ انصاری وارد شده است تجار بغداد مبلغ قابل توجهی از حلال ترین اموالشان  جمع نموده و خدمت شیخ(ره) آورده و گفتند: این مبلغ از وجوهات شرعیه نیست و از حلال ترین اموال شخصی ماست و این را به شما می بخشیم و تقاضا می کنیم قبول بفرمایید تا در این دوران پیری از سختی زندگی خود بکاهید و در این دوره از عمر در وسعت زندگی کنید.

اما شیخ قبول نکرده و گفت: من عمری را در فقر گذرانده ام و در تحمل سختی ها و تلخی های زندگی با فقرا همدردی کرده ام و اکنون که در اواخر عمر من است آیا حیف نیست که نام خود را از طومار فقرا محو کنم و در آخرت از رسیدن به مقام آنها باز بمانم؟(10)

آری بزرگ مردان و تربیت شدگان در مکتب اسلام هرگز چشم به دارایی دیگران ندوخته و در عزت و بی نیازی از دیگران به خوبی نقش یک الگو را ایفا نمودند.

کسانی که در اوج ساده زیستی، در قله عزت نیز زیسته، و این دو خصبت را در خود جمع نمودند.


منابع:

1)     الکافی، ج2، ص148

2)      همان، ج2، ص149

3)     بحارالانوار، ج72، ص108

4)     همان، ج72 ، ص109

5)     کافی، ج2، ص148

6)     الکافی، ج2، ص149

7)     بحار،ج72،ص112

8)     پا به پای آفتاب، ج1، ص170

9)     اسلام مجسم، ج1، ص506

10)همان، ص508

تهیه و تولید : مسلم زمانیان،گروه حوزه علمیه تبیان