تبیان، دستیار زندگی
من در این جلسه مطلبی را برای حلّ مشكلات انسان در زندگی دنیوی‏، عرض می‌كنم. ما در باب دعا داریم كه انسان باید هم برای «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّی و چه معنوی، دعا كند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راه حلّ مشکلات، در زندگی دنیوی

آیت الله آقا مجتبی تهرانی

من در این جلسه مطلبی را برای حلّ مشكلات انسان در زندگی دنیوی‏، عرض می‌كنم. ما در باب دعا داریم كه انسان باید هم برای «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّی و چه معنوی، دعا كند.
بحث دعا - جلسه دوم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ‏ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»؛[1]

اجتناب از لعن و نفرین، سیره معصومین است

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما  راجع به دعا بود. عرض كردم انسان، در سیر زندگی دنیوی و در سراسر زندگی‏ خود با پرتگاه‏هایی مواجه است. او نسبت به این پرتگاه‏ها احتیاج به پناهگاه دارد، تا از آن مدد بگیرد و سقوط نكند.

از این استمداد جستن، به دعا و درخواست از یك نیروی حاكم بر مادّیّت تعبیر می‏شود؛ چون نیروهای مادّی، قابلیّت این را ندارند تا برای انسان نسبت به پرتگاه‌هایی كه در زندگی با آن‏ها مواجه می‏شود، اعمّ از پرتگاه‌های معنوی و مادّی‏، پناهگاه باشند.

لذا باید به یك نیروی حاكم بر نیروی مادیّت متوسّل شود تا آن نیرو بتواند او را از سقوط نجات دهد.

راه حلّ مشکلات، در زندگی دنیوی

من در این جلسه مطلبی را برای حلّ مشكلات انسان در زندگی دنیوی‏، عرض می‌كنم. ما در باب دعا داریم كه انسان باید هم برای «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّی و چه معنوی، دعا كند. خیلی هم به آن سفارش شده است.

در مقابل، از اینكه انسان در زندگی دنیوی خود ‌»نعوذبالله»! برای «جلب ضرر»، چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران دعا كند، نهی شده است. من برای اینكه بگویم می‏شود انسان این كار را انجام دهد، روایتی به ذهنم آمد که بعد از بیان مطلبم به آن اشاره خواهم كرد.

درخواست ضرر، یا بر اثر غفلت است و یا سرخوردگی!

انسان، در زندگی خود، یا بر اثر «غفلت» و یا بر اثر «سرخوردگی»، درخواست «جلب ضرر» می‌کند؛ این دو مطلب است:

درخواست ضرر بر اثر غفلت

یک؛ «غفلت» از اینكه وقتی من با مشكلی برخورد كردم، مشكل‏گشایی مافوق این ابزار مادّی وجود دارد كه اگر من دستم را به سوی او دراز كنم، مشكل من را حلّ خواهد كرد؛ اسم این دعا است.

به تعبیر دیگر؛ وقتی غفلت از دعا و درخواست از خدا در انسان به وجود می‏آید، بر اثر آن می‏بیند به بن‏بست رسیده است، لذا برای خودش آرزوی ضرر و حتّی آرزوی مرگ می‏كند.

بدتر از مرگ چیست؟!

در روایتی دیده‏ام كه از حضرت سۆال می‏كنند: آقا! بدتر از مرگ چیست؟ الآن به هر كس بگویید بدترین چیز چیست؟ می‏گوید: مردن و مرگ.

این سۆال را از حضرت می‏پرسند كه بدتر از مرگ چیست؟ حضرت می‏گوید: بدتر از مرگ، آن چیزی است كه وقتی به سراغت آمد، آرزوی مرگ كنی! چقدر زیبا می‏فرماید! یعنی آن مسئله آن‏قدر تلخ است كه مرگ نزد آن، برای تو شیرین‏تر می‏شود. چقدر زیبا! گاهی انسان بر اثر غفلت، برای خودش درخواست ضرر می‏كند.

درخواست ضرر بر اثر سرخوردگی

دو؛ «سرخوردگی». از دعا غفلت نكرده، اعتقاد هم دارد، ولی ایمانش ضعیف است؛ مثلاً فرض كنید مرتّب از خدا درخواست می‏كند، بعد می‏بیند گره‌اش باز نشد، می‌گوید: ای خدا مرگم بده! من در این مورد، چهارده روایت دیده‌ام كه اگر فرصت كنم، که به این چهارده روایت اشاره خواهم كرد.[2]

بر اثر سرخوردگی از دعایی كه مستجاب نشده، می‌گوید: خدا مرگم بده![3] این سرخوردگی، معمولاً و غالباً انسان را به وادی‌ای می‏كشد كه برای خودش درخواست ضرر می‏كند.

ولی اینكه انسان، نسبت به خود و نسبت به دیگران تقاضا و درخواست ضرر كند، در معارف ما نهی شده است؛ یعنی دعا نباید علیه كسی باشد حتّی خود انسان! اصطلاحاً به چنین دعایی «نفرین» می‌گویند.

تا دعا می‌کنید فرشتگان می‌گویند: آمّین!

در جلسه گذشته گفتم. «رُوِیَ عن رَسوُلِ‏الله(صل‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم) قال: لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِكُم اِلّا بِخَیر»؛ وقتی برای خودت دعا می‏كنی، از خدا خیر بخواه نه شرّ! نفع بخواه نه ضرر! رفع ضرر بخواه نه جلب ضرر! «لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِكُم اِلّا بِخَیر»؛ این تعبیر، استثنا از نفی است، یعنی بی ‌برو برگرد باید همین باشد، «فَاِنَّ المَلائِكَه یۆَمِّنون عَلی ما یَقوُلوُن»؛[4]

تا دعا می‏كنید، فرشتگان بلافاصله می‏گویند: آمّین! فهمیدی چه‌كار كردی؟ آن‌ها می‏گویند: آمّین! بعد هم تو پشیمان می‏شوی!

حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید!

در یك روایت دیگر است از پیغمبراكرم كه درباره درخواست ضرر است هم نسبت به خود و هم دیگران، «رُوِیَ عن رَسوُلِ‏الله(صَل‏الله‏عَلیهِ‏وَ‏آلِهِ‏وَسَلَّم) قال: لا تَدعوا عَلی اَنفُسِكُم وَلا تَدعوا عَلی اَولادِكُم»؛

اولاد خود را نفرین نكنید! «وَلا تَدعُوا عَلی خَدَمِكُم»؛ خدمتگذارانتان را نفرین نكنید! «وَلا تَدعُوا عَلی اَموالِكُم»؛[5] حتّی اموالتان را هم نفرین نكنید! عجب! آن‏ها جاندار بودند، این‏ها بی‏جان هستند، توجّه كنید! اینكه بگویید:”‹ ای كاش این را نداشتم! این من را بیچاره كرد! این فلان شد و از این قبیل حرف‌ها.

بروید خودتان را اصلاح كنید، آن‏ها تقصیری ندارند! من یك وقتی راجع به دنیا بحث كرده‏ام؛ ما خیال می‏كنیم دنیا در و دیوار و امثال این‏ها است، نه! دنیا این‏ها نیست، دنیا چیز دیگری است. من نمی‏خواهم بحث را منحرف كنم.

درخواست نکنید جوانتان جوان‌مرگ شود!‌

مطلبی‏ در روایت مطرح شده كه چه بسا این مطلب از جهت جنبه‏های طبیعی، آن موقع نیز مورد ابتلاء بوده است‏. پیغمبراكرم در روایتی دارد كه: «قالَ رَسوُلِ‏الله(صَلی‏الله‏عَلَیه‏وَ‏آلِه‏وَسَلَّم): لا تَمَنّوا هَلاكَ شِبابِكُم وَ اِن كانَ فیهِم غَرام»

؛ از خدا درخواست و تمنّا نکنید تا جوانتان جوان‌مرگ شود، چون می‏بینم در این شرّ وجود دارد؛ به اصطلاح ضرر دارد، «فَاِنَّهُم عَلی ما كانَ فیهِم عَلی خِلال»؛ یك بحث منطقی است، چون آن‏ها با همان حالی كه دارند از چند حال خارج نیستند، یك: «اِمّا اَن یَتُوبوُا فَیَتوُبُ الله عِلَیهِم»؛

چه بسا این شخص فردا پشیمان شود و توبه كند، خدا هم توبه او را قبول كند، دو: «وَ اِمّا اَن تُردِیَهُمُ الآفاق»؛ از آن طرف، ممكن است موجب شود این آسیب‏هایی كه می‏بینی اصلاً از بین برود.

این زمین‏ها همه به طور كلّی از بین برود. به طور كلّی، شرّها از بین برود. ضرری كه از ناحیه‏ی او وجود دارد، همه از بین برود. می‏فهمد، توبه می‏كند، یا اصلاً دیگر زمینه‏اش از بین می‏رود. این دو تا هم مربوط به ضرر است.

از آن طرف، ممكن است در جادّه‏ای بیافتد و در آن شروع كند به خدمت كردن. «وَ اِمّا عَدُوّاً یُقاتِلوُه»؛ همین کسی كه تو می‏گفتی: خدا مرگش بدهد! ممكن است درگیری و جنگی ایجاد شود؛ ممكن است دشمن كافری به مسلمان‏ها حمله كند و او به جبهه برود و بجنگد، «وَ اِمّا حَریقاً فَیُدفِعوا وَ اِمّا ماءً فَیَصُدّوُا»؛[6]

ممكن است حادثه‏ای پیش بیاید و او جلوی آن را بگیرد و ... حضرت دانه دانه، شروع می‏كند به گفتن. همه این‏ها خدمات است.

مأموریت پیغمبر اکرم جذب است

من این را عرض می‏كنم بعد وارد بحث می‏شوم. یكی از اصول معارف مسلّم ما اصل جذب است، نه دفں یعنی به‏طور مسلّم مأموریّت پیغمبراكرم در اسلام این بوده است که مردم را جذب کند.[7]

از اوصاف پیغمبراكرم رحمت للعالمین است. این یعنی چه؟ این همان اصل جذب است؛ یعنی جذب مردم به خود و به اسلام. لذا شما نگاه كنید عملاً خود پیغمبراكرم هم همین‏كار را می‏كرد.

خدایا قوم من را هدایت کن، اینها نمی‌فهمند!

بعد از آنكه كفّار آن همه پیغمبراكرم را آزار دادند، اسلام آوردند. در اوّل بعثت، اصحاب به پیغمبر پیشنهادی دادند و گفتند: آقا! مگر حضرت نوح پیغمبر نبود؟ حضرت نوح، امّت خود را نفرین كرد.

قریب هزار سال دید این‏ها نه هدایت می‏خواهند و نه چیز دیگری، به همین‏خاطر آن‏ها را نفرین كرد و بر اثر نفرین او همه هلاك شدند. تو هم قوم خود را نفرین كن، تا خدا هلاك‌شان كند و همه از بین بروند.[8]

 ببینید حضرت چه جوابی می‌دهد، گفت: «اَللّهُمَّ أهدِ قَومی فَاِنَّهُم لایَعلَموُن»؛ خدایا! قوم من را هدایت كن، این‏ها نمی‏فهمند! «وَانصُرنی عَلَیهِم اَن تُجیبوُنی اِلی طاعَتِك»؛ و من را یاری كن تا بر آن‏ها چیره شوم، به‏گونه‏ای كه در راه طاعت و بندگی تو جواب‌گوی من باشند. پیغمبر اصلاً سراغ آن حرف‌ها نرفت که بخواهد كسی را نفرین کند.

من برای لعن مبعوث نشده‌ام!

در یك روایتی داریم كه وقتی دندان پیغمبراكرم را شكستند و ایشان مجروح شد، از صورت ایشان خون می‏ریخت، آمدند به حضرت گفتند: آقا! مشركین مكّه را نفرین كن! فرمود: «اِنّی لَم اَبعَثُ لَعانا وَلكِنّی بُعِثتُ داعِیاً وَ رَحمَه اَللّهُمَّ عَهدِ قَومی فَاِنَّهُم لا یَعلَموُن»؛ نگاه كنید!

شیوة ایشان جذب است، چون اصل در اسلام همین است، اصل در اسلام، مسئله‏ی جذب است نه دفع. دعا كردن به نفع یا دفع ضرر است، نه «‌نعوذبالله» نفرین كردن و جلب ضرر، یا لعن كردن كه عبارت است از دفع منفعت. البتّه در لعن نوزده مورد وجود دارد كه استثنا شده است؛[9] آن‏ها اشكالی ندارد.[10]

احدی نمی‌تواند مانند ائمّه طاهرین(صلوات‌الله‌علیهم) باشد!

آن‏ها عملاً هم همین كار را می‏كردند. شما ائمّه طاهرین(صلوات‌الله‌علیهم) را نگاه كنید! واقعاً بشر عادّی نمی‏تواند این‌گونه باشد، این را بدانید، مسلّم نمی‏تواند! احدی صبر و حلم و بردباری و استواری این‏ها را ندارد. آن‏ها منحصر به فرد هستند. حتّی انبیاء عظام هم صفات آن‏ها را نداشته‏اند.[11] من نمی‏توانم وارد این مسائل شوم!

پس نمی‏توان به راحتی لعن و نفرین كرد، چون احتمال دارد آن شخص پشیمان شود، توبه كند، یا این حالت او از بین برود، شاید در راه بیاید و به اسلام خدمت كند و شاید ....


پی نوشت ها :

[1]. بحارالانوار، ج91، ص96

[2]. البتّه بعید می‏دانم فرصت شود، لذا چون در این جلسه نمی‏رسم به همه آن‏ها اشاره كنم، بعضی از آن‏ها را در جلسه‏ی بعدی خواهم گفت

[3]. البته این غیر از تعارفاتی است كه در بین طایفه نساء وجود دارد، چون به قول ما طلبه‏ها، آن‏ها كه در گفتن این عبارت اراده‏ی جدّی ندارند، اراده‏ی آن‏ها استعمالی است

[4]. كنزالعمّال، ج2، ص93

[5]. كنزالعمّال، ج3، ص614

[6]. حلیة الأولیاء، ج5، ص119

[7]. این در مورد پیغمبراكرم، حالا تا برسیم نسبت به انبیای دیگر ببینیم چگونه بوده است

[8]. ‌البتّه من از این بحث نمی‏گذرم، من بحث مفصّلی راجع به حضرت نوح در ذهن دارم كه ان‏شاءلله اگر خدا به من توفیق داد در همین ماه رمضان راجع به آن بحث خواهم كرد

[9]. در این زمینه می‏توانید به جلد چهارم كتاب اخلاق الهی (آفات زبان)، بخش لعن مراجعه فرمایید

[10]. چون من در جلسه گذشته راجع به این مسئله بحث كرده‏ام ،دیگر اینجا به آن اشاره نمی‏كنم

[11]. من نمی‏توانم وارد این مسایل شوم

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

تهیه و تنظیم : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان