تبیان، دستیار زندگی
یکی از سوالات مطرح شده در این سال ها این بوده که چرا تحصیلکرده ها چندان در فرآیند های اقتصادی و صنعتی دیده نمی شوند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معضل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه


یکی از سوالات مطرح شده در این سال ها این بوده  که چرا تحصیلکرده ها چندان در فرآیند های اقتصادی و صنعتی دیده نمی شوند؟

بیکاری

یکی از اولین توقعات افراد دارای تحصیلات دانشگاهی یافتن شغل مناسب است. اما آن چه امروزه با آن مواجهیم موجی از دانشجویان و فارغ التحصیلان بیکار است. چرا چنین است؟

عرضه نیروی کار تحصیلکرده و دانشگاهی عموما در اختیار دولت است و در اکثر موارد رقابت چندانی در بین دانشگاه ها و همچنین دانشجویان وجود ندارد: در نتیجه شرایط انگیزشی لازم برای بهتر درس خواندن در محیط های علمی ما فراهم نمی آید .

در طرف تقاضا شرایط بدتر است : زیرا اکثر تحصیلکرده ها قاعدتا باید جذب سازمان های وابسته به دولت شوند ، ولی طبق سیاستگذاری ها، دولت و سازمان ها و بنگاه های دولتی در حال کوچک شدن هستند و اگر استخدامی داشته باشند ، در بیشتر مواقع کیفیت تحصیل اهمیت زیادی ندارد و بیشتر ماهیت روابط است که امکان اشتغال را به وجود می آورد

بخش دیگری که امکان جذب دانش آموختگان را فراهم می آورد، بخش خصوصی است که البته سهم آن نسبت به بخش دولتی کمتر است : زیرا از یک طرف درصد بسیار کمتری از کل اقتصاد در اختیار این بخش است و از طرف دیگر از آنجا که بنگاه ها عموما در محیط رقابتی کار نمی کنند ، آن چنان که انتظار می رود، متقاضی نیروی انسانی تحصیلکرده نیستند .

فقدان رقابت در بازار کسب و کار نیز دلیل دیگری است  زیرا وقتی بنگاه ها مجبور به رقابت در داخل کشور یا در سطح بین المللی نباشند ، به دانش اقتصادی برای بهبود کیفیت و کاهش هزینه ها برای بهینه سازی فرآیند تولید نیاز ندارند . برای آنها این امکان وجود دارد که در بازارهای داخلی هر کالایا خدمتی را که تولید می کنند به فروش برسانند و مثالی که عموما ارائه می شود، صنعت خودروسازی است: به عنوان نمونه به این نکته اشاره می شود که صنعت خودروسازی چه نیازی به اقتصاددان دارد، زیرا این صنعت دلیلی برای کاهش جدی هزینه های خود ندارد و البته اگر این نیاز احساس شده باشد که اخیرا به دلیل تحمیل فضای رقابتی از طرف کشورهای همسایه چنین شده است، فارغ التحصیلان دانشگاه ها عموما قابلیت اجرای این کار را ندارند، زیرا آموخته های آنها چیزهای دیگری بوده است .

عرضه نیروی کار تحصیلکرده و دانشگاهی عموما در اختیار دولت است و در اکثر موارد رقابت چندانی در بین دانشگاه ها و همچنین دانشجویان وجود ندارد

بنابراین در محیط کسب وکار ایران یا نیاز به دانش بالاتر وجود ندارد، یا اگر به وجود آمده باشد ، دانشگاه ها و استادان ما برای پاسخگویی به این گونه نیازهای جامعه آماده نشده اند.

معمولادر دانشگاه های جهان ، صاحبان کسب و کار نیازهای خود را به تکنولوژی های مدرن در قالب پروژه هایی به دانشگاه ها ارائه می دهند و استادان با همکاری دانشجویان ( به ویژه در سطح دکترا) برای پاسخگویی به نیازهای مطرح شده به اجرای کارهای تحقیقی گسترده می پردازند و از این طریق ضمن دستیابی به پاسخ برای صاحبان پروژه ها ، استاد و دانشجو در کنار یکدیگر رشد می کنند و همزمان با آن امکانات آموزشی مورد نیاز و روزآمد برای فضاهای آموزشی فراهم می آید.

به همین دلیل تعداد مقالات چاپ شده آنان بسیار بیشتر از استادان دانشگاه های ایرانی است و تعداد اختراعات و نوآوری های ثبت شده آنها نیز قابل مقایسه با ایران نیست.

از طرفی جذب فارغ التحصیلان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی كشور در بازار كار منوط به داشتن توانائیها و ویژگیهایی است كه بخشی از آنهــا می بایست در طول دوران تحصیل در دانشگاه ایجاد گردد. به نظر می رسد عدم تناسب بین فرایندها و مواد آموزشی رشته های تحصیلی موجود در دانشگاهها با مهارتها و توانائیهای مورد نیاز بازار كار، مهمترین عامل موفق نبـــودن فارغ التحصیلان در كاریابی و اشتغال است. علاوه بر این مورد، برخی از عوامل بیــــرونی كه خارج از حوزه فعالیت و كنترل نظام آموزش عالی است نیز بر اشتغــــال فارغ التحصیلان تاثیر بسزایی دارند.

عوامل موثر بر اشتغال فارغ التحصیلان را می توان به دو دسته عوامل دورنی و عوامل بیرونی تقسیم کرد:

عوامل درونی، فرایندها و راهبردهایی هستند كه در نظام آموزش عالی به كــــار گرفته می شوند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مقوله اشتغال و كاریابی فارغ التحصیلان ارتباط دارند. مهمترین این عوامل عبارتند از:

1 - عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاه و نیازهای آتی بازار كار 2 - عدم تناسب بین محتوای آموزش با مهارتهای شغلی 3 - عدم توفیق دانشگاهها در ایجاد و تقویت روحیه علمی و انگیزه خدمت رسانی به جامعه در دانشجویان 4 - مشخص نبودن حداقل قابلیتهای علمی و عملی برای فارغ التحصیل شدن 5 - عدم آشنایی اعضای هیات علمی با فرایند و نحوه انجام امور در واحدهای تولیدی و خدماتی مرتبط با رشته تحصیلی فارغ التحصیلان 6 - فقدان زمینه مناسب برای آموزشهای علمی و كاربردی 7 - ناكارآمدی اعضای هیات علمی در تربیت نیروی كار متخصص مورد نیاز جامعه 8 - مطرح نبودن مسائل علمی و پژوهشی به عنوان اولویت اول در دانشگاهها.

در محیط کسب وکار ایران یا نیاز به دانش بالاتر وجود ندارد، یا اگر به وجود آمده باشد ، دانشگاه ها و استادان ما برای پاسخگویی به این گونه نیازهای جامعه آماده نشده‌اند

عوامل بیرونی شامل كلیه مواردی می شوند كه بر اشتغال فارغ التحصیلان به طور مستقیم و غیرمستقیم تاثیر گذاشته و مانع از جذب آنها در بازار كار می گردند. این عوامل عبارتند از: 1 - رواج نیافتن و مشخص نبودن فرهنگ كاریابی 2 - عدم توسعه بنگاههای كاریابی خصوصی 3 - عدم توسعه كانونهای فارغ التحصیلان و ناكارآمدی آنها در كاریابی و هدایت شغلی 4 - تعدد متقاضیان و رقابت شدید برای كسب مشاغل موجود 5 - رواج نیافتن فرهنگ كارآفرینی و كم بودن تعداد كارآفرینان 6 - وجود مشكلات اجرایی در پیاده كردن سیاستها و برنامه های كلان اشتغال.

بی توجهی به این عوامل باعث شده که اگر در گذشته نه چندان دور داشتن یک مدرک تحصیلی در یک رشته خوب در یک دانشگاه معتبر بهترین دلیل برای یافتن شغل مناسب بود. امروز داشتن مدرک دلیلی برای داشتن شغل نیست. در واقع دیگر بازار خواهان فارغ التحصیلان نیست.

اشباع بازار کار و حجم انبوه فارغ التحصیلان در نگاه اول، دورنمائی ناامیدکننده از اشتغال فارغ التحصیلان را به تصویر می کشد به خصوص که مشکلات استخدامی و موانع قانونی پیش روی آن امکان دسترسی به شغل دولتی را برای فارغ التحصیلان تا حد زیادی کاهش داده است.

بیکاری

متاسفانه سیستم آموزش عالی ایران جوری عمل می کند که افزایش میزان فارغ التحصیلان در رشته های مختلف صرف نظر از ابعاد و پیامدهای اجتماعی آن تا حد زیادی اقتصاد کشور را تحت الشعاع قرار می دهد. ایجاد مشاغل کاذب و شاغل شدن در حرفه ای به غیر از رشته تحصیلی، علاوه بر آنکه نیروی کار اقتصادی یک کشور را به شدت توسعه نیافته معرفی می کند، در نامتوازن شدن وضع اقتصادی کشور نیز تاثیر بسزائی دارد..

از دگر سو، بزرگ شدن بخش های خدماتی ارزش مدرک تحصیلی در کشور را به شدت نازل کرده است. این مسئله آینده نا امیدکننده ای را برای فارغ التحصیلان جویای کار بوجود آورده است. این معضل فراگیر متاسفانه در میان بخش زیادی از فارغ التحصیلان با معدل خوب نیز دیده می شود. دانشجویانی که دوره لیسانس رابه اتمام می رسانند و بلافاصله در مقطع تحصیلات تکمیلی مشغول به تحصیل می شوند، پس از فراغت از تحصیل، در رشته مورد نظر خود از مهارت و توانائی کافی برخوردار نیستند. فارغ التحصیلان صرف داشتن مدرک تحصیلی بالا گمان می کنند که بلافاصله پس از فراغت از تحصیل به شدت مورد توجه ارگان ها و بخشهای دولتی و غیر دولتی قرار خواهند گرفت غافل از اینکه مدرک زدگی جائی برای کیمیا پنداشتن مدرک تحصیلی باقی نگذاشته است.

یکی از علل مهم افزایش بیکاری در بین فارغ التحصیلان متناسب نبودن رشته ها و آموزش های دانشگاهی با نیاز بازار کار است، انتزاعی بودن متون درسی دانشگاه ها و تطبیق نداشتن آنها با واقعیت های اجتماعی علت مهم دیگری است که به بیکاری فارغ التحصیلان دامن می زند. با این حال واقعیت آن است که فراگیری حرفه های مختلف و کسب تخصص در زمینه های گوناگون در حین تحصیل می تواند بار اقتصادی و روانی ناشی از بیکاری فارغ التحصیلان را کاهش دهد. از این منظر باید گفت که آموزش نیروی کار کماکان حلقه مفقوده نظام آموزشی کشور محسوب شده و چنانچه متولیان در برنامه های دراز مدت به امر آموزش حین تحصیل دانشجویان توجه جدی داشته باشند پدیده بیکاری فارغ التحصیلان تبعات زیان باری کمتری خواهد داشت.

اشباع بازار کار و حجم انبوه فارغ التحصیلان در نگاه اول، دورنمائی ناامیدکننده از اشتغال فارغ التحصیلان را به تصویر می کشد

ارتباط صنعت و دانشگاه، جذب نخبگان دانشگاهی، تحقیق و توسعه و واژه هایی مانند این همگی سیاست های فوق العاده ای برای بهبود وضعیت صنعت و تولید و اقتصاد کشور هستند. اما این سیاست ها در شرایطی که حتی امکان استخدام فارغ التحصیلان دانشگاهی به سادگی میسر نیست معنای خود را از دست داده اند. امید است که روزی برسد که دیگر در آمارها نخوانیم میزان بیکاری تحصیل کرده ها چندین برابر بیکاری افراد دانشگاه نرفته است.

فرآوری: ریحانه حمیدی فر

بخش اقتصاد تبیان


جهان نیوز/ ماهنامه تدبیر/ پایگاه اطلاع رسانی حوزه اندیشه