تبیان، دستیار زندگی
ادعای وجود ناسازگاری در قرآن را می توان در دو بخش سامان داد: 1) اینکه بین آیات قرآن کریم، تناقض و یا تنافی وجود دارد؛ و 2) اینکه بین بعضی از آیات قرآن با واقعیت های خارجی و یا فرضیه های علمی ناسازگاری وجود دارد. نوشتار پیش رو با تلاش واحد پاسخ به سؤالات و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ناسازگاری در قرآن ؟!


ادعای وجود ناسازگاری در قرآن را می توان در دو بخش سامان داد: 1) اینکه بین آیات قرآن کریم، تناقض و یا تنافی وجود دارد؛ و 2) اینکه بین بعضی از آیات قرآن با واقعیت های خارجی و یا فرضیه های علمی ناسازگاری وجود دارد. نوشتار پیش رو با تلاش واحد پاسخ به سۆالات و شبهات دینی گروه پژوهه و همچنین محققین مۆسسه ی پژوهش های قرآنی المهدی، تهیه و تنظیم شده است.

ناسازگاری در قرآن ؟!

- پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی (1) ناسازگاری در قرآن؛ توهم یا واقعیت؟!

- مۆلف: پژوهشکده ی باقرالعلوم (ع)

- شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول 1391

- قیمت: 4500 تومان

قرآن کریم، آخرین کتاب آسمانی و معجزه ی جاویدان پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) است. این کتاب نورانی از همان بدو ظهور، مورد توجه همگان قرار گرفت به گونه ای که جان تشنگان معارف حقه را سیراب و دیدگان حق طلبان را روشن گردانید و در مقابل، کفار و منافقین را به چالشی جدی کشید. برای دشمنان حقیقت و نورانیت چاره ای جز مقابله با جذبه پر کشش این معجزه ی الهی و تخریب آورنده ی آن نمانده بود، به گونه ای که نبی مکرم اسلام (ص) را ساحر و مجنون خواندند و تمام توان خود را برای مخدوش کردن این کتاب آسمانی بکار گرفتند و از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. این تلاش نه تنها به زمان صدر اسلام محدود نگشت که در دوران های بعدی ابعاد گسترده تری به خود گرفت و از لحاظ کمی و کیفی توسعه یافت... .

کتاب حاضر با عنوان «ناسازگاری در قرآن؛ توهم یا واقعیت!؟» تنها به نقد بخشی از تلاش های گسترده ی ایشان پرداخته و سعی دارد در قالب پرسش و پاسخ، به ادعای وجود ناسازگاری در قرآن کریم بپردازد.

ادعای وجود ناسازگاری در قرآن را می توان در دو بخش سامان داد: 1) اینکه بین آیات قرآن کریم، تناقض و یا تنافی وجود دارد؛ و 2) اینکه بین بعضی از آیات قرآن با واقعیت های خارجی و یا فرضیه های علمی ناسازگاری وجود دارد. نوشتار پیش رو با تلاش واحد پاسخ به سۆالات و شبهات دینی گروه پژوهه و همچنین محققین مۆسسه ی پژوهش های قرآنی المهدی، تهیه و تنظیم شده است.

در میان ادیان مختلفی که در جهان وجود دارد دین اسلامی با شعار آخرین و کامل ترین دین راستین تا پایان جهان، در میدان باورهای بشریت حضوری فعال یافته و طبعاً انتظار بیشتری را در مخاطبان خود برانگیخته است. از آنجا که قرآن در رأس منابع آموزه های این دین آسمانی قرار دارد همت محققان و دانشمندان متعدد مسلمان و غیرمسلمان مصروف تحقیق و پژوهش در پیرامون مفاهیم آن شده است. در گستره ی این تحقیقات، سۆالاتی رخ نموده که زمینه ی شبهه پراکنی اسلام ستیزان را فراهم کرده است؛ نوشتار پیش رو پاسخ به مجموعه شبهاتی است که در برخی از پایگاه های اینترنتی ضد دین مطرح شده و شامل دو دسته اشکال بر قرآن می شود؛ بنظر می رسد این شبهات برخاسته از قضاوتی عجولانه پیرامون قرآن است که ریشه در سطحی نگری شبهه کنندگان در قرآن و نگاه گزینشی ایشان به آیات آن دارد. در کتاب حاضر ابتدا سۆال مطرح شده و بعد به توضیح شبهه ی آن پرداخته شده و در پایان بصورت اجمالی و تفصیلی به آن پرسش پاسخ داده شده است.

برخی از سۆالاتی که در کتاب مطرح شده است عبارتند از:

1- معبود مشرکان، الله یا خدایی دیگر!؟

2- الله، دور یا نزدیک!؟

3- مقتضای رحمت خدا، هدایت یا ضلالت!؟

4- فرزند داشتن الله، ممکن یا ناممکن!؟

5- نگاهبان انسان، خدا یا فرشتگان!؟

6- عامل مصیبت های انسان، خویشتن یا خدا یا شیطان!؟

7- خلقت جن و انس، برای عبادت یا برای جهنم!؟

8- خداوند، آمر به فحشاء یا ناهی از آن!؟

9- بی نیازی خدا، منافی با آفرینش یا موافق با آن!؟

10- مصیبت های انسان، مطابق با عدل خدا یا منافی با آن!؟ و . . .

در سۆال معبود فرشتگان، الله یا خدایی دیگر!؟ برای رفع شبهه و تبیین آن چنین آمده است: در برخی از آیات قرآن کریم، به مسئله ی اعتقاد و اعتراف مشرکان به خداوند اشاره شده است:

«و اگر از آنها بپرسی، چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ مسلماً خواهند گفت: خدا. بگو: ستایش از آن خداست؛ ولی بیشترشان نمی دانند.» (سوره ی لقمان/ آیه ی 25)

این در حالی است که در سوره ی کافرون، پیامبر اسلام از پرستش آنچه کافران می پرستند باز داشته شده است: «بگو ای کافران، آنچه می پرستید، نمی پرستم و آنچه می پرستم، شما نمی پرستید. این دو دسته از آیات چگونه قابل جمع هستند؟»

پاسخ اجمالی:

مقصود از آیه ی 25 سوره ی لقمان، اعتراف مشرکان به ذات یگانه و تنها آفریننده ی جهان هستی است و پیامبر در این اعتقاد با مشرکان همسو است، و منظور از آیات سوره ی کافرون باور مشرکان به نفی توحید عبادی است و پیامبر در این جهت با مشرکان هم عقیده نیست. از این رو تضادی میان آیات مزبور وجود ندارد.

در پاسخ تفصیلی به این پرسش، ابتدا مراتب توحید و باور مشرکان درباره ی هریک و بعد مراتب توحید که عبارتند از: توحید در ذات، در صفات، در خالقیت، در ربوبیت و در عبادت به صورت مختصر بررسی شده است.

پرسش بعدی درباره ی مقتضای رحمت خدا، هدایت یا ضلالت است که در توضیح شبهه ی آن چنین آمده است: در آیه  ی 12 سوره ی انعام آمده است که الله رحمت را بر خود مقرر کرده است: «بگو آنچه در آسمان ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداست که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است».

در پاسخ تفصیلی نیز چنین آمده است که: هدایت در لغت به معنای راهنمایی کردن و ارشاد نمودن است و در اصطلاح عبارت است از تعیین کمال مناسب یک شیء و معین کردن راهی که به آن کمال می رسد؛ مثلاً کمال یک درخت زردآلو، این است که میوه ی زردآلو را با رنگ و اندازه ی خاص و مقداری متناسب در زمان و مکان مناسب ثمر دهد. و در ادامه به انواع هدایت الهی و انواع ضلالت اشاره می شود. یکی از صفات خداوندی هدایت گری است و در آیات متعددی به این صفت الهی اشاره شده است. هدایت الهی در یک تقسیم کلی به دو بخش هدایت تکوینی و هدایت تشریعی تقسیم می شود. هدایت تکوینی هدایتی است که به امور تکوینی تعلق می گیرد؛ مانند اینکه خدا هر نوع از انواع مخلوقات را به کمال خویش می رساند. اما هدایت تشریعی نیز هدایتی است که به امور تشریعی تعلق می گیرد؛ مثل دستورات الهی که در قالب اعتقادات، اعمال و اخلاقیات از طرف خداوند متعال صادر شده است. به تعبیر بهتر، هدایت تشریعی آن است که پروردگار متعال قانون سعادت بخش را در اختیار انسان قرار بدهد و با امر و نهی او را آگاه کند تا با انتخاب خویش راهی را برگزیند و به پایان رساند . . .

از آنجا که قرآن در رأس منابع آموزه های این دین آسمانی قرار دارد همت محققان و دانشمندان متعدد مسلمان و غیرمسلمان مصروف تحقیق و پژوهش در پیرامون مفاهیم آن شده است. در گستره ی این تحقیقات، سۆالاتی رخ نموده که زمینه ی شبهه پراکنی اسلام ستیزان را فراهم کرده است؛ نوشتار پیش رو پاسخ به مجموعه شبهاتی است که در برخی از پایگاه های اینترنتی ضد دین مطرح شده و شامل دو دسته اشکال بر قرآن می شود؛

در پاسخ به این سۆال که آیا خدا نگاهبان انسان است یا فرشتگان!؟ باید گفت: از برخی آیات قرآن چنین برمی آید که این فرشتگان هستند که انسانها را از گزند حوادث و دستبرد بلاها و مصائب حفظ می کنند و از سوی دیگر در برخی از آیت قرآنی خداوند حافظ بر همه چیز و از آن جمله انسانها معرفی شده است: «و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است». (سوره ی سبá آیه ی 21).

گرچه قرآن تدبیر جهان هستی و نگاهبانی از انسانها در برابر حوادث را به فرشتگان نسبت داده است اما آنها در این سببیت مستقل نمی داند؛ بلکه ایشان را واسطه هایی معرفی می کند که تحت فرمان خدا به وظایف خویش عمل می  نمایند. در این صورت تنافی ای میان آیات نام برده وجود ندارد . . .

پرسش بعدی این است که عامل مصیبت های انسان، چه کسی است؟ خودش، خدا یا شیطان؟! در جواب باید گفت قرآن در آیاتی به بیان عالم مصیبت های انسان پرداخته است. در آیه ی سوره ی ص از زبان حضرت ایوب گفته شده است که شیطان عامل مصیبت های او بوده است:

«و بنده ی ما ایوب را به یاد آور، آن گاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد».

از طرف دیگر در آیه ی 79 سوره ی نساء گفته شده است که عالم و سبب مصیبت ها خود انسان و عملکرد اوست: « هرچه از خوبی ها به تو می رسد از جانب خداست و آنچه از بدی به تو می رسد از خود توست».

و اما در آیه ی 78 همین سوره سبب همه ی مصیبت ها خداوند دانسته شده است: «اگر پیشامد خوبی به آنان برسد، می  گویند این از جانب خداست، و چون صدمه ای به ایشان برسد، می گویند این از طرف توست بگو همه از جانب خداست».

گرچه پیدایش بلاها در قرآن کریم هم به خداوند و هم به انسان و هم به شیطان نسبت داده شده و هرکدام بعنوان علت این امور معرفی گردیده اند اما نحوه ی دخالت خداوند، انسان و شیطان در پیدایش این بلاها یکسان نیست؛ بلکه از جهات مختلف است. برای درک بهتر این مطلب رابطه ی خدا، انسان و شیطان با مصیبت های جاری در زندگی روزمره به رابطه ی شیطان با مصیبت ها، رابطه ی انسان با مصیبت ها و رابطه ی خدا با مصیبت ها اشاره شده است. در رابطه با رابطه ی شیطان با مصیبت ها چنین آمده است که: قرآن کریم، از شیطان به عنوان سببی در وقوع مشکلات برای حضرت نام برده است. این نسبت از آن رو است که شیطان علت مُعِد (زمینه ساز) در وقوع آن مشکلات بوده است:

درباره ی رابطه ی انسان با مصیبت ها نیز باید گفت: خداوند متعال، از انسان به عنوان عامل پیدایش سیئات نام برده است: «هرچه از خوبیها به تو می رسد از جانب خداست و آنچه از بدی به تو می رسد از خود توست»، (سوره ی نساء، آیه  ی 79)

این نسبت از آن رو است که انسان با اراده و اختیار خود اعمالی را مرتکب می شود که ریشه ی مصیبت های اوست. در این فرض، انسان علت نزدیک مصیبت ها و خداوند علت دور آنها است. از این رو فاعلیت انسان در طول فاعلیت خداست و مصائب را می توان به هر دو نسبت داد.

درباره ی رابطه ی خدا با مصیبت ها نیز می توان گفت قرآن پیدایش همه چیز را به خدا نسبت می دهد چرا که ایجاد کننده ی همه ی عالم و وقایع آن، خداوند متعال است و هر اتفاقی که در جهان می افتد به اذن و اراده ی قدرت او صورت می پذیرد، تا خدا نخواهد و قدرت ندهد نه شیطان می تواند وجود داشته باشد تا وسوسه کند و نه انسان می تواند بر صفحه ی هستی وجود داشته باشد تا انتخاب و اراده کند. این همان حقیقتی است که در آیه ی 78 سوره ی نساء مورد اشاره واقع شده است؛ حاصل این که، منشأ تحقق هر پدیده ای در عالم، خداوند است از این جهت که وجود هر موجودی وابسته به اوست. این وابستگی مانع از این نیست که علل و عوامل دیگری نیز در تحقق آن پدیده نقش داشته باشد؛ اما باید توجه داشت که این علل و عوامل نیازمند و وابسته به خدا هستند.

برخی دیگر از سۆالاتی که در ادامه در این کتاب آمده است عبارتند از:

1- مخالفت با پیامبران، عنادورزی یا حق طلبی!؟

2- عیسی مسیح جهنمی یا بهشتی!؟

3- نازل کننده ی وحی، جبرئیل یا روح القدس!؟

4- فرشته ی نازل بر مریم (ع) متعدد یا واحد!؟

5- ابلیس، از ملائکه یا جن!؟

6- اعتقاد به اسلام، اکراهی یا اختیاری!؟

7- قرآن نزد پیامبران سابق، به عربی یا غیرعربی!؟

8- بادیه نشینان عرب، کافر و منافق یا مسلمان و مومن!؟

9- آفرینش جهان، در شش روز یا هشت روز!؟

10- ماده ی اولیه ی خلقت انسان، خون یا آب یا گل پخته یا . . . !؟ و . . .

فهرست منابع نیز در پایان ذکر شده است.

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: سازمان تبلیغات اسلامی