تبیان، دستیار زندگی
به مناسبت فرا رسیدن ماه ضیافت الهی و شب های پر برکت قدر و با توجه به وظیفه خطیر و سنگین شما دبیران پرورشی نسبت به شناخت کامل خصوصیات کامل این شب ها، به دانش آموزان ایران اسلامی، مرکز یادگیری سایت تبیان طبق روال همیشه، متنی را ارائه نموده ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهربانیت را باز کم دارم

به مناسبت فرا رسیدن ماه ضیافت الهی و شب های پر برکت قدر و با توجه به وظیفه خطیر و سنگین شما دبیران پرورشی نسبت به شناخت کامل خصوصیات کامل این شب ها، به دانش آموزان ایران اسلامی، مرکز یادگیری سایت تبیان طبق روال همیشه، متنی را ارائه نموده است که حتماً مورد استفاده در برگزاری مراسم شما عزیزان در مدرسه قرار خواهد گرفت.

شامگاهی دیگر است

بازهم اذان که می گویند دلم آرام می شود

مثل همه زمان هایی که صدای نجواهای با تو بودن را با خود زمزمه می کنم

پروردگارا

می دانم در چنین شبی فرشتگانت را فرستاده ای تا راهنمایمان باشند

تا همراهمان باشند

مهربانیت را باز کم دارم

اما

اما معبود من، آیا با بار گناهانمان، نقطه ای سپید مانده است تا گوش های قلبمان شنونده راهی شوند، که فرشتگانت می گویند؟

در چنین شبی تنها یک راه می ماند

باید بشوم مثل کمیل، همان حرف هایی را بزنم که علی علیه السلام به او آموخت برای آمرزیده شدن...

پروردگارا

امرکرده ای به من برای فراخواندنت

و ضامنم گشته ای برای اجابت خواسته هایم

پس ای معبود من

بازهم به خودت پناه می آورم چراکه کسی را جز تو ندارم تا درک میهمانیت را به من بدهد

چراکه تنها تو هستی که آگاهی بر حرف های نگفته ام

چرا که تو ستاری بر عیوبم که دیگران نمی دانند

چراکه مهربانیت را مثل همیشه برای بخشیدن گناهانم بهانه می کنم

الهی العفو...

مهربانیت را باز کم دارم

آن شب، كه باید تا سحر شب زنده داری نمود و به امید وصل و دیدار بیدار نشست، تا "مطلع فجر"، كدام شب است؟

همان شبی است که فرشتگان هزار هزار فرود می آیند به فرمان ایزد یکتا

همان شبی است که تا سحر به انتظار بخشش گناهانمان می نشینیم و الهی العفو را فریاد می زنیم

همان شبی است که کتاب نورانیش را که امانت رسولش بود در بین امتش، بر سر می گذاریم و امامانش را سلام می دهیم.

همان شبی است که هزار بار، هزار نامش را صدا می زنیم. برای آمرزش گناهنمان

همان شبی است که ...

مهربانیت را باز کم دارم

ایستاده ام کنار پنجره و به چراغ های همیشه روشن شهر می نگرم.

باران به شیشه پنجره بوسه می زند.

پروردگارا در چنین شبی نیز رحمتت را که نشانه استجابت دعایمان است هم دریغ ننموده ای.

هر دو دستم را بالا می آورم رو به آسمانت که بی کران است مثل کرمت.

دلم می خواهد فریاد بزنم.

نگاهم را می دوزم به آسمان.

نمی دانم شاید برای اینکه کمی، تنها کمی، نگاهم آسمانی شود برای تو را دیدن.

تو را و سفره آسمانیت را که چیده ای.

پروردگارا شرمساری تمام وجودم را فرا گرفته.

پروردگارا از تو می خواهم در این چند روزی که از میهمانیت گذشته توفیقم دهی برای تو را دیدن.

برای درک سفره آسمانی چیده شده ات.

برای دیدن میزبانانت.

برای آمرزش گناهانم که همچون ابرهای تیره، روشنی دلم را نشانه گرفته اند .

دلی را که امانت تو بوده است و من باز کوتاهی نموده ام در امانتداری اش.

نمی دانم شاید امید به کرم و بخشش تو انسان را این گونه می نماید .

پروردگارا این روزها بخشش و کرم تو را برای آرامش دلم کم دارم.

الهی و ربی من لی غیرک


مرکز یادگیری سایت تبیان – نویسنده: مریم فروزان کیا

تنظیم:‌ مریم فروزان کیا