تبیان، دستیار زندگی
باز این اشك است كه از جاده‏هاى دل مى‏گذرد و در كویر نیاز ساكن مى‏شود . دوباره كبوترهاى محرم خیال، با خاك عرفات، تیمم مى‏كنند . نمى‏دانم! اما هر چه هست من زائر كوى حسینم . مى‏خواهم با زمزمه‏هاى حسینى در صحراى عرفات، محرم درگ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زیر باران عرفه



باز این اشك است كه از جاده‏هاى دل مى‏گذرد و در كویر نیاز ساكن مى‏شود . دوباره كبوترهاى محرم خیال، با خاك عرفات، تیمم مى‏كنند . نمى‏دانم! اما هر چه هست من زائر كوى حسینم . مى‏خواهم با زمزمه‏هاى حسینى در صحراى عرفات، محرم درگاه خدا شوم، زیر باران عرفه ...

احسان دیرینه تو را قرن‏ها و سال‏هاست مردمان شناخته‏اند . تو همانی که كاروان را براى نجات یوسف فرود آوردی تا از چاه به جاه رسانى‏اش و از بندگى به سلطنت . چشم سپید یعقوب را به دیدار یوسف روشن كردى! اى یاور ایوب كه بلا و رنج و سختى را از او دور كردى! اى آن كه دستان ابراهیم را از ذبح اسماعیل نگاه داشتى، تا وعده‏ات تحقق یابد! اى اجابت كننده دعاى زكریا! اى آفریننده یحیى! اى حامى یونس! که او را از شکم ماهی نجات دادی.  تو را مى‏شناسم . اى آن كه به امر خود، دریا را براى بنى‏اسرائیل شكافتى و فرعون و لشكرش را در گرداب قهر خویش غرق نمودی! تو را مى‏شناسم . این را نیز مى‏دانم که اگر بنده‏اى نافرمانى كند، عزلش نمى‏كنى . مگر نبودند ساحران كه سال‏ها غیر تو را پرستیدند و فرستادگان تو را تكذیب كردند، اما تو با آیه لطیف هدایت، از هر چه جهالت رهایشان كردى و به سمت نور رهنمایشان شدى، آى اى خدا اى بدیع بى همتا، اى پاینده بى‏مثال، اى عالمى كه به هر كس به قدر گنجایشش، بخشیدى . من اكنون زیر باران عرفه، زمزمه‏هاى حسین (علیه السلام) این بنده عاشق تو را زمزمه مى‏كنم . او كه تو را با واژه‏هاى آسمانى اشك مى‏خواند و با تمام بزرگیش چه خاشعانه با تو سخن مى‏گوید . این همان آغاز كربلایى ‏شدن است ...

مهربانا! خطاهایم بزرگ شد و رسوایم نكردى . گناهانم را دیدى و پوشاندى .

اى لطیف! خرد بودم و ضعیف، روزى‏ام دادى و نگاهم داشتى . بزرگ شدم! هنوز نمى‏توانم نعمات تو را شماره كنم . اى كه بى‏منت عطا مى‏كنى؛ آن ‏گونه كه من در آیینه دلم لطف و احسان تو را مى‏بینم و تو در آیینه كردار من جرم و عصیان را . با این‏ همه گنهكارى راهنمایم شدى به سوى ایمان . هر چند هنوز در شكر این همه احسان ناتوان بودم، بیمار شدم، خواندمت؛ درمان كردى . عریان بودم، پوشاندى‏ام . گرسنه بودم، سیرم كردى . تشنه بودم، از تو سیراب شدم . ذلیل بودم، عزیزم كردى . غریب بودم، آشنایم نمودی . مسكین بودم، توانگرم ساختى . و خود كریمانه، احسان آغاز نمودى . پس به راستى كه حمد و سپاس براى توست! اى خداى بى‏همتا! لب‏هایم اكنون با طراوت دعا ترنم گرفته‏اند . چشمانم در بارش توبه، امان از دست داده‏اند . دل بى‏قرار عرفات حسین (علیه السلام) شده است! یا قدیم الاحسان ما را بیامرز و دعاهایمان را مستجاب گردان که جز تو کسی را نداریم و چشم امیدمان به درگاه تو که کریم و رحیم هستی؛ می باشد.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.