تبیان، دستیار زندگی
انسان باید قابل انعطاف باشد و وقتی حق را شناخت، در مقابل آن متواضع باشد و در رویارویی با حقیقت، در پی توجیه عملکرد غلط خود نباشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رذیلتی همگانی و عامل مفاسد کنونی


اقرار به اشتباه، کار سختی است. اما اگر کسی بتواند به اشتباهات خود اقرار کند، سعادتمند می‌شود. مخصوصاً اگر اقرار او همراه با یافتن یک راهنما و پیروی از او باشد.


وقتی عصبانی می شویم

یکی از موانع بهره‌مندی انسان از هشدارها و نداهای بیدارگرانه فطرت، وجدان اخلاقی و عقل، «لجاجت» و به اصطلاح زیربار نرفتن است. اگر انسان لجوج باشد و زیر بار حرف حق نرود و فقط بخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند و در پی تغییر و اصلاح روش و منش خود نباشد، نمی‌تواند از برکات پیامبران درون بهره‌مند شود؛ زیرا لجاجت، عقل، وجدان اخلاقی و فطرت را به شدّت سرکوب می‌کند.

قرآن شریف تأکید فراوانی بر شناخت صفت رذیله لجاجت دارد و در مقابل، آدمی را به شناخت و برخورداری از فضیلت ارزشمند «انعطاف پذیری» تشویق و تحریص می‌فرماید.

بنابر توصیه مۆکّد قرآن کریم، انسان باید قابل انعطاف باشد و وقتی حق را شناخت، در مقابل آن متواضع باشد و در رویارویی با حقیقت، در پی توجیه عملکرد غلط خود نباشد. خداوند متعال انسان‌های متواضع و قابل انعطاف را این‌گونه توصیف می‌کند و می‌فرماید: بعضی افراد قابل انعطافند و زیر بار حرف حق می‌روند و وقتی حق و حقیقت را دیدند،‌ نه فقط در مقابل آن متواضع می‌شوند، بلکه گریه شوق می‌کنند:

«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْینَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»[1]

این دسته از مردم، رستگار و عاقبت به خیر هستند؛ زیرا راه مستقیم را پیدا کرده و در راه مستقیم گام برمی‌دارند. به تعبیر قرآن شریف، این افراد به اندازه‌ای تواضع دارند و زیر بار حرف حق می‌روند که وقتی کسی آنها را راهنمایی کند و راه را ببینند، در آن راه می‌افتند و از او به خاطر راهنمایی‌ و ارشاد آنان تشکّر می‌کنند و علاوه بر تشکّر، گریه شوق می‌کنند که حقیقت را پیدا کرده‌اند.

اقرار به اشتباه، کار سختی است. اما اگر کسی بتواند به اشتباهات خود اقرار کند، سعادت‌مند می‌شود. مخصوصاً اگر اقرار او همراه با یافتن یک راهنما و پیروی از او باشد.

فساد اخلاقی موجود در اجتماع، ریشه در لجاجت دارد. مفاسد اقتصادی و مفاسد اداری که موجب سرافکندگی است، از لجاجت نشأت می‌گیرد. سرچشمه فقر و عزوبت و نارسایی‌های دیگر جامعه کنونی و بالاخره بدبختی‌های اجتماع، در رذیلت لجاجت است. به قول قرآن شریف، مرگ بر این لجاجت، مرگ بر کسی که برای زیر بار نرفتن و برای لجاجت و لجبازی، حق و حقیقت را زیر پا می‌گذارد

سیمای افراد لجوج

قرآن کریم ترسیم زیبایی از افراد لجوج دارد و می‌فرماید: انسان‌‌های لجباز حاضرند بمیرند، امّا زیر بار حرف حق نروند! به تعبیر قرآن کریم، حاضرند آتشی بیاید و آنها را بسوزاند، یا سنگی از آسمان ببارد و آنان را له کند، امّا دست از موضع ناحق و حرف باطل خود برندارند.

قرآن شریف زبان حال این‌گونه افراد را این‌طور بیان می‌فرماید:

«اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَینا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ»[2]

انسان لجوج و لجباز می‌گوید: خدایا می‌دانم آنچه گفته‌ای و فرستاده‌ای حق است، امّا نمی‌توانم زیر بار بروم و آن را ببینم! پس چه بهتر که نابود شوم و آتشی یا سنگی از آسمان بیاید و مرا نابود کند.

در مورد شأن نزول این آیه، گرچه مخصّص نیست و فقط یک مصداق است، ولی مفسّرین اعمّ از شیعه و سنّی نقل کرده‌اند که وقتی پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم»، امیرالمۆمنین«علیه السلام» را در غدیرخم بر سر دست بلند کردند و فرمودند:«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ» و بعد از آنکه امیرالمۆمنین«علیهالسلام» را به خلافت منصوب کردند و فرمودند که این حکم از جانب خداست، گرچه نگفته بودند هم معلوم بود که از طرف خداست، این آیه شریفه نازل شد:

«الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً»[3]

عید غدیر خم

پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم» خواستار بیعت همگان شدند. این امر نشان‌گر این مطلب است که بیعت، تأکید مطلب است. لذا پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم» سه روز در آن بیابان گرم، مردم را نگاه داشتند و زن و مرد با امیرالمۆمنین«علیه السلام» بیعت کردند. مردها دست می‌دادند و برخی می‌گفتند: «بَخْ بَخْ لَكَ یا ابْنَ أَبِی طَالِب‏». اهل سنّت می‌گویند اوّل کسی که این‌گونه بیعت کرد، عمر بود و بعد هم اطرافیان بیعت کردند.[4] پس از آن، ظرف آبی گذاشتند و امیرالمۆمنین«علیه السلام» دست مبارک را در آن قدح آب زدند و همه زن‌ها دستشان را در آن آب می‌زدند و این گونه‌ با امیرالمۆمنین«علیه السلام» بیعت ‌کردند.

در همین حین، توطئه‌گری‌ها آغاز شد و عرب بیابان‌گردی که خیلی هم شناخته شده نبود را نزد پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم» روانه کردند. او در مقابل پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم» ایستاد و گفت: این کاری که کردی از خودت بود یا از خدا؟ پیامبر«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم» فرمودند: معلوم است که از جانب خداوند بود. گفت: اگر از خودت بود قبول ندارم و نمی‌توانم زیر بار بروم و اگر از خودت نبود و از طرف خداست، نمی‌توانم ببینم که من زنده باشم و علی، امیرالمۆمنین باشد. از خدا بخواه که یک سنگ یا آتشی از آسمان بیاید و مرا نابود کند! بالاخره با قهر از کنار پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم» رفت. شیعه و سنّی می‌نویسند، هنوز زیاد دور نشده بود که آتش یا سنگی از آسمان نازل شد و او را نابود کرد و سپس آیات اوّلیه سوره معارج در مورد این قضیه نازل شد.[5]

برخی از افراد به قدری در لجاجت غوطه‌ور هستند که به جای آنکه بگویند خدایا توفیق بده که حق را قبول کنم و خوشحال شوند از اینکه حق را قبول می‌کنند، عذاب می‌طلبند و می‌گویند: خدایا! نمی‌توانم ببینم، حاضرم با سنگ آتشین بمیرم، امّا زیر بار حرف حق نروم!

جوانان باید مواظب باشند که نخواهند برای به کرسی نشاندن حرف خود، به پدر و مادر جسارت کنند. همچنین والدین باید مراقب باشند که اگر فرزندشان حرف حقّی را می‌گوید، نخواهند لجاجت کنند و به جای تشکّر از او، عصبانی ‌شوند و رابطه خود را با او تیره کنند

لجاجت، رذیلتی همگانی و عامل مفاسد کنونی

نکته‌ای که توجه جدی می‌طلبد این است که خصلت ناپسند لجاجت و رذیلت عناد، فقط در نهاد کافران و  مستکبران و دشمنان اسلام نیست، بلکه در عمق وجود همه انسان‌های معمولی چنین رذیله‌ای وجود دارد و هنگامی که طوفانی شود، خودنمایی می‌کند.

فساد اخلاقی موجود در اجتماع، ریشه در لجاجت دارد. مفاسد اقتصادی و مفاسد اداری که موجب سرافکندگی است، از لجاجت نشأت می‌گیرد. سرچشمه فقر و عزوبت و نارسایی‌های دیگر جامعه کنونی و بالاخره بدبختی‌های اجتماع، در رذیلت لجاجت است. به قول قرآن شریف، مرگ بر این لجاجت، مرگ بر کسی که برای زیر بار نرفتن و برای لجاجت و لجبازی، حق و حقیقت را زیر پا می‌گذارد.

عامل به جهنّم افتادن بسیاری از جهنّمیان و بلکه همه آنان نیز لجاجت و زیر بار حق نرفتن است. امّا باید دانست که حتی اگر جهنّمیان به راستی زیر بار حق بروند و دست از لجاجت و عناد بردارند، از جهنّم خودساخته رها و  از عذاب سخت و شکننده آن خلاص می‌شوند؛ امّا بعضی به اندازه‌ای لجوج هستند که حاضرند در جهنّم بمانند و از لجاجت خود دست برندارند!

اگر انسان لجوج و عنود شد، کم کم به اینجا می‌ رسد که دشمن حق و حقیقت و دشمن اسلام و مرجعیت و نظام اسلامی می‌شود. این فرد لجوج، دوست خود هم نیست، زیرا طبق آیه «اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ...» می‌گوید: اگر لجاجتم ارضاء نشود، بهتر که یک آتشی بیاید و مرا نابود کند!

از همگان مخصوصاً از جوان‌ها تقاضا دارم که قابل انعطاف باشید و برای نهادینه کردن این فضیلت پسندیده اخلاقی، مداومت و تلاش کنید. وقتی حق و حقیقت را دیدید، زیر بار بروید. وقتی کسی حرف حقّی را به شما زد، از او تشکّر کنید و وقتی به راستی حق را دیدید، باطل را رها کنید و حق را بگیرید .

طلاق

لجاجت، عامل انحطاط خانواده

بسیاری از اختلافات خانوادگی بین زن و شوهر، ریشه در لجاجت‌ دارد. مرد در حالی که می‌داند سخن همسرش درست است، زیر بار حرف‌های او نمی‌رود. بسیاری از اوقات زن لجوج است و با اینکه عقلش حرف مرد را می‌پسندد، لجاجتش اجازه نمی‌دهد به حرف شوهر توجّه کند. به هر حال رذیلت لجاجت در خانواده‌ها زیاد دیده می‌‌شود. گاهی زن در خانه حاضر است خود و بچّه‌هایش را بدبخت کند، چون تصمیم به طلاق گرفته است. همچنین برخی اوقات مشاهده می‌شود که مرد، گرچه در ظاهر عاقل و موجّه است، امّا به خاطر لجاجت حاضر است همه چیز را زیر پا بگذارد؛ زن را طلاق می‌دهد، فرزندان را بی پدر و مادر می‌کند و بالاخره آبرویش می‌رود، امّا حرفش را به کرسی می‌نشاند!

رسوخ صفت رذیله لجاجت در دل جوان‌ها و حتّی افراد پیر و کهن‌سالی که تهذیب نفس نکرده و صفات رذیله را ریشه کن نکرده‌اند، بسیار دیده می‌شود و در این حالت، از بین بردن یا سرکوب کردن این صفت ناپسند بسیار مشکل است.

قرآن کریم ترسیم زیبایی از افراد لجوج دارد و می‌فرماید: انسان‌‌های لجباز حاضرند بمیرند، امّا زیر بار حرف حق نروند! به تعبیر قرآن کریم، حاضرند آتشی بیاید و آنها را بسوزاند، یا سنگی از آسمان ببارد و آنان را له کند، امّا دست از موضع ناحق و حرف باطل خود برندارند

جوانان باید مواظب باشند که نخواهند برای به کرسی نشاندن حرف خود، به پدر و مادر جسارت کنند. همچنین والدین باید مراقب باشند که اگر فرزندشان حرف حقّی را می‌گوید، نخواهند لجاجت کنند و به جای تشکّر از او، عصبانی ‌شوند و رابطه خود را با او  تیره کنند.

انعطاف پذیری و گذشت، حلّال مشکلات

انعطاف پذیری و گذشت، حلّال مشکلات است. اگر هرکس قدری از موضع خود کوتاه بیاید و حرف و نظر دیگران را نیز حق بداند، مشکلات اجتماعی و خانوادگی حل می‌شود. اگر افراد به اشتباهات گذشته خود پی ببرند و جسارت اقرار و اعتراف به اشتباه را داشته باشند و برای رضای خدا، روی نظر باطل خود پافشاری نکنند، بسیاری از معضلات حل می‌شود.

از همه اشخاص و گروه‌ها، از همه خانواده‌ها و از همه زنان و مردان تقاضا دارم که لجاجت را کنار بگذارید و برای خدا قدری کوتاه بیایید. قرآن کریم می‌فرماید:

«وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»[6]

همه افراد و به خصوص زن و شوهر باید در مقابل یکدیگر کوتاه بیایند. مسلّماً زندگی بدون نزاع و اختلاف نظر ممکن نیست، جامعه هم بدون اختلاف سلیقه و اختلاف نظر نیست، امّا همه باید نسبت به یکدیگر کوتاه بیایند. قرآن کریم می‌فرماید: این حدّاقل قضیه است، ولی کم است؛ اگر در جامعه یا در خانه مظلوم واقع شدید و اگر حقی از شما ضایع شد، کینه توز نباشید و طرف مقابل را ببخشید.

در مرحله بعدی، اشتباه همدیگر را نادیده بگیرید و به گونه‌ای رفتار کنید که گویی قضیه‌ای اتفاق نیفتاده است. سپس قرآن کریم می‌افزاید: اگر یک کدام بدی کرد، دیگری خوبی کند و اگر یک کدام لجاجت کرد، دیگری کوتاه بیاید تا رحمت خداوند در آن خانه و در آن اجتماع نازل شود.

همه خانم‌ها و آقایان، این آیه شریفه را در نظر بگیرند و قرآن کریم را سرمشق خود قرار دهند و بدانند که قرآن از همگان می‌خواهد لجوج نباشند، انعطاف پذیر باشند و نخواهند فقط حرف خودشان را به کرسی بنشانند.

پی‌نوشت‌ها:

1] مائده / 83

2] انفال / 32

3] مائده / 3

4] ر.ک: شواهد التنزیل، ج ‏1، ص 203؛ مناقب ابن مغازلی، ص 69؛ تاریخ بغداد، ج 8، ص 290 و ...

5]ر.ک: تفسیر فرات الكوفی، ص 506؛ جامع الأخبار، ص 12؛ شواهد التنزیل، ج ‏2، ص 382؛ نور الأبصار(للشبلنجى)، ص 71

6] تغابن / 14

فرآوری : محمدی

بخش قرآن تبیان


منبع :

پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری