تبیان، دستیار زندگی
گنجینه‏هاى گرانقدر تمدن وفرهنگ یك كشور در آثار باستانى، نوشتار علمى و پدیده‏هاى كهن آن به چشم مى‏خورد. و اندیشمندان فرهنگى جامعه از جمله یادگاران ماندگار یك مرز و بوم و یا آیین به شمارمى‏روند كه گاه ارزش یك...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

على علیه السلام مثل الاعلای قرآن



گنجینه ‏هاى گرانقدرتمدن وفرهنگ یك كشوردرآثارباستانى، نوشتارعلمى و پدیده‏هاى كهن آن به چشم مى‏خورد. و اندیشمندان فرهنگى جامعه ازجمله یادگاران ماندگار یك مرز و بوم و یا آیین به شمارمى‏روند كه گاه ارزش یكى ازآنان، برترازتمامى آثارو بناهاى تاریخى محسوب مى‏شود. فرهنگنامه‏ها، دایرة المعارف‏ها، و یا كتابهاى مقدس و آسمانى مردم، آینه‏اى شفاف در معرفى چنین الگوهاى شایسته به دیگران بوده و بیانگر ویژگیهاى روحى، ارزشهاى معنوى و یا حماسه‏هاى كم نظیرو گاه بى‏نظیرهستند.

قرآن را كه مى‏گشاییم، دهها و حتى صدها آیه روشنگر و الگو بخش مى‏یابیم كه نشان از رادمردى جاودانه دارد، والا گوهرى كه افزون برمقام عصمت كه ارزشی بس گرانبهاست فضایل كیمیاگون او درآینه آیات به خوبى بیان شده است و اكنون كه چهارده قرن از زمان حیات وى مى‏گذرد، گویى او، انسان امروز جامعه ماست و یكایك ویژگیهاى وى، به مثال آفتاب عالمتاب، تمامى افراد را ازظلمت‏هاى زندگانى رهایى مى‏بخشد.

على، انسانى هزاربُعدى است كه صدها سال است، نظم و نثر، تفسیر و فقه، كلام و حقوق، ریاضیات وادبیات و... همه و همه از ریزش عظمت او روزى خوارند.

امام على بن ابیطالب(ع) است كه تنها خداى او یاراى بیان صفات او را دارد و یا رسول حق كه سفیر خداوندى است توان یادآورى ویژگیهاى وزیر و پسرعم خود را داراست.

اینك كه درماه رمضان نسیم روح بخش سخنان خداوند، رواق وجودمان را با عطرخود، معنویتى دیگرمى‏بخشد، برخى ازآیات قرآن كریم را درباره امیرمؤمنان (ع) با نگاه دل مى‏بینیم و سیماى على را درآینه قرآن نظاره مى‏كنیم.

1_« ومن الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد.» (بقره/207)

" وازمیان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می فروشد، و خدا نسبت به (این) بندگان مهربان است. "

مفسرمعروف اهل تسنن، ثعلبى مى‏گوید: " هنگامى كه پیامبراسلام تصمیم به هجرت ازمكه به مدینه گرفت، براى تحویل امانت‏هاى مردم و پرداخت پولهاى آنان، على(ع) را بجاى خود قرار داد و شب هنگام كه به سوى «غار ثور» حركت نمود و مشركان اطراف خانه او را محاصره كرده بودند، دستورداد على(ع) دربستر پیامبر بخوابد و پارچه سبزرنگى (برد خضرمى) كه مخصوص خود پیامبربود، روى خویش بكشد.

در این هنگام خداوند به «جبرئیل‏» و «میكائیل‏» وحى فرستاد كه من بین شما برادرى ایجاد كردم وعمر یكى از شما را طولانى‏تر قراردادم، كدام یك ازشما حاضراست ایثاربه نفس كند و زندگى دیگرى را برخود ترجیح دهد. هیچیك حاضر نشدند. به آنان وحى كرد اكنون، على(ع) در بستر پیامبرخوابیده است و آماده فدا کردن جان خویش است. به زمین روید وحافظ و نگاهبان او باشید.

هنگامى كه جبرئیل بالاى سر و میكائیل پائین پاى على(ع) نشسته بودند، جبرئیل مى‏گفت:« به‏به! آفرین برتو اى على! خداوند به واسطه تو برفرشتگان افتخارمى‏كند.»

ناگاه آیه «ومن الناس...» نازل شد و درآن صفات على(ع) بیان‏گردید." (1)

ابن‏ابى الحدید معتزلى ازاهل سنت كه درباره تفسیراین آیه براین باوراست که حماسه على(ع) در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جاى رسول الله(ص) - مورد تایید همگان است وغیرازكسانى كه مسلمان نیستند و افراد سبك مغز، آن را انكارنمى‏كنند. (2)

2-« و اذان من الله و رسوله الى الناس یوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركین و رسوله فان تبتم فهو خیرلكم و ان تولیتم فاعلموا انكم غیرمعجزى الله و بشرالذین كفروا بعذاب الیم.» (توبه/3)

"واین اعلامى است ازجانب خدا و پیامبرش به مردم در روزحج اكبركه خدا و پیامبرش در برابر مشرکان تعهدی ندارند با این حال اگر توبه کنید آن برای شما بهتر است، و اگر روی بگردانید پس بدانید که شما خدا را درمانده نخواهید کرد؛ وکسانی را که کفر ورزیدند ازعذابی دردناک خبر ده."

احمد حنبل - پیشواى معروف اهل سنت - از ابن عباس نقل مى‏كند كه پیامبر سوره توبه را به حضرت علی (ع) داد - تا به مردم هنگام حج ابلاغ كند - فرمود: ابلاغ این سوره تنها به وسیله كسى باید باشد كه او از من است و من از اویم. (3)

3_«ان الذین اجرموا كانوا من الذین آمنوا یضحكون. واذا مروا بهم یتغامزون‏.» (مطففین/30-29)

بدكاران «دردنیا» پیوسته به مؤمنان مى‏خندیدند و هنگامى كه ازكنارآنها مى‏گذشتند، آنان را با اشارات مورد سخریه و استهزا قرار مى‏دادند.

پاره‏اى از مفسران اهل سنت در تفسیراین آیه، چنین نوشته‏اند كه: روزى على(ع) و جمعى ازمؤمنان ازكنارجمعى ازكفارمكه گذشتند، آنها به حضرت و مؤمنان خندیدند و آنها را استهزا نمودند، این آیات نازل شد و سرنوشت مسخره كنندگان را درقیامت روشن ساخت. (4)

4_«فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم، فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبین‏.» (آل عمران/61)

پس هرکه دراین باره پس از دانشی که تو را حاصل آمده، با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قراردهیم.

(مباهله به معناى رها كردن و قید و بند را ازچیزى برداشتن یعنى بنده را به حال خود گذاشتن وعاقبت كاراو را به دست‏ خدا سپردن است.)

انبوه بى‏شمارى ازمفسران اهل سنت «ابناءنا» درآیه را اشاره به حسن و حسین(ع)، نساءنا را فاطمه و انفسنا را اشاره به على(ع) دانسته‏اند. كه نشان از چشمگیرى مقام على(ع) درعرصه نفرین نمودن دشمنان و آشكار شدن حق و دركنار رسول خدا و حتى همانند جان او گردیدن، بیان شده است. (5)

5_«سال سائل بعذاب واقع. للكافرین لیس له دافع. من الله ذى المعارج‏.»  (معارج/3-2-1)

تقاضاكننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد. این عذاب مخصوص كافران است و هیچكس نمى‏تواند آن را دفع كند. از سوى خداوند صاحب درجات ومراتب است.

علامه امینى نام سى نفرازعالمان اهل سنت را بیان مى‏كند كه همگى علت نزول این سه آیه را درخواست عذاب از سوى منكرانتصاب و ولایت على(ع) بعد ازرسول خدا(ص) درصورت حقانیت امامت آن حضرت  دانسته‏اند. داستان ازاین قرار بود كه: چون رسول خدا(ص)، على(ع) را در روزغدیرخم به خلافت منصوب نمود و درباره او فرمود: هر كه من مولا و ولى او هستم، على مولا و ولى اوست، چیزى نگذشت كه این سخن درتمامى شهرها منتشر شد. نعمان بن حارث فهرى خدمت پیامبرآمد و گفت: تو ما را دستور دادى، شهادت به یگانگى خدا و رسالت ‏خود ازسوى او دادى، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادى، ما همه اینها را پذیرفتیم، اما با اینها راضى نشدى تا اینكه این جوان - اشاره به على(ع) - را به جانشینى خود منصوب كردى و گفتى: من كنت مولاه فعلى مولاه.آیا این سخن ازناحیه خودت است ‏یا ازسوى خدا؟

پیامبر(ص) فرمود: قسم به خدایى كه معبودى جزاو نیست، این ازناحیه خدا است.

نعمان روى برگرداند و درحالى كه مى‏گفت: خداوندا! گراین سخن حق است و از ناحیه توست، سنگى از آسمان بر ما بباران!

اینجا بود كه ناگهان سنگى بر سرش فرود آمد و او را هلاك كرد. ناگاه آیه «سال سائل بعذاب واقع، للكافرین لیس له دافع‏» نازل شد.(6)

6_«اهدنا الصراط المستقیم.‏» (حمد/5)

ما را به راه راست هدایت فرما.

علامه طباطبایى درالمیزان از«فقیه‏» و«تفسیر عیاشى‏» نقل نموده كه «صراط مستقیم‏» دراین آیه، امیرمؤمنان، على(ع) است. (7)

در سخن دیگرى ازامام صادق(ع) صراط مستقیم، راه به سوى معرفت‏ خدا تفسیرشده كه دو صراط است، یكى صراط در دنیا و دیگرى صراط درآخرت، صراط دردنیا امام واجب الاطاعة است، كسى كه او را شناخته و از وى پیروى كنند و در آخرت صراطى است كه پل دوزخ است و كسانى كه در دنیا امام واجب الاطاعة را نشاسند، براین صراط لغزیده و در آتش دوزخ هلاك خواهند شد. (8)

7_«الذین ینفقون اموالهم بالیل والنهارسرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم ولا هم یحزنون‏.» (بقره/274)

كسانى كه اموال خود را درشب و روز، پنهان و آشكارانفاق مى‏كنند، پاداششان نزد پروردگار آنان است و نه ترسى براى آنهاست و نه غمگین مى‏شوند.

افزون بر مفسران شیعى، عالمان اهل تسنن نیز درتفاسیرخود نزول این آیه را درباره حضرت على(ع) دانسته‏اند، كسانى چون ابن عساكر، طبرانى، ابن حاتم، ابن جریر و امام فخررازى. (9)

داستانى كه شان نزول وعلت نازل شدن آیه را درآن بیان كرده‏اند آن است كه: امام امیرالمؤمنین(ع) درحالى كه تنها چهار درهم داشت، یك درهم در روز، یك درهم درشب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشكارا در راه خدا انفاق نمود.

اما حكم كلى و معیارى كه درتمامى عصرها و نسل‏ها درس آموزى آن براى دین ‏باوران آن ضرورى مى‏نماید، آن است كه انفاق كنندگان باید ازنظر پنهان یا پیدا بودن عمل خویش، جنبه‏هاى اخلاقى و اجتماعى و یا شخصیت انسانهایى را كه بدانها كمك مى‏كنند، مراعات نمایند، آنجا كه حفظ آبروى افراد لازم است، ازانفاق آشكاردورى كنند و زمانى كه تعظیم شعائرمذهبى، تشویق دیگران به عمل شایسته و الهى مطرح است، یا هتك احترام مسلمانى نمى‏شود، درنگاه دیگران كمك كنند. اما درهنگام انفاق و پس ازآن ازفقر و تنگدستى بیمى نداشته باشند و به وعده‏هاى خداوند ایمان داشته، به او توكل كنند تا بدین سان، رضایت‏ خداوند را كسب وآثاراخروى را جلب نمایند، (10)همانند امام متقیان و پیشواى خداجویان،على(ع).

8_«لنجعلها لكم تذكرة و تعیها اذن واعیه.‏» (الحاقه/12)

تا آن را برای شما وسیله تذكرى قراردهیم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد.

برخى از مفسران شیعى سى حدیث ازاهل تسنن و تشیع درنزول این آیه درباره شخصیت‏ حضرت على(ع) نقل كرده‏اند كه نشانگرعظمت مقام امام(ع) نسبت ‏به دانایى اسرارپیامبرو وراثت تمام علوم رسول خدا است. (11)

حدیث ازآنجا آغازمى‏شود كه پیامبراكرم(ص) - هنگام نزول آیه «و تعیها اذن واعیه‏» و گوشهاى شنوا آن را نگهدارى مى‏كنند. فرمود:

«من ازخداوند درخواست كردم گوشهاى على را ازاین گوشهاى شنوا و نگه دارنده حقایق قراردهد.»

به دنبال سخن پیامبر، على(ع) فرمود:

«من هیچ سخن بعد ازآن ازرسول خدا نشنیدم كه آن را فراموش كنم.وهمیشه آن را به خاطر داشتم‏.» (12)

9_«ان الابرار یشربون من كاس كان مزاجها كافورا. ویطعمون الطعام على حبه مسكینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمكم لوجه الله لانرید منكم جزاء ولا شكورا.»(انسان/5و8 و9)

نیكان از جامى مى‏نوشند كه با عطرخوشى آمیخته است.به پاس دوستی (خدا) ،بینوا ویتیم و اسیر را خوراک می دادند. ( و مى‏گویند) ما شما را براى خدا طعام مى‏دهیم و هیچ پاداش و تشكرى از شما نمى‏خواهیم.

34 نفر ازعالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثى دركتابهاى خود، این آیات را درباره ایثارامام على(ع) و خاندان تابناك او دانسته‏اند(13)و تمامى عالمان شیعى، هیجده آیه مورد بحث را ازافتخارات بى‏نظیر و فضایل بسیارمهم حضرت على، فاطمه‏ زهرا و فرزندانشان(ع) شمرده‏اند.(14)ماجراى نزول آیات بدینگونه بود كه حسن وحسین(ع) بیمارشدند. پیامبر(ص) با جمعى ازیاران به عیادتشان رفتند و به على(ع) فرمودند: اى ابوالحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مى‏كردى.

على(ع) و فاطمه(س) و فضه - خادم آنان - نذركردند اگرآن دو شفا یابند، سه روز روزه بگیرند(طبق برخى از روایات حسن و حسین(ع) نیز گفتند ماهم نذرمى‏كنیم، روزه بگیریم) چیزى نگذشت كه هر دو شفا یافتند، درحالى كه ازنظر مواد غذایى، دست‏ خالى بودند، على سه من جو قرض نمود و فاطمه(س) یك سوم آن را آرد كرد و نان پخت، هنگام افطار سائلى بردر خانه آمد و گفت:

السلام علیكم یا اهل بیت محمد. سلام برشما اى خاندان محمد!

مستمندى ازمستمندان مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما ازغذاهاى بهشتى مرحمت كند.

آنان همگى مسكین را برخود مقدم داشتند و سهم خود را به اودادند و آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم همچنان روزه گرفتند و موقع افطار یتیمى نداى كمك سرداد و بازآنان غذاى خود را به او دادند. و درسومین روز روزه، اسیرى از غذاى آنان طلب نمود و باز آنان با آب افطار نمودند.

صبح فردا على دست‏ حسن و حسین را گرفته، خدمت رسول الله آمدند و هنگامى كه حضرت عزیزان خود را نظاره مى‏نمود، دید ازشدت گرسنگى مى‏لرزند! فرمود: این حالى را كه درشما مى‏بینم براى من بسیارگران است. سپس برخاست و با آنان به خانه فاطمه(س) وارد شدند، دید دخترعزیزش در محراب عبادت ایستاده است، درحالى كه ازشدت گرسنگى شكم او به پشت چسبیده و چشمانش به گودى نشسته است.

اندوه وجود پیامبر(ص) را فرا گرفت و درحالى كه غبارغم برقلب مبارك حضرت نشسته بود، جبرئیل نازل شد و گفت:

«اى محمد! این سوره را بگیر، خداوند باچنین خاندانى به تو تهنیت مى‏گوید، سپس سوره هل اتىرا کهمربوط به ایثار حضرت على،حضرت فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام بود را نازل نمود.» (15)

10_«اجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن آمن بالله والیوم الاخر و جاهد فى سبیل الله لایستوون عند الله، والله لایهدى القوم الظالمین.» (توبه/19)

آیا سیراب كردن حجاج و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند «عمل‏» كسى قرار دادید كه ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه اوجهاد كرده است. «این هردو» هرگزنزد خدا مساوى نیستند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمى‏كند.

دانشمند معروف اهل سنت ‏حاكم «ابوالقاسم حسكانى‏» از«بریده‏» نقل مى‏كند كه شیبه وعباس هركدام بردیگرى افتخار مى‏كردند. على(ع) ازكنارآن دو مى‏گذشت ازافتخار نمودن آن دو پرسش نمود. عباس گفت: امتیازى به من داده شده كه احدى ندارد و آن مساله آب دادن به حجاج خانه خدا است.شیبه گفت: من تعمیركننده مسجد الحرام و كلیددارخانه كعبه هستم. على(ع) گفت: با این كه ازشما حیا مى‏كنم، باید بگویم كه با این سن كم افتخارى دارم كه شما ندارید. آن دو پرسیدند كدام افتخار؟!

حضرت فرمود: من با شمشیرجهاد كردم تا شما ایمان به خدا و پیامبرکه- درود خداوند براو خاندان وى باد - آوردید.

عباس خشمناك برخاست و دامن كشان نزد رسول الله رفت.(و به عنوان شكایت) گفت: آیا نمى‏بینى، على با من چگونه سخن مى‏گوید؟

پیامبر،على(ع) را خواست و ازچگونگى ماجرا پرسش كرد. ناگاه جبرئیل نازل شده و گفت: اى محمد! پروردگار به تو سلام مى‏فرستد و مى‏گوید این آیات را برآنها بخوان: «اجعلتم سقایة الحاج و...» (16)

امید آن كه نسیمى روح‏ بخش ازبوستان معرفت قرآن، نهال وجودمان را رایحه علوى بخشیده باشد و به زودى دركنار تربت پاك آن امام زمزمه كنیم.

ای آفتاب آینه دار  جمال تو مشک سیاه مجمره گردان  خال  تو

صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود کاین گوشه نیست درخور خیل خیال تو(17)

پی نوشتها:

1- تفسیر نمونه، آیت الله مكارم و جمعى از نویسندگان، ج 2، ص‏46/ الغدیر، ج 2، ص‏44.

2- شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحدید، ج‏3، ص 270/ احیاء العلوم، غزالى، ج‏3، ص 238/ نزهة المجالس، صفورى، ج‏2، ص‏209/ تذكرة الخواص، سبط ابن جوزى حنفى، ص 21/ مسند، احمد حنبل، ج‏1، ص 348/ تاریخ طبرى، ج‏2، ص‏99 – 101/ سیره ابن هشام، ج 2، ص‏291/ تاریخ یعقوبى، ج‏2، ص‏29.

3- مسند احمد حنبل: ج‏1، ص 231(طبع مصر)/ همان، ج‏3، ص‏212; همان، ج‏1، ص 150/ خصایص نسائى، ص 28.

4- تفسیر فخر رازى، قرطبى، روح المعانى و كشاف، ذیل آیه‏29 و 30 از سوره مطففین.

5- صحیح مسلم، ج‏7، ص 120/ مسند احمد بن حنبل، ج‏1، ص 185/ تفسیر طبرى، ج‏3، ص 192/ مستدرك حاكم نیشابورى، ج‏3، ص 150/ دلائل النبوة، حافظ ابونعیم اصفهانى، ص‏297/ روح المعانى، آلوسى، ج‏3، ص‏167/ كشاف، زمخشرى، ج‏1، ص‏193/ فصول المهمه ابن صباغ، ص 108/ الجامع لاحكام القرآن، علامه قرطبى، ج‏3، ص 104.

6- تفسیر نمونه، ج 25، ص‏7.

7- تفسیر المیزان(ترجمه)،ج‏1، ص‏49/ تفسیر البرهان، علامه بحرانى، ج‏1، ص 50.

8- همان.

9- تفسیر نورالثقلین، ج‏1،صص290 و291.

10- تفسیر نمونه، ج 2، ص‏267.

11- تفسیر قرطبى، ج‏1، ص‏6743/ مجمع البیان، روح البیان، روح المعانى، المیزان و تفسیر ابوالفتوح رازى، ذیل آیه 12 سوره معارج.

20- مناقب ابن مغازلى شاخصى، ص 265.

13- الغدیر، ج‏3، ص‏107 تا 111/ احقاق الحق، ج‏3، ص‏157 تا 171.

14- تفسیر نمونه، ج 25، ص 345.

15- تفسیر احسن الحدیث، ج‏12، ص 274/ الجدید، ج‏7، ص‏283/ حجة التفاسیر، ج‏7، ص‏139/ الكاشف، ج‏4، ص 670/ كشف الاسرار، ج 10، ص‏319.

16- تفسیر طبرى، فخررازى و آثار اصحاب النزول واحدى/ تفسیر خازن بغدادى/ معالم التنزیل بغوى/ مناقب ابن مغازلى و جامع الاصول ابن اثیر، براى توضیح بیشتر درباره این حدیث و مشخصات مدارك آن به احقاق الحق مرحوم شوشترى، ج‏3، ص 122 تا127 مراجعه كنید(تفسیر نمونه، ج‏7، ص 322.)

17- دیوان خواجه حافظ شیرازى.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.