حق قانونی و وظیفه اخلاقی
براستی چگونه میتوان مقاومت مردم فلسطین را ارزیابی کرد؟ با بررسی تاریخ مناقشه طرفین میتوانیم به حقایقی تلخ پی ببریم. کلید اشغال اراضی فلسطین از قرن نوزدهم زده شد. تئوری صهیونیسم با اتکا بر نظریههای دینی خودشان با محتوای "سرزمین بی ساکن" سر فصل مطالبات ناعادلانه این مکتب شوم بود. تفکری تئوریک و مستعمراتی که مردم فلسطین با دریافت سیگنالهای منفی آن، سریعا به خود آمده و راه مبارزه بیپایان تا حصول به پیروزی را در پیش گرفتند. شرف این ملت ایجاب میکند که عنوان "ملت تحت اشغال ظلم" را به خود داشته باشند تا "ملت بیسرزمین".
فلسطین، دیاری که تا به امروز نه رنگ ارتش بخود دیده و نه دولت محسوب شده است. مردمان مظلومش یا تبعید میشوند، یا بیخانمان و یا به خشنترین شکل مورد تهاجم و شکنجه قرار میگیرند. هیچ قضاوت عادلانه در مورد اینکه فلسطینیان اسیر علمکرد چند عده معدود و سیاستهای تجاوزگرایانه شدهاند وجود ندارد.
رسانههای غربی مقاومت و پایداری مردم فلسطین را "تروریسم" میخوانند. آنها در این مسیر، غایت انصاف را باخته و قربانیان فلسطینی را قربانیان خشونت نامیده و در آن سوی، قربانیان اسراییلی را قربانیان انسانیت و احساس قلمدا میکنند.
حال آیا مقابله علیه رفتار خصومتگرایانه و ظالمانه یک رژیم غاصب، باید تروریسم خوانده شود؟ آنهم در حالیکه طبق ماده 51 اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد، مبارزه مسلحانه به جهت دفاع از خود مجاز است.
مردمانی که به دفاع از حق خود ناچارا دست به سلاح گرم برده تروریست خوانده میشوند اما رژیم غاصبی که تجاوز به حقوق دیگران را قانونی دانسته و به تولید و بسط سلاحهای هستهای اقدام میورزد، تروریست خوانده نمیشود.
پیش از هر چیز، آمریکا، انگلیس، و رژیم صهیونیستی باید خود را در لیست بزرگترین تروریستهای جهان قرار دهند. چرا که به جان مردم بیسلاح و بیدفاع در جای و جای جهان افتادهاند. قدرتهای غرب باید هم نام تروریست بر این مردمان بگذارند. چرا سینه سپر کرده و در مقابل نژادپرستان و مستکبران دنیای امروز ایستادهاند و این هیچ به مذافق انها خوش نمیآید.
بر قوانین بینالمللی است که قویا از مبارزه مردم مظلوم فلسطین در مقابل اشغالگری دفاع کرده و به آنها حق بدهند که از ابزار لازم در دسترس برای پایان بخشیدن به این اشغالگری استفاده کنند.
آنهایی که مخالف مقاومت فلسطین هستند، عنوان "جهاد" را بعنوان مترادف "تروریسم" برای فلسطینیان انتخاب کردهاند. آنها در این مسیر، نام مقدس جهاد را به "مرگ صرف" تقلیل دادهاند. واژه "جهاد" دارای معنای غنی است. "جهاد" یعنی مبارزه با نفس، تلاشی برای نیل به افضل اعمال، مبارزه با بیعدالتی و صبر پیشگی در زمانهای سختی. خشونت علیه مخلوقات خداوند و ترس از مرگ در مسیر دفاع از مخلوقات پروردگار در فرهنگ و قاموس جهاد جای ندارد. آیا زنی که در معرض شنیعترین رفتارات جنسی سربازان صهیونیست قرار دارد، حق دفاع از خود با توسل بر خشونت را ندارد؟ این شکل مثبت از خشونت جزء لاینفک فرهنگ جهاد است. این جهاد نه تنها از ان فلسطین بلکه از آن همه کشورهای تحت ظلم است. جوانان رشید و پاکسرشتی که روی جنگ با هیچکس ندارند، در مسیر جهاد دل به دفاع از موطن خود سپرده و هدف تیر و ترکش صهیونیستها قرار میگیرند. اکنون میوه شگرف دادخواهی در خاک حاصلخیز اشغالگری در حال رشد و رسیدن است. کسانیکه در شرایط نابرابری انسانی زندگی میکنند، زندگیشان اسیر اعمال غیرانسانی صاحبان ظلم میگردد. براستی چه چیز برای بیخانمانهای فلسطینی جز مقاومت باقی مانده است؟ آری، اکنون پرچمدار جهاد فلسطین مردان و زنانی هستند که بیرق دادخواهی را برافراشته، شرافت خود را نفروخته و جهانی شدهاند.
یکی دیگر از ریشههای مقاومت امروز، فضای غبارآلود مذاکرات سالهای اخیر و عدم حمایت بینالمللی از مردم مظلوم فلسطین است. مذاکرات با رژیم صهیونیستی هیچ نتیجهای نداشت جز وعدههای پوچ مبنی بر خودمختاری و استقلال فلسطین، و در پایان هم ادامه تصرفات و شهرکسازیهای غیرقانونی. غیاب یک واسطه عادل در این فضا بسیار مشهود است. سازمان ملل که باید قاضی عدالتجوی مناقشات باشد، عملا عقب کشیده و اکثریت کشورهای دنیا نیز حتی گوشه چشمی به وقایع فلسطین ندارند. از طرف دیگر، وقتی سخن از اعزام یک نماینده بیطرف به کرانه باختری و نوار غزه به میان میآید، آمریکا سریعا شورای امنیت مراجعه کرده و با استفاده از حق وتوی خود مانع از این کار میشود.
در قطعنامههای سازمان ملل همیشه سخن از اینست که ملت مظلوم میتوانند در دفاع از حق خود در مقابل اشغالگرایان بایستند. اما صد افسوس که عمل به این قطعنامهها فقط در ویترین چشمفریب سازمان ملل جای خشک کرده است.
مقاومت فلسطین در ذات خود انسانی و متین بوده و در جریان درگیریها بنا به شرایط مقتضی شکل خوشنتبار به خود میگیرد. مردم در این دیار مثل هر روز زندگی، مطالعه، و عبادت میکنند. اما وقتی ماشینهای آدمکشی صهیونیستها به حرکت و فعالیت در میآیند و اردوگاه مهاجرین (کوچ اجباری) شهر "جنین" را به رگبار میبندند، آنوقت رواست که در مقابل چنین اعمالی سکوت پیشه کرد؟ تکلیف این تعداد معدود بیدفاع در مقابل 6-7 میلیون اسراییلی تا دندان مسلح چیست؟ رژیم صهیونیستی شروع به پاکسازی قومی کرده است تا بدین طریق این سرزمین را کاملا خالی از فلسطینی کرده و یهودیان سوگلی خود را برای همیشه در آن ساکن سازد.
مقاومت فلسطین را باید از پنجره قانون، اخلاقیات، تجربه و سیاست دید. آلترناتیوهای صلحآمیز فلسطینیان باید چنان موج موثر و مثبتی در جهانیان ایجاد کند که همراهی آنها را بطلبد. ستونهای عمود این مقاومت متعهدانه را ویژگیهای اخلاقی و انسانی آن تشکیل میدهند. چه همین پایههای محکم هستند که این ملت را به هدف والایشان نزدیک میسازند.
محمد رضا صامتی بخش فرهنگ پایداری تبیان