تبیان، دستیار زندگی
ادبیات فمینیستی در پی تصویر یا دفاع از حقوق قشری است که به عنوان موضوع خود در نظر گرفته است ، عدم تفکیک درست تصویر شرایط و دفاع از حقوق می تواند منجر به از هم گسیختگی داستانی در این گونه ی ادبی باشد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان های زنانه

ادبیات فمنیستی در ایران (2)


ادبیات فمینیستی در پی تصویر یا دفاع  از  حقوق قشری است که به عنوان موضوع خود در نظر گرفته است ، عدم تفکیک درست تصویر شرایط و دفاع از حقوق می تواند منجر به از هم گسیختگی داستانی در این گونه ی ادبی باشد

داستان

زنانه بودن داستان ها، به این مربوط نمی شود که نویسنده ی آن زن باشد یا نه.

به قول بزرگی نویسنده باید دو جنسیتی بنویسد، بتواند ویژگی های زن و مرد را بشناسد و تصویری که از شخصیت داستانی ارائه می دهد، شخصیتی واقعی باشد.

بسیاری از کنش ها و واکنش هایی که از شخصیت های داستان سر می زند براساس کنش ها یا واکنش های حوادث داستان و آدم های دیگر داستان است.

در این جا باید به این مفهوم تمرکز بیشتری داشت که ادبیات فمنیستی گونه ای از ادبیات است که هست و نیست های زنانه را بازگو می کند و یا به دنبال ارائه ی باید و نبایدهاست؟

اگر نویسنده به دنبال بایدها و نبایدها باشد ناگزیر از شناخت هست و نیست های دنیا ی زنانه است، ماهیت اجتماعی دنیای زنانه در اواخر دهه ی پنجاه تغییرات بسیاری کرده است و دیگر حقوق نادیده گرفته شده ی زن در آن دوران نمی تواند دست مایه ی شخصیت پردازی و اتفاقات داستانی امروزی باشد.

تصویر جهان بینی زن (هست ها و نیست ها) را در سو و شون مرحوم سیمین دانشور می توان مشاهده کرد. نویسنده در پی نشان دادن وضعیت فردی یا اجتماعی رقت انگیزی از زن نیست. نوع روایت داستان و معماری هر شخصیت و به ویژه قهرمان داستان (زری) طوری است که مظلوم نمایی تلقی نمی شود. اما همان نویسنده در "به کی سلام کنم" داستان را در چارچوب شناسی خلاصه نمی کند و رگه هایی از داستان کلاسیک را در روایتش تزریق می نماید. از تصویر هست ها و نیست ها به بایدها و نبایدهای زنانه ونقش اجتماعی زن می پردازد.

در تعاریف کلاسیک داستان و درام، قهرمان درهمان نقطه ی آغاز نمی ماند. یا با تلاشی منطقی و قابل فهم به سمت هدف حرکت می کند و یا در ورطه ی رذیله ای گرفتار می شود و پایانی تلخ خواهد شد. البته پایان تلخ و مرگبار (تراژیک) هم برای قهرمانی که قهرمان می ماند و یا ضد قهرمان می شود قابل پرداخت است. هملت قهرمانی است که پایانی تراژیک دارد اما دچار انحطاط اخلاقی نمی شود، ولی مکبث یا اتللو چه در جهان مادیشان وچه در دنیای معنویشان دچار این پایان مرگبار می شوند.

تعمیم دادن این پایان های تلخ برای داستان های زنانه زمانی مفهوم پیدا می کند که ناگزیری اجتماعی و شخصیتی وجود داشته باشد. ناگزیری اجتماعی شرایط بیرونی مؤثر برقهرمان است و ناگزیری شخصیتی حاصل ویژگی های نهادی روحی و روانی است.

تصویر جهان بینی زن (هست ها و نیست ها) را در سو و شون مرحوم سیمین دانشور می توان مشاهده کرد. نویسنده در پی نشان دادن وضعیت فردی یا اجتماعی رقت انگیزی از زن نیست. نوع روایت داستان و معماری هر شخصیت و به ویژه قهرمان داستان (زری) طوری است که مظلوم نمایی تلقی نمی شود. اما همان نویسنده در "به کی سلام کنم" داستان را در چارچوب شناسی خلاصه نمی کند و رگه هایی از داستان کلاسیک را در روایتش تزریق می نماید. از تصویر هست ها و نیست ها به بایدها و نبایدهای زنانه ونقش اجتماعی زن می پردازد.

و گرنه خواست نویسنده نمی تواند الزام آور سرانجام تراژیک زنی باشد که مبتلا به ناگزیری اجتماعی یا شخصیتی نبوده است.

بسیاری از نویسنده های امروز که دغدغه های فمنیستی دارند کتاب خوان های دهه ی 60 هستند. دوران گذاری که شرایط اجتماعی زنان را تغییر داده است. ته نشین شدن داستان هایی که در دهه ی یاد شده خواننده داشته اند نوعی ناهماهنگی منطقی در داستان های امروز ایجاد کرده بسیاری از حقوقی که تا سی یا چهل سال پیش به آن طرف رسیدن به آن ها یک رؤیا تلقی می شد، امروز تبدیل به امور روزمره ی اجتماعی است. ادامه ی تحصیل زنان، داشتن شغل و نقش در تربیت فرزند، از جمله ی این حقوق است.

حالا فرض بگیرید نویسندگانی که هنوز در فضای داستان های نوجوانی شان مانده اند و در پی شوریدن به شرایطی هستند که سال هاست تغییر کرده است. الگو برداری از داستان های گذشته ی ادبیات ایران و جهان برای ادامه ی حیات داستان های زنانه مناسب نخواهد بود.

مثلا فرض بگیرید که شخصیت پردازی از نمونه ای مثل اوژنی گرانده ی بالزاک برای جامعه ی امروز ایران چقدر مضحک خواهد بود.

شاید اگر داستانی زنانه با توجه به معیارهای شخصیتی و اجتماعی امروز را بتوان مثال زد که براساس روان شناسی درست زن و مرد باشد ، توپ شبانه ی جعفر مدرس صادقی  باشد. روایتی که بیش از هر چیز نوع روان شناسی یک زن را به درستی تصویر می کند.

مجتبی شاعری

بخش ادبیات تبیان