تبیان، دستیار زندگی
طلاب و روحانیون بسیاری در درس خارج شرکت کرده و به مباحث فقهی و اصولی می پردازند. برخی از ایشان به امید اجتهاد درس خوانده و برخی دیگرنیز ناامیدانه فقط و فقط در درس شرکت می کنند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا اجتهاد در این روزگار محال است؟

اجتهاد
طلاب و روحانیون بسیاری در درس خارج شرکت کرده و به مباحث فقهی و اصولی می پردازند. برخی از ایشان به امید اجتهاد درس خوانده و برخی دیگرنیز ناامیدانه فقط و فقط در درس شرکت می کنند.

متأسفانه آنچه که این روزها، کم کم بین طلاب درس خارج و سطوح عالیه رواج پیدا کرده است توهم محال بودن اجتهاد است.

این توهم موجب شده تا  این گروه امیدی به اجتهاد نداشته و در نتیجه انگیزه خود از ادامه تحصیل را به مرور از دست بدهند. آن ها تمام انرژی خود را فقط برای فهم درس استاد می گذارند و حتی حاضر به بیان اشکالات به استاد هم نیستند و می گویند "مگر ممکن است این اشکال را استاد متوجه نشده باشد؟!"

البته واضح است که استعدادها و توان افراد متفاوت بوده و  ممکن است کسی با اینکه انگیزه ای قوی دارد و بیست سال هم در درس خارج شرکت کرده، نتواند مجتهد شود و یا فردی با گذراندن چند سال درس خارج قوه اجتهاد را در خود ببیند.

اما آنچه در این ایام ضروری و لازم است از بین بردن این توهم یعنی محال بودن اجتهاد است چراکه با وجود این فکر و با دامن زدن به آن به مرور انگیزه ها از دست خواهد رفت و تعداد افرادی که به سمت اجتهاد در حرکتند بسیار اندک خواهد  شد و این فاجعه ایست که می تواند  به عنوان یک خطر جدی حوزه را تهدید کند.

علل پیدایش این توهم

1-درک ناصحیح از درس خارج

هنگامی که شما درک  نادرستی از آنچه پیش رو دارید،  داشته باشید به مرور خسته شده و بی هدف ادامه خواهید داد و از بدست آوردن نتیجه  مطلوب مأیوس خواهید شد.

متأسفانه به دلیل عدم معرفی صحیح از درس خارج، بسیاری از طلاب بین درس خارج و سطح فرقی نمی گذارند و نوع و روش تحصیل ایشان در هر دوسطح یکی ست.

هیچ گونه معرفی قبل از ورود به درس خارج برای طلاب وجود ندارد و فقط یک سری اطلاعات پراکنده و بعضا غلط در این مورد بین طلاب پراکنده است که همان اطلاعات اندک و احیانا نادرست، شناخت طلبه از دوره درس خارج را  تشکیل می دهد.

در نتیجه یک درک ناصحیح از دوره خارج برای طلبه به وجود می آید که همین  مساله، به تدریج طلبه را از حرکت به سمت اجتهاد مأیوس کرده و توهم محال بودن اجتهاد را در ذهن او  قوی می کند.

2-حضور هم زمان در چند درس خارج

برخی طلاب به دلیل علاقه و انرژی بالا، به طور همزمان در چند درس خارج شرکت می کنند که معمولا این، موجب پایین آمدن کیفیت تحصیل می شود.

درس خارج فقط به معنی حضور نیست بلکه طلبه باید علاوه بر تحصیل و فهم درس استاد، خود به تحقیق پرداخته و منابع مرتبط بسیاری را نگاه کرده و با نظرات متفاوت آشنا شود تا به مرور قوه اجتهادش نمایان شود.

اما شرکت همزمان در چند درس این وقت را از طلبه می گیرد و او نمی تواند آنطور که شایسته است برای درس خارج وقت بگذارد و این قوه استنباط آشکار نشده و در نتیجه خستگی و یأس را در او پرورش می دهد.

و ناامیدی به نظریه محال بودن اجتهاد را، در ذهن او  می پرورواند.

3-القا و تأثیر برخی اساتید محترم

" من این مطلب را غامض بیان می کنم تا طلبه زود فتوا ندهد"

"باید سالیان درازی دود چراغ بخورید تا مطلبی فهمیده شود"

"قدمای ما ماه ها بر روی یک مطلب فکر می کردند"

و....

بیان چنین جملاتی از برخی اساتید محترم در درس چه چیزی را القا می کند؟

استاد محترم برای تشویق طلبه به تلاش بیشتر این جملات را می فرماید اما یأس و ناامیدی از ادامه کار، اولین نتیجه  ای است که برای طلبه از این سخنان حاصل می شود. در دنیای امروز که همه چیز با سرعت روبه پیش روی ست، صحبت از کندی حرکت انگیزه فرد را کم می کند.

پیچیدگی و سختی دروس خارج، خود به تنهایی آنقدر زیاد است که محال بودن اجتهاد را القا  می کند، دیگر با بیان این جملات نباید این توهم را به طلبه القا نماییم.

4-کثرت شاگردان درس خارج

دوره دکتری در دانشگاه را می توان شبیه دوره خارج در حوزه دانست البته بسیار نازل تر. در دوره دکترای دانشگاه نیز از دانشجو بعد از گذراندن دوره انتظار می رود تا بتواند نظریه جدیدی ارائه دهد. در دوره خارج نیز از طلبه انتظار می رود بتواند خود استنباط کند.

حال شما به شکل دوره دکترا در دانشگاه بنگرید؛ تعداد افراد شرکت کننده در کلاس از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کنند، چرا که در این دوره ارتباط شاگرد و استاد حرف اول را می زند و کثرت شاگردان این ارتباط را کاهش میدهد.

گاهی درس های خارج ما به هزار نفر هم می رسد که حتی برخی از طلاب که در انتها نشسته اند نمی توانند استاد را ببینند.

در بسیاری از دروس خارج،  سوالی در ذهن طلبه شکل می گیرد که یا برای رعایت وقت کلاس یا به جهت کثرت شاگردان . نمی تواند آن را بپرسد.

برخی اساتید نیز خود اجازه سوال پرسیدن را نمی دهند چون می گویند اگر همه بخواهند سوال بپرسند به ارائه درس نمی رسیم و حق هم میگویند چون تعداد افراد بسیار زیاد است.

در نتیجه، احساس بی فایده بودن و پوچی در درس خارج به فرد دست می دهد و کم کم در ذهن او اینجنین نقش می بندد که اجتهاد  ممکن نیست.

5-شیوه استاد محوری

اگر در درس، فقط استاد محور باشد و از طلبه هیچ استفاده ای نشود یا به عبارت دیگر کاری از طلبه خواسته نشود ، طلبه به مرور به یک شنونده محض تبدیل می شود که سنگینی این دروس و حجم زیاد آنها موجب خستگی و بی انرژی بودن می شود.

استاد باید پس از بیان سریع درس، شاگرد را محور قرار داده و ذهن او را درگیر بحث نماید. انگیزه و ذوق اجتهاد را در او ایجاد و با برنامه ریزی دقیق و دو طرفه قوه اجتهاد او را پرورش دهد.

6- بی هدفی برخی شرکت کنندگان درس خارج

افرادی که در در درس خارج شرکت می کنند گاهی افرادی هستند که اصلا به فقه و اصول علاقه ندارند و رشته ی دیگری را مانند فلسفه، کلام و .. می پسندند اما از آنجهت که سیستم حوزه نگاه دیگری به درس خارج فقه واصول دارد، آنها نیز در این دروس شرکت می کنند در حالیکه هدف خاصی را دنبال نمی نمایند.

به عبارت دیگر دروس خارج برای بسیاری از افراد که انگیزه های دیگر دارند، تخصصی نیست و حتی شاید مورد نیازشان نباشد.

شهید مطهری می فرماید:

"وقتی از قم به تهران رفتیم احساس کردیم که مردم به چیزهایی نیاز دارند که ما نمی دانیم و ما مطالبی یاد گرفتیم که مورد نیاز مردم نیست"[1]

نیاز ها باید سنجیده شود و استعداد ها بررسی گردد و سپس هر طلبه در رشته ی مورد علاقه خود مشغول شود تا با بی هدفی در در درس خارج مواجه نشویم.


پی نوشت ها :

[1] روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 3645، ص12، و شماره 3567، ص12.

تهیه و تولید : احمد اولیایی ، گروه حوزه علمیه تبیان