تبیان، دستیار زندگی
اگر مى خواهى خدا تو را دوست داشته باشد، آنچه را نزد خداست بطلب و اگر مى خواهى مردم تو را دوست بدارند، به دست مردمان نگاه نکن و به مالشان چشم طمع ندوز .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه هم محبوب خدا باشیم هم مردم؟


اگر مى خواهى خدا تو را دوست داشته باشد، آنچه را نزد خداست بطلب و اگر مى خواهى مردم تو را دوست بدارند، به دست مردمان نگاه نکن و به مالشان چشم طمع ندوز .
آیت الله مکارم

ـ عَنْ اَبى سَعیدِ الْخُدْرِىِّ قالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله)یَقُولُ لِرَجُل یَعِظُهُ: اِرْغَبْ فیما عِنْدَ اللهِ یُحِبَّکَ اللهُ، وَ ازْهَدْ ما فى اَیْدِى النّاسِ یُحِبَّکَ النّاسُ. اِنَّ الزّاهِدَ فِى الدُّنْیا یُریحُ، وَ یُریحُ قَلْبَهُ وَ بَدَنَهُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ، وَ الرّاغِبَ فیها یُتْعِبُ قَلْبَهُ وَ بَدَنَهُ فِى الدُّنیا وَ الاْخِرَة. لَیَجیئَنَّ اَقْوامٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ لَهُمْ حَسَناتٌ کَاَمْثالِ الْجِبالِ فَیُأْمُرُ بِهِمْ اِلَى النّارِ. فَقیلَ: یا نَبِىَّ اللهِ، أَمُصَلُّونَ کانُوا؟ قالَ: نَعَمْ، کانُوا یُصَلُّونَ وَ یَصُومُونَ وَ یَأْخُذُونَ وَهْناً مِنَ اللَّیْلِ، لکِنَّهُمْ اِذا لاحَ لَهُمْ شَىْءٌ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا وَثَبُوا عَلَیْهِ. (بحار، ج 77، ص 186)

ترجمه :ابوسعید خدرى مى گوید: شنیدم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به مردى پند مى داد و مى فرمود: آنچه را نزد خداست بطلب تا خدا تو را دوست بدارد و از آنچه نزد مردم است چشم بپوش تا مردم تو را دوست بدارند. زاهد و بى اعتناى به دنیا جسم و جانش در دنیا و آخرت در آسایش است. و خواهان دنیا، در دنیا و آخرت روح و بدنش در سختى است. در روز قیامت، اقوامى را مى آورند که حسناتى بمانند کوهها دارند، امّا امر مى شود که به جهنم درآیند.

گفته شد: اى پیامبر خدا! آیا اینان نمازگزار بودند؟

فرمود: بلى، نماز مى گزاردند و روزه مى گرفتند و پاسى از شب را بیدار مى ماندند (و نماز شب مى خواندند).

ولى (گرفتارى اینان، این بود که) چون امرى از امور دنیا پیش مى آمد بر سر آن مى پریدند (و ملاحظه حلال و حرام آن را نمى کردند).

در مورد یکى از پادشاهان اشکانى مى نویسند: وقتى به سلطنت رسید پدر و سى برادر خود را کشت. بعد با مادرش ازدواج کرد که ثمره این ازدواج نیز، پدر و مادر خود را کشت. دنیا در نزد دنیاپرستان چنین است

نور هدایت

پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) در این حدیث، مردى را اندرز مى دهد و آن گاه در پایان راجع به دنیا و خطرات آن بحث مى کند:

1 ـ اگر مى خواهى خدا تو را دوست داشته باشد، آنچه را نزد خداست بطلب و اگر مى خواهى مردم تو را دوست بدارند، به دست مردمان نگاه نکن و به مالشان چشم طمع ندوز.«ما عِنْدَاللهِ» چیست؟

مراد از عندالله، ثوابهاى الهى، قرب خداوندى و نعمت هاى اوست که اگر طالب آن باشى، خدا تو را دوست دارد. اما مردم وقتى تو را دوست مى دارند که نسبت به چیزهایى که مورد علاقه آنان است بى اعتنا باشى زیرا در بشر بخل حاکم است و این حاکمیت بخل در انسان باعث مى شود که به فرد بى طمع علاقه مند باشد. واقعاً انسان براى حفظ موقعیت خودش هم که شده، به آنچه در دست مردم است باید بى اعتنا باشد.

در طول تاریخ چیزهاى عجیبى در این زمینه مى نویسند: بعضى از حاکمان بوده اند که نزدیکان و برادران خود را براى حفظ حکومتشان کشته اند. نقل مى کنند: سلطان محمد فاتح، پادشاه عثمانى، وقتى به سلطنت رسید، دستور داد تمام برادرهایش را کشتند، زیرا مى ترسید آنان تهدیدى براى حکومتش باشند. بعد از سلطان محمد فاتح در میان عثمانیها سنت شد که هر کسى به سلطنت مى رسید تمام برادرهایش را مى کشت.

در مورد یکى از پادشاهان اشکانى مى نویسند: وقتى به سلطنت رسید پدر و سى برادر خود را کشت. بعد با مادرش ازدواج کرد که ثمره این ازدواج نیز، پدر و مادر خود را کشت. دنیا در نزد دنیاپرستان چنین است.

2 ـ کسى که به دنیا بى اعتناست یُریحُ وَ یُریحُ قَلْبَهُ است که یریح اول احتمال دارد مفعولش محذوف یعنى، کلمه النّاس باشد یعنى، هم خودش و هم جسم و جانش راحت است و هم دیگران را راحت مى گذارد.

طمع

دلبستگى شدید به دنیا، واقعاً باعث رنج و تَعَب است مثلاً، خواب آسوده ندارد. بسیارند افرادى که چون شب به خانه مى آیند تمام مسائلى را که در روز در بازار بوده و معاملاتى را که انجام داده اند در مقابل فکرشان رژه مى رود. اگر خوب بوده از خوشحالى خوابشان نمى برد و اگر بد بوده از اندوه. باید با قرص خواب آور بخوابند، روحشان در عذاب است، اما کسى که به دنیا بى اعتناست، هم بدنش و هم روحش، در آسایش است. این دستورات الهى دستوراتى نیستند که فقط به درد آخرت بخورد و ثواب و عقاب آنها در آن جا ظاهر شود. اگر ـ پناه بر خدا ـ آخرتى هم نبود اجراى این دستورات براى زندگى دنیا، براى سلامت جسم و روح و آرامش فکر هم لازم بود. مى گویند: بر اثر پیشرفت طب، تعداد بیماران جسمى کم شده، ولى تعداد بیماران روحى روز به روز زیادتر مى شود و شاید زمانى برسد که دنیا به قول ما دارالمجانین بزرگى گردد و در تمام روى زمین فردى را که داراى اعصاب سالم و خالى از هرگونه بیمارى روحى باشد، پیدا نکنیم. این بیمارى روانى روزافزون، به عوامل زیادى بستگى دارد. دلبستگى شدید انسان به دنیا باعث مى شود که دایماً روحش در عذاب باشد. واقعاً اگر ما در مسائل زندگى مادى به آیه 23 سوره حدید: «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتیکُمْ این به خاطر آن است که براى آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید.» ایمان داشته باشیم و بدان عمل کنیم خیلى راحت هستیم. چیزى که از دست رفت خوب، رفته باشد چرا غصه بخورید؟ و چیزى هم که دارید زیاد به آن نچسبید که اگر گرفتند فریادتان بلند شود. این آیه نسخه سلامت روح و زهد را در این دو جمله، خلاصه و معنا کرده است.

اهل ایمان زندگى دنیایى آنان نیز بهتر است، چون پول و ثروت سلامتى نمى آورد، مقام دلیل بر خوشبختى نیست. کسانى هستند که همه چیز مادى دارند، ولى از بدبخت ترین مردم دنیا هستند، پیوسته در اضطراب هستند که مبادا دیگران از آنها بگیرند، کلاه بر سرشان بگذارند! همیشه در رنج و عذابند. کسى هم هیچ چیز ندارد، ولى غنى ترین مردم عالم است. مراد از زهد این نیست که هیچ نداشته باشد، بلکه مراد این است که وابسته و دلبسته به دنیا نباشد.

انسان هر چه در آیات و روایات از یک سو و در زندگى خودش و مردم از سویى و در تاریخ بشر از سوى دیگر مطالعه مى کند به حقیقت حدیث «حُبُّ الدُّنْیا رَاْسُ کُلِّ خَطیئَة» آشناتر مى شود. حب دنیا معناى وسیعى دارد: دنیا فقط اموال و ثروت نیست. گاه انسان براى حب مقام، حب زن و هزاران حب دیگر سقوط مى کند و به جهنم مى رود. این همه خونهایى که در تمام نقاط جهان ریخته مى شود و این همه غارتها، سرچشمه همه آنها حب دنیاست

بعد ابوسعید خدرى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل مى کند که در روز قیامت، اقوامى را مى آورند که به اینها امر مى شود به جهنم بروند، در حالى که براى آنان حسناتى مانند کوههاست. راوى مى پرسد: آیا اینها نماز هم مى خواندند؟ فرمود: «بله، نماز مى خواندند و روزه مى گرفتند و به مستحبات مى پرداختند و حتى قسمتى از شب بیدار مانده و نماز شب مى خواندند(اصحاب تعجّب کردند چه علتى باعث جهنمى شدن آنان شده است؟). گرفتارى اینان، این بود که وقتى امرى از امور دنیا پیش مى آمدملاحظه حلال و حرام آن را نمى کردند و بر سر آن مى پریدند.»

«وَثَبُوا عَلَیْهِ» تعبیر بسیار پرمعنایى است. یعنى، مثل حیوانى که طمعه اى ببیند خودش را روى آن مى اندازد اینان نیز در مورد دنیا، همین کار را مى کردند.

انسان هر چه در آیات و روایات از یک سو و در زندگى خودش و مردم از سویى و در تاریخ بشر از سوى دیگر مطالعه مى کند به حقیقت حدیث «حُبُّ الدُّنْیا رَاْسُ کُلِّ خَطیئَة» آشناتر مى شود. حب دنیا معناى وسیعى دارد: دنیا فقط اموال و ثروت نیست. گاه انسان براى حب مقام، حب زن و هزاران حب دیگر سقوط مى کند و به جهنم مى رود. این همه خونهایى که در تمام نقاط جهان ریخته مى شود و این همه غارتها، سرچشمه همه آنها حب دنیاست. این روزها به قدرى مسأله واضح شده است که مخفى هم نمى کنند وقتى مى پرسند: چرا این همه جنایت مى کنید؟ مى گویند: در آن جا منافعى داریم. براى منافع خودشان هزاران جنایت و خیانت مى کنند.حالا این جنایتکاران، رک و پوست کنده مى گویند، اما اگر از بعضى از خشکه مقدسان و متحجّران و بى تقوایان بپرسند چرا این کار را کردى؟ به صورتى شرعى آن را درست و توجیه مى کنند، در حالى که اگر مثل آنان مى گفتند: ما هم منافعى در این کار داریم شرافتمندانه تر بود، تا این که علاوه بر حب دنیا، ریایى هم داخل آن نمایند. بعضى از مقدس نماها وقتى از آنان سۆال مى شود: فلانى چطور است؟ مى گوید: حرف نزن که در این جا، شرع دهانم را بسته است. در حالى که اگر گناه آن مۆمن را مى گفت بهتر بود، چون این کلامى را که او گفت فکر انسان را بر همه جا مى برد که این شخص چه گناهانى مرتکب شده که شرع دهان او را بسته است؟ از اینروست که آن معلم اخلاق مى گوید: این شخص خیال مى کند که گناه نکرده، بلکه علاوه بر غیبت، ریا هم کرده است.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : کتاب انوار هدایت ج 1،آیت الله مکارم شیرازی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.