تبیان، دستیار زندگی
اشعاری از رسول یونان، سعید بیابانکی، ابراهیم اکبری دیزگاه، سارا محمدی اردهالی، علی عبداللهی، مفتون امینی و ابوالقاسم تقوایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کراوات‌ها را جدی نگیر


اشعاری از رسول یونان، سعید بیابانکی، ابراهیم اکبری دیزگاه، سارا محمدی اردهالی، علی عبداللهی، مفتون امینی و ابوالقاسم تقوایی

شعر

«کراوات‌ها را جدی نگیر»- رسول یونان:

سیاهی از سفیدی می‌زند بیرون

می‌زند بیرون

سیاهی از ذات اسکلت آهنی ساختمان

و سفیدی اتاق‌ها را لکه‌دار می‌کند

هر طور شده

زشتی از زیبایی می‌زند بیرون

کافی است

دعوایی جزیی شکل بگیرد

رکیک‌ترین دشنام‌ها را می‌دهند

آدم‌های به ظاهر مؤدب

تحت تعقیب ... - سعید بیابانکی:

یک روز  از بهشتت

دزدیده ایم یک سیب

عمری است در زمین ات

هستیم تحت تعقیب

خوردیم در زمین ات

این خاک تازه تاسیس

از پشت سر به شیطان

از روبرو به ابلیس

از سکر نامت ای دوست

با آن که مست بودیم

مارا ببخش یک عمر

شیطان پرست بودیم

حالا در این جهنم

این سرزمین مرده

تاوان آن گناه و

آن سیب کرم خورده

باید میان این خاک

در کوه و دشت و جنگل

عمری ثواب کرد و

برگشت جای اول ...!

ابراهیم اکبری دیزگاه:

آه

سایه ی عزیز

می دانی

در روزهای ابری چقدر تنها می شوم.

«عصر جمعه»- سارا محمدی اردهالی:

دلم می‌خواهد

یک میس‌کالم باشم برایت

شماره‌ای که سیوش نکرده‌ای

زیر لب تکرارم می‌کنی

به یادم نمی‌آوری

بی‌اجازه‌ی تو

پادشاهی می‌کنم

در ناخودآگاهت

«نیمه‌ی رو به آسمان»- علی عبداللهی:

باران می‌شویدش

آفتاب خشکش می‌کند

باد در گوشش نجوا دارد

شب در دامن می‌گیردش

و برایش لالایی می‌خواند؛

فقط آن نیمه از سنگ

که رو به آسمان دارد.

مفتون امینی:

آفتاب را به تو نمی‌دهم

تا خرده خرده بشکنی‌اش

و از آن هزار ستاره بسازی

ماه را به تو نمی‌دهم

تا به خاطر کوهی از نور

دریایی از مروارید را انکار کنی

ستاره‌ها را به تو نمی‌دهم

تا بگویی خوشا شب‌های بی‌مهتاب

آسمان را به تو می‌دهم

تا ندانی چه باید کرد

«سیاه»- ابوالقاسم تقوایی:

سیاه!

پاهایت را قوی‌تر کن

تا از دوندگان پشت کامیون‌های نان جا نمانی

قول می‌دهم

دونده‌ی خوبی در المپیک خواهی شد

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: وبلاگ های صاحبان اثر