تبیان، دستیار زندگی
ادّعاهاى ادیان در بسیارى از مسائل متفاوت و متناقض است و بر حق بودن همه آنها به معناى بر حق بودن طرفین نقیض است كه عقل سلیم بالبداهه آن را مردود مى داند و به عنوان نمونه هیچ عاقلى تثلیث مسیحى را با توحید مسلمانان به عنوان دو قرائت از یك موجود (= خدا) نمى ت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قرائت هاى مختلف از دین

پلورالیزم

قرائت هاى مختلف از دین از تفكر پلورالیزم دینى در بُعد نظرى ناشى مى شود، تفكّرى كه مى كوشد تا دین را به عنوان حقیقتى كه تنها در نزد خداست و هرگز بشر و حتّى پیامبران را بدان راهى نیست تلقى كند، و چنین وانمود كند كه ادیان الهى چهره هاى متفاوت آن حقیقت واحدند.

گرایش مذكور چنین مى پندارد كه اختلاف ادیان ناشى از اختلاف فهم ها از دین است: مسلمان برداشت خاصّى از دین و وحى الهى دارد، غیر از آنچه مسیحى و یهودى دارد و بالعكس؛ و دین به عنوان حقیقت واحد و ثابت مختص خداست و هیچ انسانى و حتّى پیامبران را بدان راهى نیست و آنچه در حوزه معرفتى انسان قرار مى گیرد تنها برداشت ذهنى و فهم بشرى اوست. به عنوان مثال، پیامبر(صلى الله علیه وآله)ـ العیاذ بالله ـ برداشتى مطابق با شرایط فیزیكى و اجتماعى و ارزشهاى زمان خود از وحى الهى و دین داشته است و هرگز دین را آنچنان كه نزد خداست درك نكرده، در مقام تبلیغ هم معجونى فراهم آمده از دریافت ناخالص، پیشینه هاى فكرى و حالات روحى خود را به دیگران القاء كرده است.

طرفداران این نوع تفكر مى گویند چه بسا امروزه به لحاظ پیشرفت علم، ما خود بهتر از پیامبر(صلى الله علیه وآله) از دین برداشت كنیم؛ در عین حال چنین اظهار مى كنند كه آنچه در دسترس بشر قرار مى گیرد هیچ تضمینى بر صحّت آن وجود ندارد. بنابراین، هیچ كس حق ندارد ادّعا كند كه فهم من از دیگرى برتر است و بر همین اساس صراطهایى مستقیم به جاى صراط مستقیم خواهیم داشت و همه برداشت ها، در عین چندگانگى، جلوه هایى از حقّ اند كه همگى ما را به یك مقصد مى رسانند! و در نتیجه دینى بر دین دیگر ترجیح ندارد.

بدیهى است كه بر اساس این نگرش راست و دروغ، خوب و بد، حق و باطل و دین باطل واژه هایى بى معنا هستند؛ زیرا بر اساس دیدگاه مذكور هر فرد، دسته و گروهى هر چه در باب دین و خدا بگویند، اگر چه گفته هاى متناقض با یكدیگر، همه بر حق و صادق اند.

قرائت هاى مختلف از دین از تفكر پلورالیزم دینى در بُعد نظرى ناشى مى شود، تفكّرى كه مى كوشد تا دین را به عنوان حقیقتى كه تنها در نزد خداست و هرگز بشر و حتّى پیامبران را بدان راهى نیست تلقى كند، و چنین وانمود كند كه ادیان الهى چهره هاى متفاوت آن حقیقت واحدند

به نظر مى رسد بطلان نظریه صراطهاى مستقیم بر حسب تفسیر مذكور ـ با اندك تاملى روشن مى شود، زیرا ادّعاهاى ادیان در بسیارى از مسائل متفاوت و متناقض است و بر حق بودن همه آنها به معناى بر حق بودن طرفین نقیض است كه عقل سلیم بالبداهه آن را مردود مى داند و به عنوان نمونه هیچ عاقلى تثلیث مسیحى را با توحید مسلمانان به عنوان دو قرائت از یك موجود (= خدا) نمى تواند به رسمیت بشناسد.

آنچه باید در اینجا بدان توجه داشت فرق اساسى بین این نوع نگرش در زمینه معرفت شناسى ـ كه همه معرفت هاى بشرى و از جمله معرفت دینى را نسبى و تابع ذهنیت ها و پیش فرضهایى مى داند كه از زمینه هاى اجتماعى و دیگر علوم گرفته شده است ـ و مسأله اختلاف برداشت فقها از مدارك فقهى در برخى مسائل جزئى و فرعى دین است؛ چون این دو، دو حوزه جداى از یكدیگرند و هرگز نمى توان اختلاف فتاوى را شاهدى بر صحت پلورالیسم دینى گرفت.

آنچه به عنوان پلورالیسم دینى، در بُعد نظرى، تحت عنوان قرائت هاى مختلف از آن سخن گفته مى شود نظریه اى است كه منطقاً توجیهى ندارد، در حالى كه نه تنها اختلاف فهم فقهاء از بعضى از مدارك فقهى در بعضى از فروعات دینى امرى است طبیعى، بلكه تغییر برداشت یك فقیه از مدرك فقهى واحد در دو زمان، و در نتیجه تغییر فتواى او ـ مطلبى كه نمونه هاى آن را شاهدیم ـ واقعه اى طبیعى است. براى توضیح بیشتر به لزوم تفكیك بین دو نوع علوم و معارف انسانى اشاره مى كنیم:

1ـ علوم ثابت و تغییرناپذیر    2ـ شناخت هاى عادى تغییرپذیر.

آشنایی با علم ژنتیک(2)

بخشى از معارف بشر علومى هستند كه هرگز در باب آنها شك و تردید و احتمال تغییر راه ندارد، نمونه این قسمت هم در باب معارف عقلى غیر دینى یافت مى شود و هم در معارف دینى. مثلاً انسان یقین دارد یك سر دارد آن هم در بالاى بدن خود و هرگز انسان عاقلى پیدا نمى شود كه بگوید تا به حال اشتباه مى كردم كه خود را داراى یك سر مى دانستم؛ من دو سر دارم آن هم در زیر پاهایم!! یا معتقد باشد 4 = 2 + 2 قرائتى قدیمى است و حالا باید حاصل این جمع را عدد 5 بدانیم. در اصول و ضروریات دین نیز هرگز مسلمانى پیدا نمى شود كه معتقد باشد خدا دوتا است، یا نماز صبح یك ركعت است؛ یا به جاى ماه رمضان ماه رجب را باید روزه گرفت. كتب فقهى مملو از احكام قطعى و تغییرناپذیر است كه هیچ تغییر یا اختلاف فتوا در آنها مشاهده نمى شود.

اما دسته، دیگر نظریات ظنّى است كه مى تواند متأثر از زمینه ها و ساختارهاى فرهنگى و اجتماعى باشد و احیاناً ممكن است علوم دیگر در شكل گیرى آنها نقش داشته باشد. در این گونه معارف چه بسا با تغییر پیش فرضها و ساختارهاى خاصّ فرهنگى ـ اجتماعى تغییراتى به وجود مى آید؛ چنانكه در معرفت هاى عادى وضع به همین منوال است.

ادّعاهاى ادیان در بسیارى از مسائل متفاوت و متناقض است و بر حق بودن همه آنها به معناى بر حق بودن طرفین نقیض است كه عقل سلیم بالبداهه آن را مردود مى داند و به عنوان نمونه هیچ عاقلى تثلیث مسیحى را با توحید مسلمانان به عنوان دو قرائت از یك موجود (= خدا) نمى تواند به رسمیت بشناسد

در علوم و معارف غیر دینى كم نیستند نظریه هاى علمى از قبیل نظریه زمین مركزى كه بطلان آنها ثابت شده است و یا احتمال تغییر در باب آنها وجود دارد. در احكام جزئى فرعى دینى نیز نمونه هاى از تبدّل رأى و اختلاف در فتوا مشاهده مى شود؛ به عنوان نمونه فقهاى سابق از ظاهر مدارك فقهى چنین استنباط مى كردند كه آب چاه كر نیست و با ملاقات با نجاست نجس مى شود و تطهیر آن با كشیدن مقدار معینى از آب آن حاصل مى شود، در حالى كه امروزه فقها آب چاه را كر تلقى مى كنند كه با ملاقات نجاست نجس نمى گردد. نمونه دیگر، اختلاف برداشت فقها در این كه در ركعت سوم و چهارم نماز گفتنِ یك مرتبه تسبیحات اربعه كافى است یا سه مرتبه گفتن واجب است.

این گونه اختلافات جزئى در برداشت از مدارك فقهى امرى است ممكن، لكن آنچه عقلا و منطقاً نمى توان پذیرفت این است كه این تغییرات جزئى و روبنایى را مستمسك قرار دهیم و بگوییم چون در این موارد جزئى تبدّل رأى و اختلاف در فتوا پیدا شده است، پس بشر هیچ گونه معرفت ثابت و یقینى نمى تواند داشته باشد و تمام علومش دستخوش تغییر و تحول است.

این گونه سخن گفتن كه از آن به مغالطه خاص و عام نیز تعبیر مى شود به خیال پردازى و گفتار شعرى شبیه تر است تا استدلال عقلى و منطقى. بنابراین، مسأله اختلاف فتاواى فقها با مسأله قرائت هاى مختلف از دین تفاوت جوهرى دارند، و نمى توان اختلاف فتاوى را از مصادیق قرائت هاى مختلف از دین دانست و اساساً تفكر قرائت هاى مختلف از دین به آن معنایى كه ذكر شد تفكرى است آمیخته با تناقض كه منطقاً قابل توجیهِ عقلانى نیست.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع :

-        مشکات هدایت ، آیت الله مصباح یزدی ، ص178 -181

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.