خاطرات مقام معظم رهبری در جبهه
پیروزی رزمندگان اسلام و فرزندان برومند این آب و خاک در عملیات تاریخی بیت المقدس و حماسه ماندگار فتح خرمشهر، آنقدر بزرگ و شاید دست نیافتنی می نمود که امام بزرگوار در این باره فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.»
گفتن از این حادثه بزرگ، از هر زبان و از هر زاویه ای، دریچه ای است نو به رویدادهای فوق تصور آن روزها.
در این باره رهبر معظم انقلاب این گونه از حماسه فتح خرمشهر میگویند:
بنده در همان روزهای غربت ـ وقتی خرمشهر در اشغال دشمنان بیگانه بود ـ نزدیک پل خرمشهر رفتم و به چشم خودم دیدم وضعیت چگونه است.
فضا غمآلود و دلها سرشار از غصه بود و دشمن با اتکا به نیروهای بیگانه که به او کمک میکردند و همین آمریکا و غربیها و مدعیان دروغگو و منافق حقوق بشر، در خرمشهر مستقر شده بودند.
تانکهای او، وسایل پیشرفته او، هواپیماهای مدرن او، نیروهای تا بن دندان مسلح او. بچههای ما آر.پی.جی هم نداشتد. با تفنگ میجنگیدند، ولی باایمان و باصلابت. همین جوانان با دست خالی، اما با دل پرامید و ایمان به خدا، بدون آنکه ابزار پیشرفتهای داشته باشند و بدون اینکه دورههای جنگ را دیده باشند، وسط میدان رفتند و بر همه آن عوامل غلبه پیدا کردند.
روز سوم خرداد، همان ساعت اولی که رزمندگان خرمشهر را گرفته بودند، مرحوم شهید صیاد شیرازی به من تلفن کرد. بنده آن وقت رئیسجمهور بودم و گزارش جبهه را میداد. میگفت: الان هزاران سرباز و افسر عراقی صف بستهاند برای اینکه بیایند ما دستهایشان را ببندیم و اسیر شوند!
قدرت معنوی یک ملت این است. تنها خرمشهر نیست؛ خرمشهر یک نماد است. کربلای 5 که هم همین گونه بود؛ والفجر 8 ما هم همین گونه بود؛ فتوحات فراوان دیگر ما هم همین طور بود.
عملیات خیبر و بدر و مجموعه هشت سال دفاع مقدس ما هم همین طور بود. البته ناکامی و شکست هم داشتیم و شهید هم دادیم.
میدان مبارزه است و به برکت ایمان شهیدان ما و ایمان شما پدران و مادران و همسران شهدا که شماها هم پشت سر شهدا قرار دارید ـ چون اگر پدر شهید، مادر شهید و همسر شهید با او همدل و هم ایمان نباشند، او نمیتواند برود بجنگد ـ توانستید در این مبارزه پیروز شوید؛ این همان درسی است که باید همواره جلوی چشم ما باشد و به آن نگاه کنیم.
خاطره رهبر انقلاب از حضور در دزفول در روزهای موشكباران
رهبر معظم انقلاب خاطرهای از حضورش در روزهای موشكباران شهر دزفول را در خطبههای نماز جمعه نهم آبانماه 1359 روایت كردهاند که از این قرار است:
بعد از آنى كه در شهر دزفول مردم بىپناه و بىدفاع مورد تجاوز سلاحهاى دورزن مزدوران عراقى قرار گرفتند كه ما همان شب اتفاقاً در دزفول بودیم، من صبح وارد شهر شدم و در خیابانها حركت مىكردم، شب را در پایگاه نیروى هوایى گذراندیم كه خارج شهر است، روز گفتم بروم ببینم با این حادثهى فاجعهآمیزى كه در این شهر رخ داده است و شاید بیش از صد نفر زن و مرد و كودك بىگناه و بىدفاع نیمهى شب كشته شدند، بروم ببینیم روحیهى مردم چگونه است.
در این شهر نشانهاى از حیات ایمانى و عزم و تصمیم به چشم مىخورد. در مقابل عظمت و شجاعت این مردم - چه زنشان و چه مردشان و چه جوانشان و چه پیرشان - انسان مبهوت مىماند.
رژیم مزدور عراقى براى اینكه دزفول را تخلیه بكند از مردم و نیروهاى انقلابى را از آنجا خارج كند دست به این توطئهى رذالتآمیز و پست زده است، مردم شهر را هدف موشكهاى دورزن قرار مىدهد ... اما مردم مثل اینكه هیچ اتفاقى در شب گذشته در شهرشان نیافتاده است.
البته جوانهاى پرشور شعار مىدادند مىگفتند به ما سلاح بدهید تا ما برویم انتقام بگیریم. من براى مردم صحبت كردم عصر همان روزى كه شبش آن حادثه اتفاق افتاده بود هزاران نفر جمعیت، با شور، با هیجان، در مسجد جامع شهر دزفول جمع شدند، من سپاس و شكرانهى خودم را از این همه شجاعت به عنوان یك انسانى كه علاقهمند به شجاعت است، علاقهمند به ایمان است، علاقهمند به مردم فداكار است، به آن مردم فداكار عرض كردم الان هم از این تریبون عظیم نماز جمعه، از این تریبون میلیونى و از میان شما برادران و خواهران نمازگزار به تمام مردم شهر دزفول از زن و مرد و پیر و جوان درود مىفرستم. مردمان شجاع، مؤمن، متوكل به خدا.
پی نوشت:
1. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده های شهدا (3 /3/ 1384)
2. خطبههای نماز جمعه تهران؛ 1359/8/9
منابع:
سایت تابناک
پایگاه اطلاعرسانی Khamenei.ir
تهیه و فرآوری: عبداله فربود ، گروه حوزه علمیه