تبیان، دستیار زندگی
شخصیت بـالنده (2) 4- وجدان بالغ اخلاقى - صداقت زهرا(س) - خشیت زهرا(س) 5- امنیت و آرامش روحى 6- ارتباط صمیمانه خود با دیگران 7- سلوك شایسته در شماره قبل این مقاله به  توضیح معیارهایی از یک شخصیت شکوفا و بالنده پرداخت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حضرت فاطمه(س) و معیارهاى شخصیت بـالنده (2)

flower

در شماره قبل این مقاله به  توضیح معیارهایی از یک شخصیت شکوفا و بالنده پرداختیم. در این قسمت از مقاله به دیگر مؤلفه های یک شخصیت بالنده و کامل از جهت انسانی و ایمانی می پردازیم.

4- وجدان بالغ اخلاقى

وجدان بالغ اخلاقـى نیز وجهه اى دیگر از ایمان است كه از جمله به گرایـش یگانه ساز زندگى كمك مى كند. وجدان اخلاقـى نابالغ تنها سرشار از ممنوعیات و محرماتى است كه به ـویژه از دوران كـودكى در شخصیت فرد بر جاى مـى مانـد و با عقاید صلب و بسته دینـى تأیید مى شوند. ویژگى وجدان نابالغ وجود "بایدها" و جنبه هاى دستـورى و تكلیفـى به جـاى "بهتـر است"هـا و "شـایسته است"هـــاست.

وجـدانهاى نابـالغ اخلاقـى هیچ گاه از سطح تنجیزى تجـربه تكالیف (بایـد ایـن گـونه رفتار كنـم) به لایه هاى عمیق تـر یعنـى تجـربه ارزشها و تجربه اختیار خلاق وارد نمى شـود. حال آن كه شخص بالغ با دیـدگاه "بهتـر است ایـن گـونه رفتـار كنـم" كه حاكـى از حـس وظیفه شناسـى نسبت به خـود، خـداوند و دیگران است، از سطح تجربه تكالیف در مى گذرد. حضرت(س)، اصـول وجدان بالغ اخلاقى را تـوضیح مى دهد مانند:

- صداقت زهرا(س)

صداقت، ادبـى دیگر از آداب بالندگـى جان با سلـوك و اقدام است.

همگان گواهى بر صداقت زهرا(س) دارند و او ایـن وجهه از بالندگى جان را نیز مىآموزد. از همیـن روست كه او را "صدیقه"(1) نیز نـام نهاده انـد. و در مـوارد مختلف از او به ایـن نـام یــــاد كرده اند.(2) عایشه مى گوید:

هیچ كـس را راستگـوتـر از زهرا نیافتـم مگر تنها پـدرش را.(3)

- خشیت زهرا(س)

در مكتب تربیتـى زهرا(س)، خشیت از خـداوند و خشـوع در برابر او از دیگر وجـوه بالندگـى روح است. او خـود در خشیت بدانجا رسیده است كه به وقت نمـاز از خـوف خـداونـد نفسهایـش به شمــاره مـى افتاد.(4) در روایتـى دیگر آمـده روزى پیامبراكـرم(ص) بـر فـاطمه وارد شـد، او را گـریـان یـافت. گفت:

ـ نـور دیـده ام، چه چیز مـایه گـریه ات شـده؟ گفت:

سخـن خداوند كه مى گـوید: و حشرناهـم فلـم نغادر منهم احدا.(5)

5- امنیت و آرامش روحى

امنیت و آرامـش روحـى از آثار گـرایـش ایمانـى آدمـى است..(6)

الف-ویژگى شخصیت مـؤمـن، چند خصـوصیت را در برمى گیرد كه یكى از عمده تریـن آنها، پذیرفتـن خوداست. شخصیت هاى سالم مى توانند همه جنبه هاى هستـى خود را، از جمله كاستی هاى خـود را ببیننـد. اینان در هر مرتبه و منزلت وجودى كه باشند تا سر حد تـوانایى و وسع خویـش مى كوشند بهتریـن كارها را در هـر لحظه انجام دهند و در ایـن فـرآینـد به اصلاح و بهبود خویش بپردازند.

ب- شخصیت مؤمـن بـىآن كه زندانى هیجان ها یا عواطف خـویـش باشد، احساسات خـود را مهار مى زند تا ایـن احساسات سد راه فعالیت ها و روابط با دیگران نباشد.

چیرگى بر احساسات، سرکوب کردن احساسات نیست، بلكه هدایت آن در مسیرى سازنده است. اما روان نژنـدها در همه حال احساس خـود را آزاد مـى گذارنـد و آن را به بهایـى ولـو اندك با هر كـس و ناكسـى معامله مى كنند. و اى كاش چند صباح بعد آن را مى یافتند، كه انگشت افسـوس بر لب و فرجامى تباه پیـش رو، دارند.

ج-  خصیصه دیگر امنیت عاطفـى "صبـورى در برابـر ناكامـى" است. ایـن خصیصه نمایانگر واكنـش شخص در برابر فشارهایـى است كه بـر خـواسته هایش وارد مـىآید و سـدهایـى كه سر راه آرزوهایـش ایجاد مـى شـود.

اشخاص سالـم مـوانع را تحمل مـى كننـد، تسلیـم ناكامـى نمى شـوند ، بلكه براى دست یافتـن به همان هدف ها یا هدف هاى دیگرى كه جایگزین هدف هاى پیشیـن ساخته اند، شیـوه هاى متفاوتى را كه از ناكامى كمترى برخـوردار باشند، به كار مـى گیرند. ناكامی هایى كه غالبـا روان نژنـدهـا را از پـاى درمـىآورد، شخصیت هاى سـالـم را درمانده نمى كند.

دو پاى سلـوك و عمل براى رشـد، یكى "شكر" است و دیگری "صبـر". شكـر، بهره بـردارى بـراى حق در هنگـام دارایی ها و صبـر به پـاى بـاطل نچسبیـدن در هنگام نـداری ها است.

همپایـى زهـرا(س) بـا پـدر در دوران تبلیغ و سامان یابـى مـدنیت اسلام و آن قصه هاى مكرر خاكستر و شكمبه و جراحت هاى رسول و نداری ها و قناعت ها و پاس داشتـن هدف بى تـوسل جستـن به هر وسیله اى در اوج غمناكی ها و حصرهاى سیاسى و روحـى دوستـان ناپایـدار و دشمنان پـایـدار و دورویان، نقل همه زنـدگانـى آن آمـوزگار است. در هنگامه احزاب، روزى زهـرا بـراى فـرزنـدانـش قـرص نانـى پخته، دل نگـران پیامبـر است، دلـش آرام نمى گیرد، به سـوى پیامبر مى شتابد، همان قرص نان را تقدیـم پیامبر مـى كنـد و بچه هـا در خـانه گـرسنه اند.(7)د- خشنـودى و رضـوان هنگامى كه آدمى درمـى یابد داده هاى خداوندى از استعدادها و قابلیت هاى وجـودى فرد، ملاك افتخار نیستند و ملاك منزلت دارى تقـوا است(8)؛ و هنگامـى كه دریافت داده ها و نعمت ها بـازدهـى مـى خـواهنـد و از هـر كـس به انـدازه سـرمـایه اش سـود مى گیرند(9) و هنگامـى كه یافت به وقت پاداش، نسبت ها را در نظر مىآورند(10) و هنگامـى كه یافت حتـى نسبتها و سعى ها را و عمل ها را با هدف مى سنجند؛(11) در ایـن هنگام به رضا و خشنـودى مى رسد.

زهـرا(س)، منزل رضـا را تجـربه كرده است:

از سلمان روایت شـده است كه به وقت ازدواج زهرا(س) با علـى(ع) ، روزى از فرط طعنه زنى حسودان، درد خویـش را شكایت به پدر برد تا پدر خـود، آن جماعت را چاره كند. پیامبر(ص) او را گرامى داشت و گفت:

این پیمان به فرمان خداوند بوده است و شما دو تـن برگزیده او و كفو یكدیگرید.

زهـرا (س) شـاد شد و گفت:

راضـى به آنچه مـرضـى خـدا و پیـامبـر اوست هستم.

و پیامبر سخـن را ادامه داد و از منزلت و بزرگوارى شویـش با او گفت تـا آنجـا كه زهـرا(س) از سـر سـرور و بهجت بـى اختیار گفت:

راضیـم خداى را كه پروردگار مـن است و تـو را كه پیامبر اویى و پسرعمم را كه ولى او است.

پیامبر(ص) روزى در كنار زهرا(س)، حسیـن(ع) را در بغل مـى گیرد و بر فرجام سرخ حسیـن مـى نالـد، و ماجراى آینده را براى وى تـوضیح مـى دهـد. و زهـرا(س) است كه مـى سـوزد و زمزمه مـى كند:

پـدرجان تسلیـم و راضـى ساحت خـداونـدم و بـر او تـوكل دارم.

6- ارتباط صمیمانه خود با دیگران

مـى تـوان میان دو گـونه ارتباط صمیمانه بـا مـردم فـرق گذاشت.

این دو، توانایى صمیمى بودن و توانایى دلسوز بودن است. ایـن هر دو به گـونه اى ژرف ، پـایـدار، صادق، و رستگارى بخـش در گـرو عشق برتر به كمال مطلق به خداوند است. اكنون چگونگى ایـن ارتباط را از بانو(س) بیاموزیم.

شخصیت داراى روان بالنده مـى تـواند به پـدر و مادر، فـرزنـدان، همسـر یـا دوستـان نزدیكـش صمیمیت، (عشق و محبت) نشـان دهـــد.

ایـن تـوانـایـى حـاصل پـرورش كـامل مفهوم گستـرش"خود" است.

در ایـن حال، شخص به فرد محبـوب خـود احساسـى اطمینان بخـش نشان مى دهد و به آسودگى و شادمانى او به اندازه خوشى و آسایـش خـودش اظهار علاقه مى كند. شرط دیگر صمیمیت، حـس پرورش یافته هـویت خـود است. از همیـن رو محبت و شفقت اشخاص سالـم و بالنـده، بـى قیـد و بـى شـرط است نه فلج كننـده و الزام آور و از سـر نیـــاز به محبت دیگران.

پیامبر كه همـواره به وقت خطـاب دختر، او را دختـرجــــــان (یا بنیه)(12) مـى خـواند و او نیز پدر را پدر جان (یا ابه)(13) خطاب مى كند و همیشه رسـول را و رضاى پدر را مقدم به خـود(14) و خشنودى خویـش مى داشت(15) مادر پدرش (ام ابیها) تعبیر رسایى براى بیان ارتباط درونى و صمیمانه دختر با پدر است. از انـس با مادر از همان دوران جنینـى، نیز پیشتر گفتیـم.(16) و ارتباط روحـى و صمیمانه فاطمه(س) با همسـر را با زبـان علـى(ع) بهتـر مـى تـوان دریافت. على مى گوید: زهرا همواره تسلاى مـن بـود.(17) و به وقت شهادت همسر مى سراید:

فاطمه مرا دوست و محبوبى بـود. در قلب مـن جز محبت میان ما كسى دیگـر را نصیب نیست.(18) و فاطمه(س) شـوى خـویـش را مـى گـویـد:

علـى! روح و جان مـن فداى روح و جان تو، جانـم پاسـدار تـو، به قـربان تـو، همـواره در خیـر و شـر بـا تـو خـواهـم بـود.(19)

7- سلوك شایسته

شخصیت بالغ و بالنـده، داراى تـوفیق عمل مـى باشـد، مفهوم ضمنـى "توفیق عمل" پرورش تـوانایی هاى خـود است؛ یعنى رسیدن به سطحـى از شایستگـى. یعنـى آن كه آدمـى سلـوك و عملكردهایش نماد آن گرایـش یگـانه سـاز درونـى، مشتـاقـانه و در راستـاى نقــش سزاوار او و متعهدانه و بر اساس حكـم آن عمل باشد و از خـود از هر جهت مایه گذاشت.

زندگى و سلـوك انسانى سه وجهه و سه بعد دارد و آموزه هاى تربیتى بانـوى بزرگ در همیـن ابعاد با نسبت هاى گـوناگـون (كلیت حاضـر) است:

الف-  در وجهه اخلاقـى زنـدگـى ـ رفتار و ارتباط رفتارى بـا خـود ـ تعالیـم بانـوى بزرگ، زندگـى را با صـداقت و صلابت و استـوارى و صبـورى و شجـاعت و حماسه و ایثـار و فتـوت و زهـد و ... مالامال مى كند و به ما مىآموزد.

(زهد) نمـونه اى از سلـوك اخلاقى حضرت است. زهد، گذر از كمی ها و نارساییها و نقصها ـ كه دنیا خـود نمـونه آن است ـ به خاطر عشق بزرگتر به خـوبیها و خـداست. زهـد آزادى از عشقهاى كـوچكتر و رهایـى از اسـارتها به خـاطـر عشق بزرگتـر(ایمان به خـداونـد) است.(20) آنـان كه بـا زهـد ورزى به ایـن دغدغه هـاى درون پــاسخ مـى گـوینـد به راحتـى و آسـایـش قلب و بـدن دست مـى یـابنـد.(21)

ب- در وجهه عبادى زندگـى ـ ارتباط رفتارى با خـدا ـ عبادت را و سلـوكها و رفتارهاى در ارتباط با پرستـش و نیایـش را ـ سر آنها را و آداب آنها را و جایگاه و نقـش آنها را ـ به ما با زنـدگـى خـودشان مىآموزند؛ با نماز، با امر به معروف و نهى از منكر، با جهاد و ...

رسـول خدا بر روحیه عبادى و ایـن وجهه زندگى ساز زهرا(س) گـواهى مى دهد:

هنگامى كه زهرا در محراب عبادت مـى ایستـد، چـونان ستاره اى براى فرشتگان مى درخشـد. در ایـن حال خـداونـد به فرشتگان مـى گـویـد:

بهترین بنده مرا، فاطمه را بنگرید. او در مقابل مـن از فرط خوف با لرزشى جارى بر همه وجـودش ایستاده است. او با تمامى حضور قلب خویش به عبادت من مى پردازد.(22)

ج- و در وجهه حقـوقـى زندگـى نیز یعنـى ارتباط رفتارى با جامعه را، با خانواده (فرزنـد، همسـر و دیگر اعضاء خانـواده) را و با دیگران (با جامعه خـودى و با بیگانگان) را مى تـوان از آموزه هاى بانـوى بزرگ، آمـوخت. ادب در معاشـرت نمـونه اى از اصـول رفتارى زهـرا(س)، بـا مـردمـان، بـا خـانـواده و بـا دیگران است.

ام سلمه مى گوید:

پـس از ازدواج با پیامبرخدا، مـن عهده دار امـور دخترش فاطمه(س) شـدم، اما به خـدا قسـم او بـا ادب تـر و آگاهتـر از مـن به همه موضوعات و امور بود.(23)


پی نوشت ها:

1ـ صیغه مبـالغه یعنـى بسیـار و همـواره راستگو.

2ـ امام صادق(ع) مـى فرماید: و هـى (فاطمه) الصـدیقة الكبـرى ...، بحـارالانـوار، ج43، ص105 و نیز در بـاره غسل فـاطمه(س) پیامبـر مى گوید: فانها صدیقه لـم یكـن یغسلها الا صدیق ...، بحارالانوار، ج43، ص206.

3ـ بحـارالانـوار، ج43، ص68 / اعیــــان الشیعه، ج2، ص276.

4ـ عدة الداعى، علامه حلى، باب 4، ص139.

5ـ ملحقـات احقـاق الحق، ج25، ص527.

6ـ هـو الذى انزل السكینه فـى قلـوب المـومنیـن.

7ـ طبقات ابن سعد، ج1، ص400.

8 ـ ان اكـرمكـم عنـدالله اتقیكـم، حجـرات، 13.

9ـ لا یكلف الله نفسـا الا مـا آتیها: طلاق، 7.

10ـ لیـس للانسـان الا مـا سعى: نجـم، 39.

11ـ كل یعمل علـى شـاكلته: اسـراء، 86.

12ـ بحارالانوار، ج43، ص40.

13ـ همان، ص33.

14ـ والله لاءوثرن بها رسـول الله على نفسى و غیرى، بحارالانـوار، ج43، ص7، و انت اولـى بمـا تـرى بحـارالانــــــــوار، ج43، ص99.

15ـ رضیت بما رضى الله لى و رسـوله، مناقب ابـن شهر آشـوب، ج3، ص344.

16ـ بحارالانوار، ج43، ص2.

17ـ همان، ص87.

18ـ حبیب لیـس یعادله حبیب و ما سـواه فى قلبـى حبیب حبیب، غاب عن عینـى و جسمـى و عن قلبـى حبیبـى لا یغیب، بحـارالانـوار، ج43، ص217.

19ـ الكوكب الدرى، ج1، ص196.

20ـ امام صادق(ع): ... بل الزهد فى الـدنیا ان لا تكـون بما فـى یدك اوثق منك بما فى یدالله عزوجل. بحارالانـوار، ج70، ص 310.

21ـ امـام صـادق(ع): الـرغبة فـى الـدنیا تـورث الغم و الحزن و الزهد فـى الدنیا راحة القلب و البدن، بحارالانـوار، ج 78، ص240.

22ـ بحارالانوار، ج43، ص172.

23ـ و كانت والله اءداءب منى و اعرف بالاشیاء كلها، بحارالانوار، ج43، ص10.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.