تبیان، دستیار زندگی
معناداری زندگی انسان برگرفته از نحوه ی نگرش انسان به جهان و انسان و یا به تعبیر دیگر تابع «جهان بینی و انسان شناسی» اوست. جهان بینی نیز به نوبه ی خود «نظام عقیدتی» و «نظام عقیدتی»، «نظام ارزشی» را شکل می دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منشأ ارزشها چیست؟

اسلام

یکی از بزرگترین و جنجالی ترین مسائل فلسفی جهان همین سوال است که آیا ارزشها ناشی از قراردادهای اجتماعی است، یا برگرفته از امور واقعی و تکوینی است؟ آیا معناداری امور ارزشی ناشی از قرارداد است یا ناشی از واقعیاتی که عقل و وحی انسانها را به آنها راهنمایی می کنند؟

بدیهی است که این دو نوع نگرش دو فرهنگ متفاوت می سازد: فرهنگی که معناداری ارزشها را تابع قرارداد اجتماعی می داند، و در نتیجه اخلاق و امور ارزشی را «نسبی» متغیر و تابع امیال انسانی می شناسد؛ و فرهنگی که معناداری ارزشها را تابع امور واقعی مستقل از خوش آمد و بدآمد انسانها می داند. این امور واقعی همان چیزهایی است که متن عالم هستی را پر کرده است و با راهنمایی عقل و وحی قابل شناسایی است و با تغییر ذائقه انسانها متحول نمی شود.

بنابراین، معناداری زندگی انسان برگرفته از نحوه ی نگرش انسان به جهان و انسان و یا به تعبیر دیگر تابع «جهان بینی و انسان شناسی» اوست. جهان بینی نیز به نوبه ی خود «نظام عقیدتی» و «نظام عقیدتی»، «نظام ارزشی» را شکل می دهد.

از طرفی چون افعال اختیاری انسان تابع اراده ی او هستند و اراده انسانها نیز در پرتو نوع نگرش و نظام ارزشی مورد قبول آنهات شکل می گیرد؛ رفتارهای انسان نیز تابعی از نظام ارزشی مورد قبول او خواهند بود.

معناداری زندگی انسان برگرفته از نحوه ی نگرش انسان به جهان و انسان و یا به تعبیر دیگر تابع «جهان بینی و انسان شناسی» اوست. جهان بینی نیز به نوبه ی خود «نظام عقیدتی» و «نظام عقیدتی»، «نظام ارزشی» را شکل می دهد

چکیده ی سخن آن که معناداری زندگی انسان در گروه انجام اعمال و رفتارهایی است که در چارچوب نظام ارزشی ویژه یک جامعه، و در راستای باورها و نظام عقیدتی آن جامعه انجام می گیرد؛ و چون مطابق بینش اسلامی، تنها جهان بینی حق و به تبع آن تنها نظام عقیدتی و ارزشی صحیح دین اسلام است، ما مسلمانان عامل معناداری و جهت دهنده ی زندگی انسان را «دین» می دانیم. از این رو، فرهنگ در گونه ی سوم از تعاریف پیش گفته بر دین انطباق می یابد. مگر آن که اجزای تشکیل دهنده ی فرهنگ را کمتر از اجزای تشکیل دهنده ی دین بدانیم، مثلاً اجزای فرهنگ را صرفاً نظام ارزشی و رفتارهای موجود در جامعه دینی بدانیم که در این صورت فرهنگ زیر مجموعه و تابعی از دین خواهد بود.

ناگفته نگذاریم که گاهی ارزشها در کشوری که دارای جامعه دینی است، فربه تر از صرف ارزشهای دینی تعریف می شوند، در این صورت دو گونه ارزش خواهیم داشت: گونه ی اول ارزشهای ثابت و غیرقابل تغییر که از باورهای دینی سرچشمه می گیرند، گونه ی دوم ارزشهای ناشی از آداب و رسوم و قراردادهای اجتماعی که قابل تغییر و عوض شدن هستند. اما پرواضح است که تغییر در دسته ی دوم گزندی به ارزشهای ثابت و غیرقابل تغییر نمی رساند؛ چرا که اساساً از دو خاستگاه متفاوت نشأت گرفته اند.

بخش اعتقادات شیعه تبیان 


منبع :  مشکات هدایت ، آیت الله ،مصباح یزدی،ص 152-153

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.