تبیان، دستیار زندگی
قسمت سوم گفتگو با دبیر کل اسبق حزب‌الله لبنان، پیرامون مشکلات و اختلافاتش با جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفت وگوی با شیخ صبحی طفیلی(قسمت سوم)


قسمت سوم گفتگو با دبیر کل اسبق حزب‌الله لبنان، پیرامون مشکلات و اختلافاتش با جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان

شیخ صبحی طفیلی

لینک قسمت اول گفت وگوی با شیخ صبحی طفیلی

لینک قسمت دوم گفت وگوی با شیخ صبحی طفیلی

آخرین بار کی به ایران سفر کرده اید؟

طفیلی: سال 1372 یا 1373 (1993 یا 1994 میلادی) بود

امروز متاسفانه سایت ها، خبرگزاری ها و کانال های تلویزیونی شدید از شما علیه ایران و مقاومت سوء استفاده می کنند.

طفیلی: این مشکل من نیست، مشکل آنهاست. مثلاً موقعی که من نظرم را در مورد مسئله ای مطرح می کنم، طبیعی است که می تواند این نظرم مخالف نظر ایرانی ها باشد یا موافق آن. تبلیغات غرب هم منتظرند تا از این رهگذر سوء استفاده کنند. ایرانی ها هم ابواب خودشان را روی نصیحت بالکل بسته اند.

ـ خیلی دوست داریم در مورد شهادت طلبان صحبتی داشته باشید؟

طفیلی: یعنی شما گوش نکردید من چه می گویم؟ حرف من یکی سند است و نمی خواهم این گونه شود.

ـ چون ما دوست داریم که حقایق گفته بشود.

طفیلی: عملیات های استشهادی آخر که علیه اسرائیل بوده است، مشکلی ندارد. اما عملیات هایی که حساس بوده است، در همان اوایل بوده است و من نمی خواهم صحبتی داشته باشم. این عملیات استشهادی که در لبنان شروع شده است، ببینید که الان در عراق و افغانستان به کجا رسیده است؟ به جایی رسیده که کسی بمب به خود بسته و در مسجد علیه مسلمانان عملیات می کند.

ـ آیا از حاج عماد مغنیه خاطره ای دارید؟

طفیلی: سۆال کنید بگویم.

ـ اولین بار کی با ایشان آشنا شدید؟

طفیلی: بچه بود، قبل از سال 1361 در بیروت، جوان بود و در آن زمان با سازمان فتح کار می کرد.

ـ شما در گزینش ایشان در مقاومت نقشی داشتید؟

ـ فکر شما پیرامون بحث و حدت شیعه و سنی چیست؟ آیا طرح نویی برای وحدت شیعه و سنی دارید که عملی بشود؟

طفیلی: اولاً الان مقابله و مواجهه‌ی شیعه و سنی موضوعیتی ندارد. برای این که اگر سنی ها از آن چه که خودشان می دانند باطل است و در فکرشان وجود دارد، خودشان حاضر می شوند که عقب نشینی کنند. و اگر شیعیان از آن چه که خودشان می دانند در افکار خودشان باطل است، عقب نشینی کنند، فرقی بین شیعه و سنی باقی نمی ماند مگر خیلی اندک

طفیلی: گزینش در اوایل این گونه بود که شما هر چقدر که ثابت کنید توانایی انجام کاری را دارید، همین امر ثبت می شد. تشکیلات منظم به شکل امروزی وجود نداشت. خصوصاً قبل از سال1361 چرا که پیش از این سال درگیری با حزب بعث عراق در لبنان بود. بچه های زیادی بودند که بسیاری به شهادت رسیده و بسیاری دیگری زنده اند. از جمله همین بچه ها بچه های مۆمن و مجاهدی بودند و نقش بسیار مهمی در این زمینه داشتند تا این که حمله‌ی اسرائیل در سال 1361 آغاز شد و ایشان در این قضایا نقشی داشتند. البته با همان امکانات اندکی که داشتند. یعنی با تحول امکانات و توانایی ها کارها هم متحول تر شد. گروهی از آنان برای مدتی تحت عنوان گروهی خاص کار می کردند

بیش از این به صلاح نیست که صحبتی کنیم.

ـ در ایشان چه برجستگی خاصی بود؟

طفیلی: شجاع بود و در مورد جزئیات نظامی بسیار دقیق و ریزبین بود. همچنین شخصی پی گیر و متابع بود که در مقابل سختی ها سر خم نمی کرد. این مشخصه‌ی خوبی بود در او. مصطفی هم خوب بود و مشخصات ویژه ای داشت. جوانان خوبی بودند، خداوند حاضرین را موفق کند و گذشتگان را رحمت کند.

ـ از خصوصیات عبادی او خاطره ای دارید؟

طفیلی: خیر، چیز خاصی در نظرم نیست.

ـخبر شهادت عماد را کی شنیدید؟

شیخ صبحی طفیلی

طفیلی: شبی که ایشان شهید شده بود، من صبح بود که از تلویزیون شنیدم. من گزافه گویی نمی کنم اگر بگویم که برای قربانی کردن آن بچه ها از من خواسته بودند و من گفته بودم حاضرم بچه های خودم را به جای آنها قربانی کنم. اینها افراد با کرامت و شریفی هستند که زحمات بسیاری کشیدند و من دوست ندارم که زحمت های آنها کم دیده شود.

ـ بای شهادت عماد گریه هم کردید؟

طفیلی: این ها مسائل خصوصی است.

می خواهیم بدانیم شما چقدر به عماد علاقه داشتید؟

طفیلی: هر وقت یادش می افتم احساس تألم خاطر می کنم.

ـ ماد هم به شما علاقه داشتند؟

طفیلی: نمی دانم.

ـ یعنی می خواهم بگویم بار آخری که پیش شما آمد، شما را به عنوان بزرگ قبول داشت؟طفیلی: طبیعتاً بله.

ـ آیا جناب شما در آن دوره‌ی آموزشی که در "پادگان جنتا" برگزار شد حضور داشتید؟

طفیلی: خیر من تنها کسی هستم که نرفتم. آن موقع من در ایران بودم.

ـ تا به حال کار نظامی هم کرده اید این گونه که مستقیم در عملیات نظامی شرکت داشته باشید؟

طفیلی: هر وقت که توانستم با بچه ها هماهنگ بودم و گاهاً با آنها می رفتم ولی خودم مستقیماً در درگیری نبودم.

ـ آیا اتفاق افتاده است که خطر مرگی شما را تهدید کند؟ مثلاً خمپاره به سمت تان بیاید یا بمبی منفجر شود؟

طفیلی: صحبتی دیگر بکنید. یک صحبت مفیدتر بکنید.

ـ فکر شما پیرامون بحث و حدت شیعه و سنی چیست؟ آیا طرح نویی برای وحدت شیعه و سنی دارید که عملی بشود؟

طفیلی: اولاً الان مقابله و مواجهه‌ی شیعه و سنی موضوعیتی ندارد. برای این که اگر سنی ها از آن چه که خودشان می دانند باطل است و در فکرشان وجود دارد، خودشان حاضر می شوند که عقب نشینی کنند. و اگر شیعیان از آن چه که خودشان می دانند در افکار خودشان باطل است، عقب نشینی کنند، فرقی بین شیعه و سنی باقی نمی ماند مگر خیلی اندک و آن وقت دیگر بحث مذهبی وجود نخواهد داشت؛ چون فکر اهل بیت یک فکر جامعی است. متأسفانه حوزه های علمیه‌ی شیعه راه را بر روی باقی مسلمین بست و ما خیلی به تفکر اهل بیت ضرر وارد کردیم.

باعث تأسف من است که عده‌ی کمی هستند که ادعا می کنند تنها آنها هستند که تفکر اهل بیت را پی گیری و دنبال می کنند. با یک کم تلاش بیشتر می شد کل فکر و مذهب اهل بیت، مذهب تمام مسلمین بشود. من این صحبت را بدون فکر و همین طوری نمی کنم، بلکه با یک دید دقیق و ریز دنبال آن هستم.

ـ شما در این زمینه کار تحقیقی و کتاب هم انجام داده اید؟

طفیلی: بله، سعی دارم در آینده در این زمینه کار مفیدی عرضه کنم.

ـ شما الان تریبون یا مجله‌ی به خصوصی ندارید؟

طفیلی: خیر، هیچ. جلوی ما را بسته اند.

ـ چه کسی این کار را کرده است؟ دولت یا ...

طفیلی: همه

فرآوری :عاطفه مژده

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: وبلاگ حمید داودآبادی