تبیان، دستیار زندگی
آیات 96 تا 100 می فرمایند: «اگر اهالی شهرها وآبادی ها به جای طغیان و سركشی پرودگار ایمان می آوردند و تقوا و پرهیزگاری پیشه می كردند، نه تنها، مورد خشم پروردگار و مجازات الهی واقع نمی شدند، بلكه درهای بركات آسمان و زمین را به روی آنها می گشودیم». ..
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مگر خدا با آن ها پدرکشتگی داشته؟!

رحمت های الهی

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.

دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.

سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیات ، مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات 96 تا 104 سورة اعراف ( صفحة 163) ، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.

شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

از میان آیات 96 تا 104 سورة اعراف ( صفحة 163) در هفت‌آیة ابتدایی، اشاره به درس‌هایی شده‌است‌كه از سرگذشت‌های اقوام‌گذشته‌گرفته می‌شود. از میان این‌آیات، به پنج‌آیة نخست می‌پردازیم.

آیات 96 تا 100 می‌فرمایند:

«اگر اهالی شهرها و آبادی‌ها به‌جای طغیان و سركشی پرودگار ایمان می‌آوردند و تقوا و پرهیزگاری پیشه می‌كردند، نه‌ تنها، مورد خشم پروردگار و مجازات الهی واقع نمی‌شدند، بلكه درهای بركات‌ آسمان و زمین را به روی ‌آن ها می‌گشودیم». ولی متأسّفانه، آن ها راه مستقیم را كه راه سعادت، خوشبختی، رفاه و امنیّت بود، رها ساختند «و حقایق را تكذیب‌كرده و برنامه‌های اصلاحی را زیر پا گذاشتند. ما هم به‌جُرم اعمالشان آن ها را كیفر دادیم».

«این‌مردم‌که در شهرها و آبادی‌ها در حال زندگی و غرق در رفاه هستند و شب‌ها در بستر نرم وگرم می‌خوابند، آیا هیچ نمی‌ترسند در همان‌حال‌که خوابیده‌اند، ناگهان، بلای ما بر سرآن ها فرود آید و آن ها را نابود کند؟ یا در روز روشن، در همان‌ موقع ‌که سرگرم سوداگری‌های خود هستند، در همان‌حال، بلای ما برآن ها نازل شود و بی‌سر و سامانشان سازد؟»

 «آیا آن ها از مکر الهی در امانند؟ در حالی‌که هیچ‌کس جز زیانکاران، خود را از مکر خداوند در امان نمی‌داند».

 «آیا کسانی‌که وارث زمین بعد از صاحبان قبلی‌آن می‌شوند، عبرت نمی‌گیرند که: ما اگر بخواهیم، می‌توانیم ‌آن ها را به‌سبب‌گناهانشان مبتلا سازیم و مُهر بر دل‌هایشان بنهیم تا صدای حق را نشنوند».

یعنی، این، یك سنّت الهی است ‌كه افراد بی‌ایمان، آلوده و فاسد، گرفتار انواع ‌كیفرها در همین‌زندگی دنیای خود خواهند شد. گاهی بلایای طبیعی به ‌سراغشان می‌آید؛ گاهی ‌آتش جنگ سرمایه‌های ‌آن ها را دركام خود فرو می‌برد و گاهی نیز ناامنی‌های جسمی و روانی‌آن ها را تحت فشار قرار می‌دهد. و این، وابسته به اعمالی است‌ كه خود انسان انجام می‌دهد.

قرآن‌کریم در سورة "ق" سرگذشت اقوام ‌گذشته را بیان می‌کند که چرا به انواع بلایا، از زلزله و سیل و صاعقه و دیگر عذاب‌های الهی محکوم شدند:

کَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوحٍ وَ أصحابُ الرَّسِّ وَ ثَمود، وَ عادٌ وَ فِرعَونُ وَ إخوانُ لوط، وَ أصحابُ الأیکَهِ وَ قَومُ تُبَّع،کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُل، فَحَقَّ وَعید؛ قوم نوح و اصحاب رسّ و قوم ثمود و نیز قوم عاد و فرعون و قوم لوط و اصحاب اَیکه و قوم تُبَّع، همگی، پیامبران الهی را درگفتار یا درعمل تکذیب کردند، و لذا وعدة عذاب دربارة آن ها محقّق شد.

و فکر نکنید که این ‌عذاب‌ها، مختص ّ‌آن ها بوده! خیر؛ نه خدا با آن ها دشمنی داشته و نه با شما دوستی و قوم و خویشی دارد! قانون، یکی و مجری ‌آن نیز، یکی است.

به این‌ حدیث توجّه ‌کنیم‌ که بسیار تنبّه‌ دهنده و تهدید آمیز است: رسول خدا(ص) فرمود:

إذا عَمِلَت أمَّتی خَمسَ عَشرَهَ خِصلَه، حَلَّ بِهَا البَلاء؛ هرگاه، پانزده خصلت در میان امّت من رواج عملی پیدا کرد، از جانب خدا منتظر بلا باشند! که بعضی از آن‌ پانزده خصلت عبارتند از:

إذا کانَ المَغنَمُ دِوَلا؛ وقتی اموال عمومی مردم میان قدرتمندان و ثروتمندان متبادل گشته و دست به دست بچرخد و به دست صاحبان حق نرسد، در این‌صورت، طبیعی است‌ که محرومیّت‌ها در جامعه پیدا و زمینة نزول بلا فراهم می‌گردد؛

وَ الأمانَهُ مَغنَما وَ الزَّکاتُ مَغرَما؛ و وقتی مال دیگران ‌که به‌صورت امانت نزد مردم هست، آن‌ را غنیمت دانسته و با کمال بی‌پروایی، درآن تصرّف می‌کنند، ولی پرداخت زکات و خمس را که حکم الهی است، غرامت می‌دانند و آن ‌را موجب خسارت در زندگی‌شان می‌شناسند و می‌گویند:

زحمت ‌کشیده‌ام و آن‌را به‌دست آورده‌ام، حالا به‌عنوان خمس و سهم امام و سهم سادات و زکات، به دیگران بدهم و خودم را از محصول دسترنج خود محروم‌ گردانم؟

دادن حقّ خدا و بندگان خدا را غرامت حساب می‌کنند، امّا خوردن مال مردم و تصرّف در امانت را غنیمت می‌شمارند!

أطاعَ الرَّجُل زَوجَتَه وَ عَقَّ أمَّه؛ مرد، در مقابل همسرش خاضع می‌شود و گردن‌کج می‌کند، ولی در مقابل مادرش، گردن‌شَقّی می‌کند و با او با خشونت و بی‌حرمتی رفتار می‌کند! بَرَّ صَدیقَه وَ جَفا أباه؛ نسبت به دوست و رفیق بسیار مهربان است و فداکار، امّا نسبت به پدر، بی‌مهر است و جفاکار!

اِتَّخَذُوا القَینات وَ ضَرَبوا بِالمَعازِف؛ زنان‌ آوازه‌خوان وآلات لهو و لعِب، در میان مسلمانان رواج پیدا می‌کند!!

فَلیَرتَقِب عِندَ ذلِک: اَلرّیحُ الحَمراء، أوِ الخَسف، أوِ المَسخ؛ در چنین‌شرایطی، مردم باید منتظر نزول چند بلا باشند: یا طوفان و باد سرخ می‌آید و زندگی را متلاشی می‌کند یا زمین شکاف بر می‌دارد و مردم با همه چیزشان در دل زمین فرو می‌روند یا مبتلا به مَسخ می‌گردند!!

که مسخ در این‌جا، یا به‌معنای این ‌است ‌که هر چیزی مزة خود را از دست می‌دهد؛ وقتی می‌گویند: گوشت مسخ شده، یعنی طعم ‌آن از بین رفته‌است.

و اکنون، مسخ به این ‌معنا، در زندگی ما بسیار مشهود است و عیان! و نه‌تنها، گوشت، طعم خود را از دست داده، بلکه روغن و میوه‌ها و غذاها، همگی طعم و مزة خود را از دست داده و بلکه سراسر زندگی طعم خودش را از دست داده‌است؛ مدارس، مساجد، منابر، همگی طعم اصلی خود را از دست داده‌اند و انسانیّت به‌معنای واقعی‌اش از بین رفته‌است!

معنای دیگر مسخ، تغییر چهرة باطنی است. صورت روح ‌که مظهرش اخلاق و اعمال است، مسخ شده و انسان‌هایی روی این‌ زمین زندگی می‌کنند که واقعاً صورت حیوانی به خود گرفته‌اند و جز شهوات حیوانی هیچ نمی‌فهمند و همّی ندارند؛ جسماً انسانند، امّا از نظر روحی گرگی خون خوارند یا بسیاری از مردم، قیافة مکّارانه به خودگرفته‌اند و دائماً مثل روباه نقشه می‌کشند که به انواع حیله‌ها، سر مردم‌ کلاه بگذارند و اموال مردم را ببلعند. این ها همگی از مصادیق مسخ است و این زندگی، مسخ‌شده است. پس، باید با این ‌زندگیِ مسخ‌شده، منتظر بلای بلعیدن زمین یا طوفان سرخ باشیم.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تهیه: علی هندی - ویراستار: سید علی مرتضوی