انتظار فرج
اى آفتاب هاله اى از روى ماه تو
مه برلب افق لبه اى از کلاه تو
لرزنده چون کواکب گاه سپیده دم
شمع شبى سیاهم و چشمم به راه تو
کى میرسى به پرچم خونین چون شفق
خورشید و مه سرى به سنان سپاه تو
اى دل فریب جادوى مهتاب شب مخور
زلفش کشیده نقشه ى روز سیاه تو
شاها به خاکپاى تو گل ها شکفته اند
ما هم یکى شکسته و مسکین گیاه تو
من روى دل به کعبه ى کوى تو داشتم
کامد نداى غیب که این است راه تو
یک نوک پا به چادر چوپانیم بیا
کز دستچین لاله کنم تکیه گاه تو
آئینه سازمت همه ى چشمه سارها
وز چشم آهوان بنوازم نگاه تو
بعد از نواى خواجه ى شیراز شهریار
دل بسته ام به ناله ى سیم سه گاه تو