در آرزوی نقش
گفتوگو با بازیگر سریال پشت كوه های بلند
پس از 40 سال حضور در عرصه بازیگری مگر میشود او را نشناسیم و از بازیهایش خاطره نداشته باشیم. از بازی در سریال امام علی(ع) گرفته تا زمانی كه در سریال مختارنامه لباس شمر را پوشید.
محمد فیلی بازیگری است كه تا به حال نقشهای زیادی را بازی كرده است. هرچند به گفته خودش هنوز نتوانسته نقش دلخواهش را ایفا كند.
او برای دومین بار و البته با شیوه تازهتری شخصیت «بسیمبیك» را در سریال پشت كوههای بلند به نمایش گذاشته است.
فیلی در این سریال، «تلخك» نام دارد و همین موضوع باعث شد به سراغش برویم و از تجربه چند بارهاش با امرالله احمدجو بپرسیم.
از دنیای این روزهایتان برایمان بگویید. چگونه آنها را سپری میكنید؟
خدا را شكر روزها خوب هستند. سریالمان هم كه پخش میشود، اما من فقط یك قسمت از آن را دیدم، چون چندان به دلم ننشست.
چرا؟
نمیتوانم بگویم چون یك مساله شخصی است.
آن چیزی كه میخواستید نشده یا مساله دیگری وجود دارد؟
خیر. این كه كار خوب شده یا نه را مخاطبان باید بگویند و داوری این مساله به قضاوت آنها بستگی دارد، اما این كه چرا این كار برایم دلنشین نیست دلایل مختلفی دارد كه ترجیح میدهم آنها را بازگو نكنم ، فقط در همین حد میتوانم بگویم كه متاسفانه خستگی پشت كوههای بلند بر تنم باقی ماند.
خب فكر میكنید آیا مخاطبان توانستهاند با تلخك ارتباط برقرار كنند یا خیر؟
بله، خوشبختانه در این مدت پیامكها و تلفنهای تبریك زیادی از طرف دوستان به دستم رسیده كه حاكی از رضایت مخاطبان نسبت به این نقش است.
خب اصلا چه شد مقابل دوربین امرالله احمدجو قرار گرفتید؟
پشت كوههای بلند چهارمین همكاری من با این كارگردان پس از شاخههای بید، روزی روزگاری و تفنگ سرپر است و طی این سالها حالا دیگر من به عنوان بازیگر ثابت ایشان درآمدهام. خود آقای احمدجو برای من تعریف كردند زمانی كه داشتم متن این سریال را مینوشتم، دیدم یك نفر از گوشه و كنار دائم دارد خودنمایی میكند و بلند میگوید من هم هستم. تا این كه متوجه شدم او كسی نیست جز تلخك و برای همین او را هم وارد قصه كردم و نقشی را برای او در نظر گرفتم و تا آخر هم او را در قصه نگه داشتم.
تلخك بیشتر یك تیپ است تا شخصیت. خودتان چقدر با این تیپ ارتباط برقرار كردید؟
من تا نقش را دوست نداشته باشم هرگز آن را بازی نمیكنم، چون نمیتوانم با او ارتباط برقرار كنم. بنابراین چون تلخك را دوست داشتم، توانستم و تلاش كردم به او نزدیك شوم.
البته قبلا هم تجربه بازی در این نقش را بهواسطه مجموعه روزی روزگاری داشتم.
بازی در یك نقش تكراری آن هم پس از این همه سال چقدر سخت یا آسان بود؟
من هیچوقت دوست ندارم نقشهایم را تكرار كنم و برایهمین ابتدا قبول این نقش كمی برایم سخت بود، اما چون شرایط بسیمبیك در روزی روزگاری تغییر كرده و حالا او تلخك پادشاه شده بود، آن را پذیرفتم.
آیا غیر از راهنماییهای خود امرالله احمدجو به عنوان كارگردان خودتان هم روی این نقش تحقیق و تحلیل كردید؟
خیر. تنها كاری كه كردم مرور دوباره این نقش بود. مثلا به پیشنهاد كارگردان یك قسمت از سریال روزی روزگاری را دیدم كه اتفاقا سكانسی بود كه با مرحوم خسرو شكیبایی روی یك تپه نشسته بودیم و با هم صحبت میكردیم و به واسطه دیدن این سكانس خیلی چیزها را به یاد آوردم و متوجه شدم باید چگونه نقشم را بازی كنم. چیزهایی را فراموش كرده بودم كه دوباره با دیدن آن قسمت از سریال روزی روزگاری دوباره به یاد آوردم مانند تكیهكلامهای كودكانه بسیمبیك و... .
نظرتان درباره شخصیت تلخك چیست؟
تلخك كسی است كه در تمام شرایط ـ حتی زمانی كه پادشاه ناراحت و عصبی است ـ میتواند با او شوخی كرده و او را به خنده وادار كند و حق دارد با تمام افراد و بزرگان دربار مزاح كند. در واقع او از تلخكهای واقعی است. میتواند شاه را مسخره یا حتی در حضورش دراز بكشد. تمام هدفم این بود كه بسیمبیك را در شرایط جدید به تصویر بكشم. برای همین او را آدم پختهتری نشان دادم و حالات بچگی را از او گرفتم. این آدم دیگر ناآگاه نیست و حرفها و رفتارش كاملا آگاهانه است.
از تكیهكلام هم زیاد استفاده كردهاید. درست است؟
بله، همینطور است. البته در این سریال بیشتر شخصیتها تكیهكلام دارند از خود پادشاه گرفته تا وزیر و همسر سامشا و... در صورتی كه در روزی روزگاری فقط بسیمبیك و نسیمبیك تكیهكلام داشتند. اینجا تلخك دائم میگوید ای چی یا ماچی؟ یعنی این چیزها چیزی نیست از پادشاهی گرفته تا سرما و گرمای هوا. حالا چقدر این تكیهكلامها بتواند میان مردم جا بیفتد دیگر به توفیق این كار بستگی دارد.
فیلی : پیشنهاد چندانی برای بازی در سریال های آپارتمانی ندارم. از طرفی بازی در نقش های تاریخی برایم دلچسب تر است. با همه اینها خوشحالم كه با نقش شمر در ذهن مردم ماندگار نشدم و مردم به جای اینكه مرا شمر صدا بزنند تلخك خطابم میكنند
در این كار ما شاهد لهجههای مختلفی هم هستیم. از اصفهانی گرفته تا شیرازی و حتی لری. دیالوگ گفتن، آن هم با لهجه چقدر سخت یا آسان است؟
اول میخواهم به این نكته اشاره كنم كه وجود لهجه در این سریال باعث شده پشت كوههای بلند به یك كار ایرانی و ملی تبدیل شود. چون تلفیقی از همه لهجهها در این كار وجود دارد و همه ایرانیان میتوانند با این كار همراه شوند هر چند از لهجه اصفهانی بیشتر استفاده شده است. آن هم به این دلیل كه خود آقای احمدجو به این لهجه اشراف بیشتری دارند، اما در مورد لهجههای دیگر باید بگویم آنها تلفیقی از همه لهجهها هستند. مثلا لهجه شیرازی با كازرونی تلفیق شده و شیرازی خالص نیست و برای همین این لهجهها متعلق به مكان و منطقه خاصی نیست. در مورد این كه چقدر سخت یا آسان بوده باید بگویم پس از 40سال بازیگری حالا دیگر به این كار عادت كردهام و سختی چندانی برایم نداشت.
شما هم فكر میكنید پشت كوههای بلند در واقع ادامه روزی روزگاری است؟
بله، حسامبیك روزی روزگاری حالا آمده و پادشاه شده، ازدواج كرده و صاحبخانه و فرزند شده و تنها فرق این سریال با روزی روزگاری این است كه شرایط آدمها و نقشها تغییر كردهاند. همین.
فكر میكنید پشت كوههای بلند بتواند موفقیت روزی روزگاری را به دست آورد؟
به شخصه این نظر را ندارم كه بتواند مانند آن سریال موفق شود، اما در نهایت این مخاطبان هستند كه باید قضاوت نهایی را انجام دهند.
شما پس از بازی در نقش شمر در سریال مختارنامه یكباره با نقش تلخك در سریال پشت كوههای بلند ظاهر شدید. فكر میكنید مخاطب میتواند شما را در 2 سریال و 2 نقش كاملا متفاوت از هم بپذیرد؟
به نكته خوبی اشاره كردید. خیلی خوشحال و خوشبخت هستم كه در هیبت شمر باقی نماندم و به جای این كه شمر صدایم كنند، میگویند تلخك! هرگز دلم نمیخواست در نقش شمر باقی بمانم و این موضوع دغدغه اصلی زندگیام شده بود، اما این شانس را داشتم كه پس از اجرای یك نقش منفور و منفی با یك نقش طنز به تلویزیون برگشتم. پیشنهاد چندانی برای بازی در این آثار نداشتهام از طرفی بازی در كارهای تاریخی برایم دلچسبتر است. چون كارهای تاریخی معمولا ماندگارتر هستند و همه به واسطه حضور در آنها میتوانیم به گذشته سری بزنیم. البته هنوز روایت افراد زیادی از تاریخ وجود دارد كه به آنها نپرداختهایم. افرادی مثل كریمخان زند و نادرشاه كه خیلی دوست دارم نقش این افراد را بازی كنم ولی متاسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است و به سمت و سوی ساخت زندگی این افراد نرفتهایم.
ولی در سریال ملاصدرا تا حدی به كریمخان زند اشاره شد.
بله، ولی كافی نبود. اگر قصه متعلق به خود كریمخان باشد به ریزهكاریها و شخصیت این آدم بیشتر توجه میشود این كه مثلا چرا كریمخان خودش را پادشاه نخوانده و گفته من وكیلالرعایا هستم. به هر حال، ناگفتههای زیادی در زندگی نادرشاه و كریمخان زند وجود دارد كه میشود به آنها توجه كرد.
بازی در سریال پشتكوههای بلند چقدر طول كشید؟
چیزی حدود 14 ماه پشت سر هم كار میكردیم كه همین مساله تا حدی باعث شد از كیفیت كار كاسته شود.
اما شما كه باید به این وضع عادت كرده باشید. چون در سالهای اخیر شتابزدگی در تولید سریالها به شكل یك قانون درآمده است.
بله، متاسفانه همینطور است. برای همین هم اكثر سریالها استاندارد لازم را ندارند و بیكیفیت شدهاند. در صورتی كه هنوز هم وقتی كارهای گذشته را میبینیم مثل روزی روزگاری یا پدرسالار نهتنها خستهكننده نیستند، بلكه اشتیاق بیشتری برای دیدن آنها داریم.
دلپذیرترین نقشی كه تاكنون بازی كردهاید؟
من همه نقشهایم را دوست دارم چون برای تكتك آنها وقت و انرژی گذاشتهام، اما هنوز پس از 40 سال بازیگری نتوانستهام نقشی را بازی كنم كه برایم دلپذیر باشد و امیدوارم بتوانم نقش دلخواهم را در سالهای آتی بازی كنم.
منبع:محبوبه ریاستی - جامجم