تبیان، دستیار زندگی
طی دهه‌های اخیر اعتقاد به خانه ارواح، سحر و جادو و جن و پری به‌شدت افزایش یافته است.آمارها نشان می‌دهد که بخش قابل‌توجهی از مردم، افرادی خرافاتی هستند؛ اما به‌راستی خرافه چیست و چرا مردم ......
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرار از گربه سیاه!

روان شناسی خرافات


بسیاری از انسان‌ها، بدون آگاهی و ناخودآگاه در بسیاری از عقاید و موهومات خرافه‌پرستی دخیل هستند.

فرار از گربه سیاه!

در این باره کمی فکر کنید. آیا آخرین باری را که از نگاه‌کردن به گربه سیاه پرهیز کرده‌اید یا طالع خود را با دقت و اشتیاق خوانده‌اید، به یاد می‌آورید؟همه اینها نمونه‌هایی از عقاید خرافی است که ما هر روز با آنها سر و کار داریم و برخی از صاحب‌نظران به آنها تفکرات جادویی می‌گویند. طی دهه‌های اخیر اعتقاد به خانه ارواح، سحر و جادو و جن و پری به‌شدت افزایش یافته است.آمارها نشان می‌دهد که بخش قابل‌توجهی از مردم، افرادی خرافاتی هستند؛ اما به‌راستی خرافه چیست و چرا مردم به آن جذب می‌شوند؟

کلمه خرافات همواره با زمینه سیاسی و اجتماعی هر کشور پیوند دارد به همین جهت ارائه تعریف دقیق از آن به سختی امکان‌پذیر است. خرافه را هر نوع عقیده نامعقول و بی‌اساس تعریف کرده‌اند. حقوق‌دانان نیز برای تمایز قایل شدن بین خرافات از دیگر باورها به مفهوم انسان معقول متوسل می‌شوند و بر این اساس خرافه چنین تعریف می‌کنند: هر عقیده و عملی که آدمهای معقول و تحصیل کرده آن را خرافی می‌شناسند.

استعمال لفظ خرافه نسبی است و به زمان و مکان بستگی دارد. چنان که اروپایی قرون وسطی غرق در عقایدی بود که امروز خرافی شناخته می‌شوند. دنیای آن زمان پر بود از جادوگران ، دیوها و پری‌ها. پزشکی آنان با جادو آمیخته بود و معجزه برای آنان یک پدیده روزمره بود. در مقابل ، برخی عقاید که آن زمان خرافات شناخته می‌شد، مثلا زنان آبستن باید خود را در معرض محرکات خوشایند قرار دهند تا فرزند تندرست داشته باشند.

انواع خرافات

**یکسری از خرافت بخشی از نظام باورهای مشترک اجتماعی هستند مثل باور به خوش شانسی یا بدشانسی ، فال زدن و... .

**طبقه دیگر از خرافات ، تجربه‌های غیبی مانند ادراک فراحسی و اعتقاد به نیرو و توانایی ذهن در حرکت دادن اشیا می‌باشد.

**نوع دیگر خرافات شخصی است و آن باورها و رسومی است که یک فرد شخصا و برای خود ابداع کرده و بر این باور است که برای موفقیت در کارها یا پیشگیری از یک خطر به یکسری اعمال دست بزند. مثلا به هنگام نوشتن باید با قلم معینی شروع کند و یا وسایل میز به طرز خاصی آرایش یابند.

منشا و علت ایجاد خرافات

اگر خرافات حاصل اشتباه در ادراک ، حافظه یا قضاوت باشد اصلاح آنها باید کار ساده‌ای باشد. یا اگر خرافات ناشی از فشارهای اجتماعی باشد باید از بین رفتن این فشارها ، خرافات نیز از بین بردند اما واقعیت این است که مردم به سختی دست از افکار خرافی برمی‌دارند و سرسختانه به آنها چسبیده‌اند به همین جهت احتمال می‌رود خرافات ، ریشه در درون شخصیت افراد داشته باشد.

اسپینوزا درباره خرافات و عدم قطعیت می‌نویسد: اگر آدمیان قواعد مشخصی برای اداره امور زندگی خود در اختیار داشتند و یا بخت همیشه با آنها یار بود، هرگز به خرافات روی نمی‌آوررند. اما چون اغلب به مشکلات برمی‌خورند که قواعد موجود پاسخگوی آنها نیست، بین ترس و امید سرگردان شده و سخت زود باور می‌شوند.

باید به این واقعیت مهم توجه کرد که باورها و عقاید ، فقط چیزهایی نیستند که درون سر قرار داشته باشند، بلکه آنها بر رفتار ما تاثیر می‌گذارند

مهمترین ویژگی خرافات چیست؟

شاید بتوان گفت که بدترین ویژگی خرافه ها این است که آسان به وجود می آیند ولی به دشواری از بین می روند. بروز، تقویت و اشاعه یک خرافه معمولا برای اذهان آماده و جادو مزاج و کسانی که کمتر از نیروی عقلانی خود کمک می گیرند در هر حال و در هر مکانی ممکن است اتفاق بیفتد. شرایط تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و زیستی پشتیبان ما نیز جامعه ای را فراهم آورده  بود که این جامعه هیچ گاه نمی توانست وارد مرحله محاسبات عقلانی و یافتن روابط ضروری بین پدیده ها یا اشیا شود. نیروهای موهوم در این فرهنگ همواره جایگزین زحمات طاقت فرسا و عقلانی می شوند به عنوان مثال: گروهی که زیر یک درخت تصمیم گرفته بود ماموریتی را بپذیرد چون در کار خود موفق می شود این درخت از آن پس خوش شگون و مقدس نامیده می شود. بر سر راه گروه دیگری زاغی از جاده رد می شود و چون گروه در انجام ماموریت خود شکست می خورد از آن پس زاغ پرنده نحسی شناخته می شود و بالاخره گروه دیگری که بر سر راه ماموریتش ماری از جاده عبور کرده بود به پیروزی درخشانی دست می یابد. از آن به بعد، مار حیوان بسیار خوش شگونی به حساب می آید.

فرار از گربه سیاه!

یکی دیگر از تحولات زندگی آدمی که همه عناصر لازم را برای به وجود آمدن خرافه باقی داشته بیماری است. مطالعات بیشتر در زمینه خرافات نشان می دهد که بیماری اغلب به طور ناگهانی و بدون هشدار قبلی نازل می شود. از آنجا که پیشینیان آگاهی ناچیزی از آن داشته اند و چون پدیده ای است که اغلب فشار عاطفی هم به همراه دارد در نتیجه در همه جای دنیا باورها و آیین های خرافی در این زمینه به وجود آمده است این امر حتی در جامعه های صنعتی نوین نیز در مورد اختلالاتی که با روش های معمول به آسانی قابل درمان نیستند، دیده می شود. در واقع مبهم بودن روابط علت و معلولی همراه پدیده زمینه را برای رواج انواع درمان های غیرعقلانی و چه بسا شیادانه هموار ساخته است. باورهای عامیانه ذیل در خصوص درمان پاره ای از بیماری ها گواهی بر این مدعاست.

دلایل علاقه به خرافات

هنگامی که خرافه را به درستی درک کنیم، آگاه می‌شویم که هرگز به حقیقت منجر نخواهد شد. باور داشتن به هر سخن غیرمنطقی، در بهترین حالت یک اشتباه است، اما در بدترین حالت به اعمال و انتخاب‌هایی منجر می‌شود که نتایج بدی را برای فرد به بار می‌آورد و درنهایت ویرانی درونی فرد را درپی خواهد داشت. تقریبا غیرقابل باور است که افراد بتوانند به کارهایی که انجام می‌دهند، اعتقاد حقیقی و درونی داشته باشند. چه چیزی سبب می‌شود تا افراد خرافه را بر حقیقت ترجیح دهند؟ این چه انگیزه‌ای است که افراد در همه جای دنیا ترجیح می‌دهند سخنانی را باور کنند که واقعا غیرقابل باور هستند؟ مقاله حقیقت و خرافه در این باره چنین می‌گوید: مردم معمولا از حقیقت متنفر هستند، فقط به این دلیل که آنها حقیقت را خشن، بیرحم، طاقت‌فرسا و مقاوم می‌دانند. آن حقیقتی که مردم آرزویش را دارند و به‌دنبال آن می‌دوند، حقیقتی است که انعطاف‌پذیر، مهربان، بخشنده و سهل‌انگار باشد. مردم، از اساس، از حقیقت متنفر هستند، از اینکه باید برای گذران زندگی همیشه سخت کار کنند متنفر هستند، از ضرورت یاد گرفتن زیاد متنفر هستند، از اینکه هیچ‌گاه نمی‌توانند براساس خیالات و شهوات خود، کار و برنامه‌ریزی کنند متنفر هستند و از اینکه می‌دانند نمی‌توانند کاری را اشتباه انجام داده و سپس رهایش کنند، متنفر هستند و از اینکه نمی‌توانند به خاطر هیچ، کاری را انجام دهند، از حقیقت متنفر هستند.

آن چیزی که مردم می‌خواهند، رهایی از نتایج است. آنها به‌دنبال میانبری برای به‌دست‌آوردن موفقیت، ثروت، خوشحالی یا هر چیز دیگری هستند که خیالات و آرزوهای آنها، آن را می‌خواهد. عقل این راه را به آنها نشان نمی‌دهد. عقل تنها آنها را قادر می‌سازد تا حقیقت را درک کرده و براساس آن عمل کنند. اما مردم، حقیقت را نمی‌خواهند. حقیقت، آنها را به خاطر تنفر از واقعیت، سرزنش کرده و محکوم می‌کند. مردم از حقیقت متنفر هستند

در نهایت، در این رابطه رازی وجود دارد؛ این راز که چرا تقریبا تمام مردم خرافه را به حقیقت ترجیح می‌دهند؟

در قلب تمام اعتقادات خرافی که گاهی اوقات آشکار است، اما اغلب اوقات پنهان، قولی وجود دارد که می‌گوید چیزی بیش از حقیقت وجود دارد، چیزی برتر از حقیقت، چیزی که نیاز به حقیقت را از بین می‌برد؛ رازی که افرادی را که آن را می‌دانند قادر می‌سازد تا از حقیقت محض فراتر روند، آن را رد کرده و در نهایت رهایش کنند. خرافه عصایی جادویی است که چیزی را ظاهر می‌کند که در واقعیت نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ خرافه، کارتی ماوراءالطبیعی است که فرد را یک شبه و خیالی برنده میلیونی می‌کند.

شواهد در حاضر حاکی از آن است که وقتی امکان کنترل محیط کمتر می‌شود گرایش مردم به خرافات بیشتر می‌شود. وقتی افراد احساس می‌کنند که نمی‌توانند برای شرایط زندگی خود که از آن راضی نیستند کاری یا تغییری انجام دهند به افکار و عقاید خرافی متوسل می‌شوند. تحقیقات نشان می‌دهند که انواع رفتارهای خرافی در طبقه پایین اجتماع ، افراد دارای سطح هوشی و تحصیلاتی پایین و آنهایی که در محیط خانوادگی خود دارای والدین مستبد و انظباط خشن هستند، بیشتر دیده می‌شود. راه حل نهایی که اغلب برای مبارزه با رفتارهای خرافی پیشنهاد می‌شود آموزش و پرورش مردم است.

فرآوری: مریم عطاریان

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع: پایگاه خبری پلیس ایران، همشهری انلاین، روزنامه مردم سالاری، سایت رشد همراه با تغییرات و اضافات

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.