یک عمل مکروه از او ندیدم
امام خمینی رحمه الله و وصیت به خدمت
امام خمینی رحمه الله در وصیت نامه اخلاقی خود به فرزندش می نوسید:
«پسرم، از زیر بار مسئولیت انسانی; که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندرکاران نیست .
و دست و پا برای به دست آوردن مقام هرچه باشد، چه مقام معنوی و چه مادی مزن، به عذر آنکه می خواهم به معارف الهی نزدیک شوم یا خدمت به عبادالله نمایم که توجه به آن از شیطان است، چه رسد که کوشش برای به دست آوردن آن .» (1)
یک عمل مکروه از او ندیدم
آیت الله مظاهری (حفظه الله) می فرمودند :
دوازده سال در درس امام شرکت کردم یک عمل مکروه از ایشان ندیدم . یادم نمی رود روزی در درس تشریف آوردند و به قدری ناراحت بودند که نفس ایشان به شماره افتاده بود، درس نگفتند و به جای درس ، نصیحت تندی نمودند و رفتند و سه روز درس نیامدند . چون شنیده بودند یکی از شاگردان ایشان درباره یکی از مراجع غیبتی کرده بود.(2)
بحرالعلوم و همسایه گرسنه
فقیه بزرگوار، سیدجواد عاملی، مشغول شام خوردن بود که در به صدا درآمد; خادم استادش بحرالعلوم بود که می گفت: آقا منتظر شماست .
سید با عجله روانه شد و تا چشم بحرالعلوم به او افتاد، با تندی گفت: خجالت نمی کشید؟ از خدا نمی ترسید؟ مردی از برادران تو هر شب و روز با خرمای زاهدی (خرمایی درجه پایین) که قرض می گیرد، زندگی را می گذراند و هفت روز است که طعم برنج و گندم را نچشیده است .
امروز برای شام نزد بقال رفته تا باز خرما بگیرد; ولی بقال جوابش کرده و او هم دست خالی نزد خانواده اش برگشته است . تو غذا می خوری و همسایه ات بی شام است؟!
سیدجواد گفت: والله از حال او آگاه نبودم . بحرالعلوم پاسخ داد: اگر مطلع بودی که یهودی می شدی! این غذای مرا بگیر و این کیسه پول را هم بردار و برو غذا را با او بخور و پول را هم در خانه اش بگذار . من شام نمی خورم تا تو برگردی .
به این ترتیب، سیدجواد روانه خانه همسایه شد و شب بی شام آنان را به شبی به یادماندنی تبدیل کرد .(3)
مرحوم ملا صالح مازندرانی:
ایشان دچار فقر و تنگدستی شدیدی بود اما با وجود فقر شدید علاقهی وافری به تحصیل علوم دینی داشت. در یکی از مدرسههای علمیهی شهر اصفهان ساکن شده بود و شبها برای مطالعه به بیت الخلاء می رفت و تا مدت مدیدی از شب گذشته در روشنائی چراغ آن مطالعه می کرد.
نوشته اند زمانی آنقدر تنگدست بود که از فرط کهنگی لباس خجالت می کشید وارد مجلس درس علامه مجلسی (ره) شود ودر بیرون پشت در می نشست و مسائل درس را بر روی برگ چنار می نوشت اما با همهی این سختیها در راه تحصیل استقامت کرد تا جایی که یکی از شاگردان برجسته ی علامه شد و مرتبت خاصی نزد ایشان یافت و از بزرگترین علمای عصر خود گردید.» (4)
آیت الله قاضی(ره):
مرحوم آیت الله قاضی (ره ) اگر چه بیشتر در زمینه سیروسلوک و عرفان شهرت دارند ولی ایشان عالمی یک بعدی نبودند- مرحوم حاج آقا سیدهاشم حداد در مورد ایشان میگوید:«مرحوم آقای قاضی یک عالمی بود که از جهت فقاهت بینظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بینظیر بود.
از جهت تفسیر و علوم قرآنی بینظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بینظیر بودند، حتی ازجهت تجوید و قرائت قرآن.» و این نشانه اهتمام بیش از حد ایشان به کسب علوم ظاهری و تعلیم آن بوده است.(5)
آیت الله العظمی بهاءالدینی(ره):
ایشان ایام تحصیل و تدریس خود را اینگونه توصیف کردهاند: «چنان عشق و علاقهای به تحصیل علم داشتم، که زندگیام کتاب بود و همنشینم درس و بحث و مطالعه ـ با هیچ جلسهای و برنامهای به اندازه مجلس درس انس نداشتم به طوری که در سن نوجوانی حدود شانزده ساعت کار میکردم ـ به کارهای فکری شوق بسیار داشتم.
به طوری که لحظهای نمیآسودم و همیشه فکرم مشغول بود. در هر فرصتی که پیش میآمد وقت را برای مطالعه غنیمت میشمردم و غیر از کتب درسی حوزه، کتب مفید دیگر را هم مطالعه میکردم.
هر کتابی را که درس میگرفتم هنوز چند روز از اتمام آن نگذشته بود که تدریس میکردم، علاقه عجیبی به تدریس داشتم زیرا بسیاری از مجهولاتم و نقاط ابهام با تدریس حل میشد.»و بالاخره این جدیت موجب میشود در سن 25 سالگی اجازه اجتهاد بگیرند.(6)
پی نوشت ها :
1) جلوه های رحمانی (نامه عرفانی حضرت امام به حاج سید احمد خمینی)، ص 40 و 41
2) برگرفته از کتاب سرگذشتهای ویژه از زندگی امام- ج5 - ص164
3) فواید الرضویه، ص 86 .
4) مردان علم در میدان عمل ـ ج 1 ص 60 ، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین ، 1375 / چاپ ششم
5) اسوه عارفان ـ گفتهها و ناگفتهها درباره مرحوم علامه سید علی آقا قاضی (ره ) ص 19 صادق حسن زاده، محمود طیار مراغی ـ انتشارات مؤمنین اول 1378.
6) حاج آقا رضا همدانی، آیت بصیرت ـ ص 34 .
تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان