تبیان، دستیار زندگی
در میان پنج آیة 138 تا 142 سورة انعام ( صفحة 146) از دوآیة نخست، استفاده می‌شودكه: «مشركان از پیش خود، دربارة حلال و حرام بودن اشیا اظهار نظر می‌كردند؛ برخی از چهارپایان وگیاهان را حرام و بعضی را حلال می‌نمودند»....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : خسرو داودی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جاعلین احكام

نماز(برنامه صبحگاه)

مقدمه:

می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.

به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:

اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.

یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.

در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.

در این مقاله آیات، مورد بررسی قرار می گیرد...

آیات 138 تا 142 سورة انعام ( صفحة 146)، توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.

شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید.

جهت دریافت  فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید.

در میان پنج آیة 138 تا 142 سورة انعام ( صفحة 146) از دوآیة نخست، استفاده می‌شود كه:

«مشركان از پیش خود، دربارة حلال و حرام بودن اشیا اظهار نظر می‌كردند؛ برخی از چهار پایان وگیاهان را حرام و بعضی را حلال می‌نمودند».

كه قرآن درآیاتی دیگر، در مقام توبیخ و تهدیدآن ها می‌فرماید:

جاعلین احکاموَ لاتَقولوا لِما تَصِفُ ألسِنَتُكُمُ الكَذِب: هذا حَلالٌ وَ هذا حَرام، لِتَفتَروا عَلَی اللهِ الكَذِب؛
جاعلین احکام
بر اساس دروغی‌كه بر زبان خود جاری می‌كنید و افترا به خدا می‌بندید، نگویید: این، حلال است و این، حرام؛

جاعلین احکامإنَّ الَّذینَ یَفتَرونَ عَلَی اللهِ الكَذِب لایُفلِحون؛ جاعلین احکام

به‌یقین،آنان ‌كه سخن دروغ را به خدا افترا می‌بندند، رستگار نمی‌شوند؛

جاعلین احکاممَتاعٌ قَلیل، وَ لَهُم عَذابٌ ألیم؛ جاعلین احکام

ممكن است از طریق این‌حرام و حلال کردن های بی‌اساس و بدعت‌گذاری‌ها، افرادی را دور خود جمع كنند و مطیع خود سازند و از این ‌راه، به منافع مادّی برسند، امّا بدانند این ها جز متاعی قلیل و بهره‌ای اندك چیزی نیست و به همین ‌زودی، به پایان می‌رسد. ولی به‌دنبال خود، عذابی دردناك و پایان‌ ناپذیر، دامن گیرشان می‌سازد.

جاعلین احکام

این‌جا، خالی از تناسب به نظر نمی‌رسد كه توضیحی راجع به احكام فرعیِ عملی و راه فهمیدن ‌آن ها داده شود. البتّه، می‌دانیم‌كه مسایل دینی ما، دارای سه بُعد اعتقادی، اخلاقی و عملی است.بُعد اعتقادی همان ‌معارف و شناخت‌هایی است ‌كه نسبت به توحید و نبوّت و امامت و معاد داریم ‌كه فعلاً مورد بحث ما نیست.

امّا آن ‌چه ‌كه توجّه به ‌آن لازم است، این‌كه لازمة بعد اعتقادی، عمل کردن به برنامه‌های عملی است‌ كه از جانب خدا و رسولش (ص) برای تأمین سعادت جاودانه ما بیان شده و تحت عنوان احكام فرعی عملی به ما رسیده‌است.

یعنی انسان وقتی بر اساس تفكّر و تعقّل، اعتقاد پیدا كردكه خداوند حكیم، به منظور سعادت همه‌ جانبه بندگان خود در هر دو سرای دنیا و آخرت، برنامه‌ای تنظیم فرموده‌ كه شامل وظایف و تكالیف معیّن و مشخّصی است، در نتیجه به حكم عقل سلیم، خود را موظّف به عمل به‌آن ‌برنامة الهی می‌داند و مخالفت با آن ‌را اقدامی به ضرر و زیان خود می‌شناسد. و تداوم به عمل هم، موجب و پاك‌گشتن روح از رذایل اخلاق و آراسته‌گشتن جان به فضایل اخلاقی می‌گردد.

پس، در دامن تربیت دین از سه بُعد اعتقادی و عملی و اخلاقی است‌كه انسان به اعلا درجة كمال انسانیّت ‌كه قرب خدا و لقا و دیدار رضوان الهی است، نایل می‌شود.

حال در مسایل دینی، تنها راه تنظیم برنامه بُعد عملی ‌(كه هم میوه بُعد اعتقادی و هم ریشه بُعد اخلاقی است) حکم و دستور خدا، خالق و آفریدگار انسان است و تنها، اوست ‌كه به تمام مصالح و مفاسد زندگی مخلوق و آفریدة خود در تمام مراحل زندگی اش آگاه می‌باشد؛ از اولین مرحله که نطفه ای در شکم مادر بوده گرفته تا زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، برزخی  و محشری او.

قانونی وضع می‌كند و برنامه‌ای تنظیم می‌نماید كه در همه ی این ‌مراحل، سعادت جسمی و روحی‌اش تأمین ‌گردد. این ‌قانون را كه همان احكام ‌آسمانی دینی و به‌نام قرآن‌كریم است، به‌وسیلة رسول و پیام‌آور معصومش حضرت محمّد(ص) به‌سوی بندگانش فرستاده و توضیح پیچیدگی های‌آن‌ را به‌عهده ی خود آن‌ حضرت نهاده‌است.

و بعد از رحلت ‌آن ‌حضرت نیز، دوازده امام معصوم(ع) از خاندان او را یكی بعد از دیگری عهده‌دار روشن ساختن قرآن قرار داده و دوازدهمین ‌آن ها را روی مصالح حكیمانه‌اش در پس پردة غیبت، در دامن قدرت خود زنده و سالم نگه‌ داشته ‌است تا در روزی ‌كه خودش صلاح بداند، او را ظاهر سازد و اصلاح ‌كلّی عالم را به دست او به انجام رساند.

جاعلین احکام( قرآن صبحگاه)

این خلاصه منطق ما شیعیان راجع به تبیین احكام ‌آسمانی قرآن است ‌كه جز برای ائمّه معصومین(ع) برای احدی حقّ دخالت در بیان احكام قرآن قائل نمی‌باشیم.

ما می‌گوییم: برنامه ی زندگی انسان به‌حكم عقل باید از جانب خالق انسان كه عالم به تمام مصالح و مفاسد زندگی اوست، وضع شود و به‌ وسیلة رسولِ معصومِ خالق، به انسان ها گفته شده و سپس، توضیح و تبیین پیچیدگی های‌ آن، به‌وسیله ی امام معصوم انجام پذیرد.

در این‌صورت است ‌كه انسان، با كمال اطمینان خاطر، به عمل به احكام دین پایبند می‌شود. و همین مطلب، یكی از نقاط اصلی جدایی مكتب تشیّع از مكتب تسنّن است. زیرا در مكتب تسنّن، در بیان احكام قرآن، به امام معصوم(ع) نیازی احساس نمی‌شود. بلكه رأی و نظر بشر عادی‌كه افسار اسب حكومت در دست اوست (یا عالِمی ‌كه اوتأیید کرده است) هم تراز حكم خدا و رسولش شمرده می شود و باید اجرا گردد.

اهل تسنّن می‌گویند: ما اگر حكمی از احكام دینی را در قرآن و در بیان پیامبر(ص) ندیدیم، خودمان ‌كه حاكم بر امّتیم، حكمی را ایجاد می‌كنیم و به‌ عنوان حكم دینی، به دست مردم می‌دهیم، آن ‌گونه‌ كه عُمَرِبنِ‌خَطّاب ‌كه به‌عنوان خلیفة پیغمبر، تكیه بر مسند حكومت زده‌بود و با كمال جرأت و جسارت در مجمع مسلمانان ‌گفت: مُتعَتان‌كانَتا عَلی عَهدِ رَسولِ الله وَ أنَا اُحَرِّمُهُما وَ اُعاقِبُ عَلَیهِما مُتعَهُ الحَجّ وَ مُتعَهُ النِّساء؛ دو مُتعه، متعة حج و متعة زنان، در زمان رسول خدا حلال بود و من هر دو را حرام، و مرتكب ‌آن‌ دو را عِقاب می‌كنم.

ملاحظه می‌فرمایید؛ گفته‌است: آن‌چه را كه رسول خدا (ص) حلال ‌كرده، من حرام می‌كنم! یعنی، من حقّ ایجاد احكام و حرام یا حلال کردن اشیا را دارم، همان‌ گونه‌كه مشركان در همین ‌دوآیة 138 و 139، چنین‌حقّی را برای خودشان قائل بودند و خداوند آن ها را توبیخ‌كرده و فرموده‌ است: وَ لاتَقولوا لِما تَصِفُ ألسِنَتُكُمُ الكَذِب: هذا حَلالٌ وَ هذا حَرام؛ سخنان دروغ و بی‌اساس بر زبان خود جاری نسازید و نگویید: این، حلال است وآن، حرام.

هم چنین، در اذان دخالت‌كرده و گفته ‌است: حَیَّ عَلی خَیرِ العَمَل را حذف‌كنید زیرا مردم اگر بدانند نماز خَیرُ  العَمَل و بهترین‌كارهاست، همه، سراغ نماز می‌روند و میدان‌های جنگ و جِهاد، از مجاهدان خالی می‌شود.

گویی‌ كه او نسبت به علت احكام از خدا آگاه‌تر بوده‌است. یا در نماز جماعت دستور داده ‌كه وقتی امام جماعت، قِرائت سورة حمد را تمام‌ كرد و گفت: وَ لاَ الضّالّین، مأمومین یك صدا بگویند: آمین!! چون اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم دعاست و به‌دنبال دعا بایدگفت: آمین! همچنین، اعلام ‌كرد كه در شب‌های ماه رمَضان، در مسجد، نمازهای مستحبّی را به‌جماعت بخوانند.

وقتی‌آمد آن ‌را دید،گفت: بِدعَهٌ وَ نِعمَتِ البِدعَه؛ بدعت شد و چه خوب بدعتی شد. و روشن است وقتی بنا شد این ‌گونه دخالت در ایجاد احكام و بدعت‌گذاری ها ادامه پیدا كند و هر قدرتمندی، از قدرت خویش سوء استفاده ‌كرده و در احكام دین نظر بدهد، دیگر، دینی باقی نخواهد ماند و در نتیجه پایة حكومت زورگویان نیزكه با تظاهر به اسلام و پیروی از قرآن، بر امّت اسلامی حكومت می‌كردند، محکم تر خواهد شد.

از این‌ رو، در قرن پنجم یا هفتم هجرت، از جانب دستگاه حاكم اعلام شد كه از این به بعد،كسی حق ندارد در مورد احكام، اظهار نظر كند. بلكه باید تنها، رأی و اجتهاد چهار نفر از فقها سند و مدرک باشد و آن ها عبارتند از: ابوحنیفه، احمدبن‌حَنبَل، مالك‌بن‌اَنَس و محمّد بن ‌ادریس شافعی ‌كه چهار مذهب معروف اهل تسنّن، منسوب به این‌چهار نفرند؛ مذاهب: حَنَفی، حنبلی، مالكی و شافعی. ولی ما می‌گوییم: این‌چهار نفر نیز، غیر معصومند و حقّ اظهار نظر در احكام الهی ندارند.

امّا در مذهب شیعة امامیّه ‌كه در عصر غیبت امام معصوم(ع)، مردم موظّفند به فتاوای ‌آن ها مراجعه ‌كنند و احكام دین خود را از طریق فتوای ‌آن ها به‌دست‌آورند، مسألة مرجعیّت‌ فقها به این‌معنا نیست ‌كه فقهای شیعی از جانب خود حقّ ایجاد حكمی از احكام دینی را داشته‌باشند. خیر؛ آن ها باید با به‌دست داشتن یك سلسله مبانی علمی خاص و به‌دست آوردن قدرت اجتهاد، احكام فرعی دینی را ازكتاب خدا و سنّت رسول خدا و بیانات امامان معصوم(ع) كه از طریق راویان و محدّثان مورد اعتماد به دستشان رسیده‌است، کشف‌كنند و به مردم برسانند.

در واقع، علما و فقهای شیعی در هنگام بیان احكام دینی می‌گویند: قالَ الله تَعالی و قالَ رَسولُ الله و قالَ الباقر و قالَ الصّادق(ع)؛ خدا چنین فرموده و رسول خدا و امامان معصوم(ع) چنان فرموده‌اند. نه این ‌كه من چنین می‌گویم یا فلان فقیه چنان ‌گفته‌ است. چون غیر خدا و رسول خدا و ائمّة هدی(ع)، احدی حقّ دخالت در احكام دین ندارد. و چه زیبا گفته شده‌است:

شرط پیمودن قله های ترقی

إذا شِئتَ أن تَرضی لِنَفسِكَ مَذهَباً        یَقیكَ غَداً حَرَّ الجَحیمِ عَـنِ النّـارِ

فَخَـلَّ حَدیـثَ الشّافعـی وَ مالِـكٍ          وَ أحمَدَ وَ النُّعمانِ عَن‌كَعبِ أحبارٍ

وَ والِ اُناســاً قَولُهُــم وَ حدیثُهُــم:        رَوی جَدُّنا عَن جِبرَئیلَ عَنِ الباری

اگر خواستی برای خود مذهبی را انتخاب ‌كنی ‌كه در روز قیامت، تو را از آتش جهنّم دور نگه‌ دارد، پس رها كن سخن از شافعی و مالك و احمدبن‌حنبل و ابوحنیفه و منقولات ‌كعب‌الاحبار، راوی غیر موثّق را و پیرو كسانی باش ‌كه می‌گویند: جدّ ما از جبرئیل، و جبرئیل از ذات اقدس باری ‌تعالی روایت ‌كرده ‌است.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: علی هندی

ویراستار: سید علی مرتضوی - تنظیم: یگانه داودی