تبیان، دستیار زندگی
خیلی از دوستان اشاره دارند به اینکه چون نتوانستیم مفهوم نماز و روزه را بفهمیم آن‌ها را انجام نمی‌دهیم یا اینکه ما دلمان نمی‌خواهد این‌طوری خدا را عبادت کنیم جور دیگری می‌خواهیم عبادت کنیم که توجه این دوستان را به سه نکته جلب می‌کنم:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا نماز می‌خوانیم؟


«هزاران راه برای رسیدن به خدا موجود است» اما بهترین و نزدیک‌ترین راه کدام است؟ آیا بهترین راه، راهی نیست که خدا در قرآن امر کرده و بزرگان دین هم از آن پیروی کرده‌اند؟ آیا نباید از تجربه‌ها و کردار این بزرگان درس گرفت و باید همه چیز را خودمان امتحان کنیم؟ اصلاً چرا چند روزی این راه‌هایی که خدا خودش گفته را امتحان نکنیم تا ببینیم نتیجه‌اش چیست؟


نماز

خیلی از دوستان اشاره دارند به اینکه چون نتوانستیم مفهوم نماز و روزه را بفهمیم آن‌ها را انجام نمی‌دهیم یا اینکه ما دلمان نمی‌خواهد این‌طوری خدا را عبادت کنیم جور دیگری می‌خواهیم عبادت کنیم که توجه این دوستان را به سه نکته جلب می‌کنم:

1- اینکه من دلیل وجودی چیزی را نفهمیدم، نمی‌تواند دلیلی برای بیهودگی آن چیز شود برای مثال دلیل وجودی خیلی از حیوانات بر ما معلوم نیست اما آیا می‌توان آن‌ها را بی فایده خواند. در ضمن در زندگی هر کس معجزاتی هست که باعث آگاهی از حق و باطل می‌شود اگر این معجزات را جدی بگیریم و در آن‌ها تأمل کنیم دیگر نیازی به شک کردن در همه چیز نداریم. گرچه من مخالف تفکر و تعقل در امور مربوط به دین نیستم و برعکس آن‌ها را اساس ایمان میدانم اما وقتی که انسان ایمان آورد، باید بفهمد که عقل انسان محدودیت دارد و قرار نیست دلیل وجودی همه چیز را بفهمد.

2- دلیل وجودی بسیاری از احکام تذکری است برای انسان، که قید و بندی هست و تو  رها نیستی که هر کاری دلت می‌خواهد بکنی .

بی قید و بند بودن که امروزه در جوامع غربی به عنوان یک ارزش و به اسم مقدس آزادی تبلیغ می‌شود و متأسفانه در بین جوانان ما هم رسوخ کرده، یکی از بزرگ‌ترین گناهان است.

آزادی واقعی، آزادی از هوس است و نفس اماره، که آن هم در گرو بندگی خداوند متعال است. اما امروزه متأسفانه امروزه تبلیغات دنیاپرستان و عملکرد خلاف اخلاق مدعیان دین (که این‌ها بیشتر از دنیاپرستان به دین ضربه می‌زنند) اصلاً تعریف موجود از آزادی را در بین مردمان عوض کرده و آن چیزی که امروزه از آزادی می‌بینیم رهایی از بندگی خداست.

3- «هزاران راه برای رسیدن به خدا موجود است» اما بهترین و نزدیک‌ترین راه کدام است؟ آیا بهترین راه، راهی نیست که خدا در قران امر کرده و بزرگان دین هم از آن پیروی کرده‌اند؟ آیا نباید از تجربه‌ها و کردار این بزرگان درس گرفت و باید همه چیز را خودمان امتحان کنیم؟ اصلاً چرا چند روزی این راه‌هایی که خدا خودش گفته را امتحان نکنیم تا ببینیم نتیجه‌اش چیست؟

آنچه در نماز مکروه است به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می‌افزاید اهتمام نمایید مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو نمودن و شانه و مسواک زدن

چگونه در نماز خاشع باشیم؟

بعضی در نماز حواسشان پرت است - با سر و دست و لباس خود بازی می‌کنند- به این طرف و آن طرف و این و آن نگاه می‌کنند- هم نماز می‌خوانند و هم به حرف‌های دیگران گوش می‌دهند - آرامش بدنی و توجه قلبی ندارند. این‌ها همه نشانه آنست که در نمازشان خضوع و خشوع نیست.

خاشع بودن در نماز - آنست که نمازگزار- دلش با خدا و توجهش به آفریدگار باشد-آرامش روانی داشته باشد-و واقعاً خود را در برابر خدایی که از هر شخصیتی و مقامی برتر و از هر قدرتمندی تواناتر است - حس کند.

عبادت

در حدیث است : خدا را چنان عبادت کن گه گویا او را می‌بینی!

اگر این حالت را داشته باشید- به مرحله ای رسیده‌اید که خداوند از آنان به -مؤمنان رستگار - یاد می‌کند و یکی از صفاتشان را چنین می‌داند : آنان که در نمازشان خشوع دارند.

با این اوصافی که برای نماز خداپسندانه گفته شد - وقتی انسان - نماز و نیایش پیامبران و امامان و انسان‌های پاک و والا را نگاه می‌کند و آن ‌را با نماز خود مقایسه می‌نماید - از خود و نمازش شرمنده می‌شود.

کاش نمازی بخوانیم که خدا بپسندد و بپذیرد... و اجر بزرگ برای آن عطا کند.

نماز را باید همیشه و مرتب خواند- چرا که سهل انگاری در امر نماز و بی اعتنائی کردن و گاهی خواندن و گاهی نخواندن - گناه است.

راهکارهای هشت‌گانه توجه در نماز

آیت الله وحید در پاسخ به سؤالی در خصوص توجه در نماز، رعایت امور هشتگانه را توصیه کردند.

چه کنیم تا در نماز حواسمان پرت نشده و توجّه‌مان به خدای تعالی باشد؟

بعضی از اموری که برای حضور قلب در نماز سفارش شده است عبارتند از:

اول: وضو را با توجه و حضور قلب انجام دهد، از امام رضا (علیه‌السلام) روایت شده که وضو موجب طهارت و تزکیه‌ی دل است (وسائل الشیعه 1/367 ابواب وضو باب 1 حدیث 9)

دوم: در عظمت نماز و در روایاتی که درباره‌ی نماز وارد شده تأمّل نماید.

بی قید و بند بودن که امروزه در جوامع غربی به عنوان یک ارزش و به اسم مقدس آزادی تبلیغ می‌شود و متأسفانه در بین جوانان ما هم رسوخ کرده، یکی از بزرگ‌ترین گناهان است

سوم: مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع می‌کند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت (مجالس صدوق و ثواب الاعمال عن ابن ابی‌یعفور قال «قال ابوعبدالله الصادق : اذا صلّیت صلاة فریضة فصل‌ها لوقتها صلاة مودّع یخاف ان لا یعود الی‌ها ابدا»)

چهارم: وقتی روبه قبله می‌نماید سعی کند که دنیا و مافی‌ها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آن‌ها تهی نماید.

ادامه دارد

پنجم: به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند.

ششم: اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز می‌شود، تا آن لحظه ای که از نماز خارج می‌شود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر می‌نماید، و ملکی بالای سر او ایستاده و می‌گوید: ای نمازگزار اگر می‌دانستی چه کسی به تو نظر می‌نماید و با چه کسی مناجات می‌کنی هرگز از او رو بر نمی‌گرداندی و ابداً از جای خود بر نمی‌خواستی (کافی عن ابی‌جعفر قال: «قال رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) اذا قام العبد المؤمن فی صلاته نظر الله عزوجل الیه (اقبل الله الیه) حتی ینصرف ... و وکّل الله به ملکاً قائماً علی رأسه یقول له ایها المصلی لو تعلم من ینظر الیک و من تناجی ما التفتّ و لازلت من موضعک ابداً» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب 8 حدیث 5 از کافی)

هفتم: اینکه بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانه‌ی آسمان، رحمت خدا بر او سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفته‌اند. (عنه) صلی الله علیه و آله ... و اظّلته الرحمة من فوق رأسه الی افق السماء و الملائکة تحفّه من حوله الی افق السماء...( وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب 8 حدیث 5 از کافی)

هشتم: آنچه در نماز مکروه است به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می‌افزاید اهتمام نمایید مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو نمودن و شانه و مسواک زدن.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع :

کتاب آشنائی با نماز؛ محسن قرائتی

بیانات آیت الله وحید خراسانی پیرامون نماز

بیانات حضرت آیت الله بهجت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.