تبیان، دستیار زندگی
تقلید به معناى به دست آوردن نظر و رأى دیگرى است ، براى عمل کردن به آن در احکام و فروعات ، بى آن که دلیل تفصیلى آن را از وى طلب کند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تقلید چیست؟

فقه
تقلید به معناى به دست آوردن نظر و رأى دیگرى است ، براى عمل کردن به آن در احکام و فروعات ، بى آن که دلیل تفصیلى آن را از وى طلب کند .

تقلید چیست؟

( عمل یا عزم بر عملِ به قول مجتهد )

تقلید ، در لغت به معناى قلاده به گردن انداختن است ؛ " هو تعلیق القلادة و نحوها فى العنق " و در اصطلاح اصول، معانى متعددى براى آن بیان شده است ، از جمله :

1 ـ عمل به قول دیگرى ؛ " العمل بقول الغیر " ؛

2 ـ به دست آوردن فتواى دیگرى ، به قصد عمل کردن به آن ؛ " الأخذ بفتوى الغیر للعمل به " ؛

3 ـ التزام قلبى ( تصمیم و عزم ) به عمل به فتواى دیگرى ، اگر چه به آن عمل نکرده و یا حتى هنوز فتواى او را به دست نیاورده است ؛ " الالتزام بالعمل بفتوى الغیر و ان لم یعمل بل و ان لم یأخذ ... ".

 صاحب " کفایه " مى گوید: تقلید به معناى به دست آوردن نظر و رأى دیگرى است ، براى عمل کردن به آن در احکام و فروعات ، بى آن که دلیل تفصیلى آن را از وى طلب کند . بنابراین ، اگر مکلف ، رساله عملى مجتهدى را به دست آورد و مسائل آن را یاد بگیرد تا هنگام نیاز ، به آنها عمل کند ، تقلید محقق مى شود .

 بعضى مانند مرحوم " صاحب معالم " معتقدند تقلید به معناى عمل کردن به فتواى دیگرى است ،بى آن که دلیل تفصیلى آن از وى طلب شود . ولى به این قول اشکال شده که تقلید باید پیش از عمل کردن باشد تا عمل به آن مستند گردد ، و اگر تقلید ، به نفس  عمل محقق شود ، لازمه اش این است که عمل اول ، بدون تقلید انجام پذیرد .

صاحب " عروة الوثقى " معتقد است تقلید ، التزام قلبى در عمل به فتواى مجتهد معین است ، اگر چه هنوز عملى طبق آن انجام نداده باشد و یا حتى رساله و فتواى او را تهیه نکرده باشد ؛ بنابر این صرف عزم و تصمیم قلبى براى تحقق تقلید کافى است .

 بعضى از متأخران گفته اند: تقلید ، استناد به رأى مجتهد در مقام عمل است .

مسئله لزوم تقلید عامى ( جاهل ) از عالم ، از مسائل بدیهى است ، زیرا شخص عامى از یک طرف ، مکلف است به انجام تکالیف الهى که به آنها علم اجمالى دارد ، و از طرف دیگر ،  استخراج تفصیلى این احکام از منابع اجتهاد برای او ممکن نیست ؛ از این رو ، لازم است به شخصى که آشنا به احکام و قادر بر استنباط آنها از مصادر است ، مراجعه کرده و عمل به تکالیف تفصیلى خود را بر اساس دیدگاه ها و فتاواى او شکل دهد .

نکته :

بعضى از علماى قدیم ، همانند فقهاى حلب ، تقلید را بر عوام ،حرام و اجتهاد را بر آنها واجب دانسته اند .

ادله جواز تقلید

الف) سیره و روش عقلا

مهم ترین دلیل تقلید از فقها سیره و روش عقلا در طول تاریخ مى باشد. در ادبیات فارسى، این سیره در ضرب المثلى گنجانده شده است كه «پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است».

سیره و روش عقلا این است كه در هر مسأله اى به اهل فن آن مراجعه مى نمایند. و بارزترین علامت آن، وجود میلیون ها شغل فنى در جامعه انسانى مى باشد.

كسى كه دستگاه گران قیمتى دارد، در صورت خرابى آن، هرگز خودش به تعمیر آن نمى پردازد بلكه آن را به متخصص آن دستگاه مى سپارد.

بنابراین چگونه ممكن است در مورد دین كه سرنوشت دنیا و آخرت انسان به آن بستگى دارد، بى مبالاتى صورت گرفته و به متخصص آن مراجعه نشود و عنان دین رها گردد و یا دین به دست هركس و ناكسى سپرده شود و این مانند این است كه انسان رانندگى خودرو خویش را به دست افراد ناشى بدهد.

ب) آیه 122 سوره توبه، معروف به آیه نفر: (...فَلَو لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِى الدّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إذا رَجَعُوا إلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ); چرا از هر گروهى از آنان ـ مؤمنان ـ طایفه اى كوچ نمى كنند تا در دین آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود آنها را بیم دهند، شاید بترسند و خوددارى كنند.

انذار ـ بیم دادن ـ از وظایف و شؤون مجتهد است نه راوى. یعنى كسى قادر بر انذار مى باشد كه احكام الهى را از روى علم و یقین بداند و قادر بر تمییز واجب از مستحب باشد.

این آیه بر وجوب حذر دلالت دارد.

برخى از علماى اهل سنت ـ بجز اهل حدیث ـ در ذیل این آیه فرموده اند: «فأَوجَبَ اللهُ قَبولَ إِنْذاراتِهِم وَ ذلكَ تَقْلیدٌ لَهُم»; خداوند پذیرش سخنان و انذار فقها را بر مردم واجب نموده است و این همان تقلید است.

ج) آیه 43 سوره نحل: (...فاسئلوا أهْلَ الذِّكْرِ إنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ); اگر نمى دانید از اهل ذكر بپرسید.


منابع :

آخوند خراسانی ، کفایه الاصول ص 539

محمد فاضل لنکرانی ، ایضاح الکفایه ،جلد6، ص 390

محمد رضا مظفر ، اصول فقه ص 435

ناصر مکارم شیرازی ، انوار الاصول جلد3،ص 659

تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان