تبیان، دستیار زندگی
اجتهاد عقلى ، که مقابل اجتهاد شرعى مى باشد ، به اجتهادى گفته مى شود که اساس آن ، منابع و ادله ای است که حجیت یا طریقیت آنها عقلى محض است و امکان تعلق جعل شرعى به آنها وجود ندارد . طبیعى است این قسم از اجتهاد ، سبب علم وجدانى به حکم شرعى مى گردد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انواع اجتهاد

اجتهاد
اجتهاد عقلى ، که مقابل اجتهاد شرعى مى باشد ، به اجتهادى گفته مى شود که اساس آن ، منابع و ادله ای است که حجیت یا طریقیت آنها عقلى محض است و امکان تعلق جعل شرعى به آنها وجود ندارد . طبیعى است این قسم از اجتهاد ، سبب علم وجدانى به حکم شرعى مى گردد .

اجتهاد عقلی

( استنباط حکم شرع بر اساس ادله مستند به عقل )

اجتهاد عقلى ، که مقابل اجتهاد شرعى مى باشد ، به اجتهادى گفته مى شود که اساس آن ، منابع و ادله ای است که حجیت یا طریقیت آنها عقلى محض است و امکان تعلق جعل شرعى به آنها وجود ندارد  .

طبیعى است این قسم از اجتهاد ، سبب علم وجدانى به حکم شرعى مى گردد .

از مصادیق اجتهاد عقلى ، اجتهادى است که بر اساس مستقلات عقلى ، قاعده لزوم دفع ضرر محتمل ، قاعده اشتغال ( اشتغال ذمه یقینى ، فراغ ذمه یقینى را مى طلبد ) ، قاعده قبح عقاب بلا بیان و غیره ، صورت گرفته باشد .(1)

اجتهاد غیر معتبر

( استنباط حکم شرعى به ملاک هاى استحسانى و خارج از ضوابط پذیرفته شده )

اجتهاد غیر معتبر ، به اجتهاد کسى مى گویند که صلاحیت علمى لازم را براى استنباط حکم شرعى ندارد و بر اساس رأى و نظر شخصى خود که مبتنى بر جهل و تمایلات نفسانى است ، دست به اجتهاد مى زند ، نه بر اساس اصول پذیرفته شده در شرع و ملاکات آن ؛ به همین خاطر رأى او معتبر نیست .(2)

اجتهاد فعلی

( اِعمال قوّه اجتهاد به طور مستمر )

اجتهاد به لحاظ فعلیت یافتن ملکه استنباط و عدم آن ، به فعلى و بالقوه تقسیم مى شود . اجتهاد فعلى در جایى صدق مى کند که شخص داراى ملکه اجتهاد ، در عمل نیز آن را به کار گیرد و به طور مستمر به استنباط احکام شرعى اشتغال داشته باشد و از این راه، بالفعل علم به احکام شرعى پیدا کند .

 

 مجتهد مطلقى که اجتهاد او فعلى است ، داراى احکام زیر مى باشد :

1 ـ رجوع او به غیر ( تقلید از دیگران ) حرام است ؛

2 ـ تقلید دیگران از او جایز است ؛

3 ـ احکام قضایى و حکومتى او نافذ است . (3)

اجتهاد قیاسی

( استنباط حکم مسئله از راه قیاس به موارد مشابه )

اجتهاد قیاسى ، اجتهادى است که بر اساس قیاس صورت مى گیرد ؛ یعنى مجتهدى که قیاس را به عنوان دلیل پذیرفته است ، حکم مسائل مستحدثه را که درباره آنها در کتاب و سنت نصى وجود ندارد ، از راه قیاس آنها با موارد مشابه که درباره آنها نصی وجود دارد ، استنباط مى نماید .

نکته: قیاس از نظر علماى شیعه باطل است . (4)

نیز ر.ک : قیاس .

اجتهاد مرکب

(ارائه حکم فقهیِ بر آمده از تلفیق آرای مجتهدان قبلى )

اجتهاد مرکب ، یا تلفیق در اجتهاد، به معناى آن است که مجتهدی ، در یک موضوع که دو یا چند مجتهد ، در آن اجتهاد نموده و دو یا چند نظریه متفاوت ارائه داده اند ، دست به اجتهادی جدید بزند و نظرى را ارائه نماید که تلفیقى از نظریات مجتهدان قبلى است ، و به عنوان رأى جدید مطرح مى شود در واقع ، او از هر قولى ، بخشى را گرفته و تلفیقى از آنها را به عنوان نظر خود مطرح مى نماید .

 لازم به ذکر است که این اصطلاح در کتاب هاى اهل سنت به ندرت به کار رفته است و شاید اولین بار در کلام " شیخ احمد سنهورى " به کار گرفته شده و تعریف یاد شده ، از وى نقل گردیده است . (5)

به " سنهورى " اشکال شده که تعریف این اصطلاح ، با نامى که بر آن گذاشته شده ، تناسب ندارد ، زیرا اگر نظر مجتهد طبق مبانى اجتهادى به دست آمده باشد ، به آن اجتهاد مصطلح مى گویند و وجهى براى تغییر نام آن به اجتهاد تلفیقى و مرکب وجود ندارد ، و اگر شخص بدون به کارگیرى اصول اجتهاد ، چند نظر را با یک دیگر ترکیب نموده است ، به آن ، اجتهاد اطلاق نمى شود . (6)


منابع :

1.     محمد بحر العلوم ، الاجتهاد اصوله و احکامه ص 130

2.     محمد بحر العلوم ، الاجتهاد اصوله و احکامه ص 145

3.     ابول قاسم خویی ، التنقیح فی شرح  العروه الوثقی ص 28

4.     محمد بحر العلوم ، الاجتهاد اصوله و احکامه ص 127

5.     محمد بحر العلوم ، الاجتهاد اصوله و احکامه ص 222

6.     محمد بحر العلوم ، الاجتهاد اصوله و احکامه ص 224

تهیه و تنظیم : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان