تبیان، دستیار زندگی
كه كشاورزى رونق ندارد و درآمد كافى ندارند، وضع هرگونه مالیاتى بر ملت، تحمیل طاقت فرسایى است كه مردم را به سوى نارضایى و كشور را به سوى ناامنى می برد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نتایج بى توجهى به كشاورزان برای دولت


در كشورى كه كشاورزى رونق ندارد و دهقانان به وسیله كشت تأمین معاش نمى كنند و درآمد كافى ندارند، وضع هرگونه مالیاتى بر ملت، تحمیل طاقت فرسایى است كه مردم را به سوى نارضایى و كشور را به سوى ناامنى و ویرانى و حكومت را به سراشیب سقوط مى كشاند .


کشاورز

اهمیت كشاورزى و مفهوم اصطلاحى خراج

در صدر اسلام، صنعت به خاطر ضعف و محدودیتش و تجارت به واسطه نابسامانى بازرگانى جهانى و ضعف ارتباطات و نبودن راه هاى تجارى كافى و امنیت لازم، تأمین كننده بناى اقتصادى جامعه نبوده و اقتصاد جامعه بستگى به زمین هاى كشاورزى و محصولات حاصله داشت و از این رو، مالیات تنها از زمین و محصولات كشاورزى گرفته مى شد. این گونه مالیات را خراج مى نامیدند. اهمیت كشاورزى از آنجا ظاهر مى شود كه بدانیم اكثر كسانى كه در شهر زندگى مى كنند و ناگزیر از قبول شیوه و الگوى زندگى شهرنشینى هستند، مصرف كننده اند (و هر چه مرفه تر، پرمصرف تر) و زندگى شان از طریق تولید روستاییان و كشاورزان [كه بر روى زمین و منابع طبیعى كار و تلاش مى كنند] تأمین مى شود و از خود تولیدى ندارند. اگر كشاورزان همّت كنند و با كار و تلاش، محصولات كشاورزى را رونق بیشترى دهند، احتیاجات شهرنشینان تأمین شده است، وگرنه هیچ شهرنشینى قادر به تهیه مایحتاج اولیه خود نیز نخواهد بود. در این صورت در هیچ مقطعى از زمان، كشاورزى اهمیت و ارزش خود را از دست نخواهد داد و همیشه به عنوان تأمین كننده مایحتاج اولیه انسان ها باقى خواهد ماند.

از سوى دیگر، شهرنشینان به طور مستقیم و بدون واسطه، مایحتاجشان را تأمین نمى كنند، بلكه آن را از طریق بازرگانان، واسطه ها و سایر عوامل دست اندركار كه ایشان هم به نوبه خود، خریدار مازاد فرآورده هاى حیوانى و نباتى كشاورزان هستند، به دست مى آورند. البته كشاورزان نیز طبیعتاً لوازم زندگى نظیر پوشاک، ابزار كار و سایر مایحتاج خود را با پولى كه از طریق فروش مازاد بر مصرف محصولاتشان به دست مى آورند، تهیه مى كنند. این داد و ستدها به طور طبیعى باعث شكوفایى و پیشرفت اقتصادى جامعه خواهد شد و همه اینها به كار كشاورزان بستگى دارد. از این رو نابسامانى كار كشاورزان، هرگز در محدوده زندگى خود آنان باقى نمى ماند بلكه آثار خود را به همه جا گسترش داده و فعالیّت ها را فلج مى سازد و جامعه را به فاجعه اقتصادى و سرانجام به از هم پاشیدگى و نابودى مى كشاند.

«وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا یُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِی صَلاحِهِ وَ صَلاحِهِمْ صَلاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لا صَلاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ اِلاّ بِهِمْ لاَِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِیَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ.»

جریان خراج را به گونه اى رسیدگى كن كه وضع خراج دهندگان سامان یابد زیرا اگر امر خراج و خراج گزار سامان داشته باشد، دیگر اصناف جامعه در آسایش و راحتى زندگى مى كنند. طبقات دیگر جامعه جز با تكیه بر اینان آسایش و راحتى ندارند زیرا مردم همگى جیره خوار مالیات و مالیات دهندگان اند.

نیروهاى جوان و فعّال روستاها براى دستیابى به زندگى مطلوب، راهىِ شهرها خواهند شد و در آن جا سر از دست فروشى [و اقدام به مشاغل كاذب كه امروزه در شهرها مرسوم و رایج است] در خواهند آورد و نتیجه طبیعى این وضع بیكارى جوانان پاك روستایى و آلوده شدن آنان به گناه و فساد و در نتیجه، ذلّت دولت و حكومت خواهد شد

ضرورت تلاش دولت در جهت تقویت كشاورزى

اگر قرار است دولت بر مالیات و خراج تكیه داشته باشد، مى بایست زمینه آن را نیز فراهم كند. دولت باید در نگه دارى زمین، تأمین آب، تنظیم شبكه هاى آبیارى، ایجاد نهرها، پل ها، سدها، حفر چاه هاى عمیق و احداث راه هاى مختلف ارتباطى مابین مناطق كشاورزى، دهقانان زحمت كش را یارى و مساعدت نماید و با این تلاش، كشاورزى را رونق بیشترى بخشد.

تنها در این صورت است كه حكومت مى تواند از مردم، انتظار پرداخت مالیات داشته باشد، وگرنه در كشورى كه كشاورزى رونق ندارد و دهقانان به وسیله كشت تأمین معاش نمى كنند و درآمد كافى ندارند، وضع هرگونه مالیاتى بر ملت، تحمیل طاقت فرسایى است كه مردم را به سوى نارضایى و كشور را به سوى ناامنى و ویرانى و حكومت را به سراشیب سقوط مى كشاند. از همین رو است كه امام على(علیه السلام) پرداخت مالیات را فرعى بر درآمدهاى مردم دانسته و فرموده است: زمامدار پیش از آن كه به فكر مالیات باشد، مى بایست به عمران و آبادى كشور فكر كند.

وَ لْیَكُنْ نَظَرُكَ فِی عِمَارَةِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِی اسْتِجْلابِ الْخَرَاجِ لاَِنَّ ذَلِكَ لا یُدْرَكُ اِلاّ بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیْرِ عِمَارَة أَخْرَبَ الْبِلادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ یَسْتَقِمْ أَمْرُهُ اِلاّ قَلِیلاً.

باید توجه تو در آبادانى زمین از دقتى كه در گرفتن مالیات به عمل مى آورى، بیشتر باشد كه دریافت خراج جز به آبادانى زمین ممكن نمى شود. كسى كه بدون كوشش در آبادانى زمین از مردم خراج بخواهد، شهرها را ویران كرده و بندگان خدا را به هلاكت رسانده است. چنین حكومتى جز اندك زمانى باقى نخواهد ماند.

مالیات

تخفیف در مالیات

از همه طبقات زحمتكش تر و پرتلاش تر دهقانان هستند. زندگى شان اسیر عوامل طبیعى و پدیده هاى جهان طبیعت است. كوچكترین اهمال و بى توجهى نسبت به رخدادهاى جهان طبیعت و ناهمگونى با مساعدت هاى آن براى او، زیان سنگینى را به بار خواهد آورد. به همین دلیل كشاورز، مجبور است همه روزه و در طول سال و در همه حالات، افكار و اوقات خود را متوجه مزرعه و كشتزار خود نموده و لحظه اى غفلت ننماید برخلاف دیگر طبقات كه هر آن، مى توانند در كارشان به طور دلخواه رفتار كنند و زندگى شان را آن چنان كه مى خواهند تنظیم نمایند.

وقتى كار چنین طاقت فرسا و جانكاه است، بایستى سطح زندگى و مقدار درآمد نیز با آن متناسب گردد، تا كشاورز احساس كند كه كارش به نفع اوست و ثمره زحماتش به جیب دیگران نمى رود هیچ گاه احساس ستم و استثمار شدن نكند زمین را از آن خود بداند و مطمئن باشد كه هیچ كس نمى تواند روزى اش را از او بگیرد.

در كنار همه این مسائل، باید نظرها و پیشنهادات كشاورز درباره زمین و قدرت بهره دهى آن نیز مورد توجه قرار بگیرد.

اگر مقدار مالیات را با درآمد خود متناسب نمى داند و یا از آفات نباتى و اثرات حاصله مى نالد و در نتیجه خود را از پرداخت مالیات مقرر ناتوان مى بیند، مسؤولان حكومتى بایستى مشكلاتش را درک كنند و براى اصلاح كارش از مالیات بكاهند یا مطلقاً از آن صرف نظر نمایند زیرا كاستن مالیات ها [در هنگام نیاز كشاورزان] كارى است كه منافع آن به خود دولت باز مى گردد، و كشاورز با دستى بازتر و چهره اى شاداب تر در آبادانى و اصلاح زمین و رفع نیازمندى هاى ضرورى مى كوشد و باعث عمران مناطق كشاورزى و در نهایت جامعه مى گردد.

نتیجه دیگر كار، احساس اطمینان و رضایتى است كه كشاورزان را وادار مى كند كه حكومت موجود را از دل و جان دوست بدارند و در هنگام ناتوانى و گرفتارى یارى اش نمایند و در وقت شكست و بحران، به حمایت و پشتیبانى اش برخیزند. این است كه على (علیه السلام) مى فرماید:

فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْب أَوْ بَالَّة أَوْ إِحَالَةَ أَرْض اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ یَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ.

وَ لا یَثْقُلَنَّ عَلَیْكَ شَیْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ یَعُودُونَ بِهِ عَلَیْكَ فِی عِمَارَةِ بِلادِكَ وَ تَزْیِینِ وِلایَتِكَ مَعَ اسْتِجْلابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِیهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَیْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ.

فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاُْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِیهِ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَیِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ.

جریان خراج را به گونه اى رسیدگى كن كه وضع خراج دهندگان سامان یابد زیرا اگر امر خراج و خراج گزار سامان داشته باشد، دیگر اصناف جامعه در آسایش و راحتى زندگى مى كنند. طبقات دیگر جامعه جز با تكیه بر اینان آسایش و راحتى ندارند زیرا مردم همگى جیره خوار مالیات و مالیات دهندگان اند

اگر مردم از سنگینى خراج، یا از آفت كشت، یا از قطع آب، یا از نیامدن باران و شبنم، یا از فاسد شدن دانه در اثر طغیان سیل و خشكسالى شكایت كنند، تو در گرفتن مالیات از آنان به قدرى تخفیف ده كه بتوانند كارشان را سامان دهند.

نباید این تخفیف برایت گران آید زیرا این تخفیف، اندوخته اى است كه به دنبال آبادى شهرها و آرایش قلمرو تو، بعدها به تو باز مى گردد به علاوه، ستایش آنان را نیز نسبت به خویش بر مى انگیزى و خود نیز اى این كه عدالت را درباره آنها به كار بسته اى، خوشحال خواهى شد. [همه اینها موجب مى شود كه] تو اعتماد خواهى كرد كه در صورت نیرومندى به تو كمك خواهند كرد چون تو باعث رفاه آنان گردیدى و آنها را به عدالت خویش عادت دادى و با آنان با نرمى رفتار كردى.

چه بسا حوادثى ضمن جریانات گوناگون رخ دهد كه اگر حل آنها را به عهده آنان واگذارى، با طیب خاطر مى پذیرند زیرا عمران كشور، به هر اندازه بخواهى قابل توسعه است.

نتایج بى توجهى به كشاورزان

از بیان گذشته امام على(علیه السلام) مى فهمیم كه وقتى به كشاورزان، مالیات سنگین تحمیل شود و از طرفى در آبادانى و حفظ زمین و در جهت پیشبرد زراعت از جانب دولت اقدامى صورت نگیرد، آنها احساس خواهند كرد كه براى خودشان كار نمى كنند و در مقابل زحمات طاقت فرسا و جانكاه، به درآمد مطلوبى نمى رسند و حاصل كارشان نصیب دیگران است. حاصل این احساس ها الزاماً دهقانان را به دروغ، فریب كارى، قاچاق فروشى، دزدى و سایر انحرافات وادار خواهد ساخت. به جاى آن كه با كار كردن بر روى زمین خوشان زندگى شان را تأمین كنند، روزگارشان را با جرم و جنایت خواهند گذراند و یا در لباس قطّاع الطّریق، در كمین هستىِ انسان ها خواهد نشست.

ره آورد دیگر چنین وضعى این است كه نیروهاى جوان و فعّال روستاها براى دستیابى به زندگى مطلوب، راهىِ شهرها خواهند شد و در آن جا سر از دست فروشى [و اقدام به مشاغل كاذب كه امروزه در شهرها مرسوم و رایج است] در خواهند آورد و نتیجه طبیعى این وضع بیكارى جوانان پاك روستایى و آلوده شدن آنان به گناه و فساد و در نتیجه، ذلّت دولت و حكومت خواهد شد.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع : کتاب آئین کشور داری آیت الله فاضل لنکرانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.