فقر و ثروت در نگاه مؤمنان
مؤمنی که اهل یقین است، به آنچه خدا مصلحت دانسته و مقدر فرموده راضی است نه مثل کسانی که قرآن در وصفشان میفرماید: اگر روزیشان تنگ شود، میگویند خدا ما را خوار کرده است. (فجر/61) مؤمن میگوید: خداوند خوب تدبیر کرده؛ مصلحت من همین بود و از او ممنون هستم.
پسندم آنچه را جانان پسندد
مؤمنین ممتاز، انگیزه قوی برای آبروداری دارند. آنها به واسطه اعتماد و ایمان به تقدیرات الهی میدانند اگر با وجود سعی و تلاش، دارایی بیشتری برایشان فراهم نشده، از آن روست که خداوند متعال مصلحت ندانسته است.
روایات زیادی در این زمینه داریم؛ مانند: ان من عبادی المومنین من لا یصلحه الا الغنی و لو صرفته الی غیر ذلک لهلک و ان من عبادی المؤمنین من لایصلحه الا الفقر و لو صرفته الی غیر ذلک لهلک. کافی (2/ص 253) خدای متعال میفرماید: من میدانم که برای بعضی از بندگانم صلاح نیست که پولدار باشند؛ از این رو آنها را همیشه تنگ دست نگه میدارم، مبادا فاسد شوند.
در آیه شریفه ای نیز خداوند میفرماید: ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فیالارض (شوری/72) بعضی دیگر برخلاف این گروه، اگر زندگیشان تأمین نشود، سراغ راه های نامشروع میروند و دینشان فاسد میشود. خداوند میفرماید: من نمیخواهم مؤمن فاسد شود و دینش را از دست بدهد؛ لذا روزی چنین کسی را وسیع قرار میدهم.مؤمنی که اهل یقین است، به آنچه خدا مصلحت دانسته و مقدر فرموده راضی است نه مثل کسانی که قرآن در وصفشان میفرماید: اگر روزیشان تنگ شود، میگویند خدا ما را خوار کرده است. (فجر/61) مؤمن میگوید: خداوند خوب تدبیر کرده؛ مصلحت من همین بود و از او ممنون هستم.
این مرتبه ای است برای کسانی که انگیزه برای آبروداری دارند. مرتبه لطیفتر از این برای کسانی است که ایمانشان به حدی رسیده که نه تنها به تدابیر الهی راضی هستند، بلکه آنها را موهبتی در حق خود میدانند. مانند کسی که پزشک داروی تلخی را برای او تجویز کرده و میداند این دارو وسیله معالجه اوست. چنین کسی نه تنها از طبیب گله ای ندارد، بلکه کار او را لطفی در حق خود میداند و از او سپاس گزار است. مؤمنین رفتارهای خدا را نسبت به خود نشانه لطف و محبت خدا میدانند.
طبق روایتی مؤمن هنگامی که به فقر مبتلا میشود، میگوید مرحبا به شعار الصالحین (کافی /2/ ص 362) خوش آمدی؛ تو موهبت خدا هستی. چنین کسانی در واقع رفتار عاشقانه ای با خدا دارند و میدانند چه ثروت و چه فقر، هر دو برای تربیت آنها و وسیله تکاملشان است. از همین رو فقری را که خدا پنهانی به آنها داده، مثل رازی میدانند که پنهانی بین عاشق و معشوق مبادله میشود؛ رازی بین خدا و بنده؛ لذا نمیخواهند کس دیگری متوجه این راز و رابطه بشود.
خداوند برای تکامل بنده، او را به فقر مبتلا کرده؛ او هم میداند که این محبت خداست و از این تدبیر الهی خوشحال است. اما چون خداوند این فقر را پنهان به او داده و دیگران از آن خبر ندارند، این راز را پنهان نگه میدارد.
تمام مؤمنین ممتاز علاوه بر این اوصاف در شدائد و مشکلات صبور هستند. خواه، ناخواه، در طول زندگی برای انسان سختیهایی پیش میآید: لقد خلقنا الانسان فی کبد (بلد/4) زندگی انسان توأم با رنج است. حتی مرفهترین افراد رنجهایی دارند که به ذهن ما خطور نمیکند.
زمانی که انسان به رنجی مبتلا میشود، اعم از این که این رنج در اثر فقر یا بیماری باشد، یا در اثر فراق عزیزی، و یا در اثر بلایای طبیعی و… عقل حکم میکند که انسان در مقابل این سختیها بردبار باشد. اگر وقتی برای انسان سختی پیش آمد، شروع به داد و فریاد کند، آیا مشکلش حل میشود برعکس، با حفظ آرامش ممکن است مشکل زودتر برطرف شود.
مؤمن علاوه بر عاقلانه بودن صبر در برابر سختیها و مشکلات، انگیزه بالاتری نیز دارد و آن، این که تمام این سختیها امتحانات خداست؛ چون خودش فرموده: ولنبلونکم به شیء من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات (بقره/551) اگر شما با کسی که علاقه زیادی به او دارید و مشتاق هستید که با او رابطه صمیمی داشته باشید، طرح رفاقت بریزید، او هم صراحتا به شما بگوید که برای آزمون شما در ادعای رفاقت و صمیمت، امتحاناتی را برای شما پیش خواهد آورد.
اگر امتحانی برای شما پیش آمد که در نتیجه آن میزان وفاداری شما به او ثابت شود، از این امتحان نگران و ناراحت میشوید؟ یا سعی میکنید از این امتحان سربلند و سرفراز بیرون بیایید؟ تا زودتر به مطلوب برسید و محبت شما در دل او جا بگیرد و روابطش را با شما تقویت کند. اگر کسی توجه داشته باشد که تمام وسایل و حوادث خیر و شر این عالم برای آزمایش است، آیا از آزمون و وسایل و ابزار آن نگران میشود؟ یا تلاش میکند از آزمایش سربلند بیرون بیاید؟
بینش مؤمن نسبت به این عالم و زندگی آن با دیگران متفاوت است و توجه دارد که هر چه از خیر و شر در این وجود دارد، زمینههایی برای آزمایش انسان است: لنبلوهم ایهم احسن عملا (کهف/7) و هر حادثه تلخ و شیرینی یک برگه امتحانی است که باید با صبر و تحمل از عهده آن برآید. پس در مقابل سختیها ناراحت نمیشود ، چون میداند آزمون الهی است و بعد از تحمل سختی و مرارت، پاداشی از طرف خداوند نصیب او خواهد شد. از همین رو همه سختیها و شیرینیها، از فقر و غنا، برای او خوش آیند و گوارا است.
سخن پایانی:
مقام رضا، مقام بلندی است که سالکان عارف و مؤمنان حقیقی به آن می رسند و بالاترین مرتبه آن، وقتی است که دو جانبه باشد، هم خدا از بنده اش راضی باشد، هم بنده از پروردگارش و این، همان فوز عظیم و رستگاری بزرگ است که خداوند برای ساکنان کوی رضا و پسندیدگان نظر محبوب، بیان می کند. (مائده/911)
بازیافتگان به محضر دوست نیز که خدا از آنان با عنوان زیبای «نفس مطمئنه» یاد می کند، از این ویژگی؛ یعنی رضایت دوجانبه محب و محبوب برخوردارند: (ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ) (هجر/82)
و چه زیباست سروده کلیم کاشانی که گوید:
گر به قسمت قانعی، بیش و کم دنیا یکی است تشنه، چون یک جرعه خواهد، کوزه و دریا یکی است حرص، گر دهقان نباشد، کشت را شبنم بس است خوشه و خرمن به پیش چشم استغنا یکی است فرآوری : زهرا اجلال بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :
سایت آفتاب
سایت حوزه