تبیان، دستیار زندگی
به کار بردن کلمه بشارت در مورد عذاب الهی در این آیه و برخی دیگر از آیات در واقع یک نوع هشدار و پوچ دانستن افکار گنه‌کاران است و این شبیه سخنی است که در میان عامه مردم متداول است که اگر کسی کار بدی را انجام دهد در مقام تهدید و استهزاء به او می‌گوییم: «مُزد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بشارت به عذاب، زنگ بیدارباش


مسئله تشویق و تهدید که در زبان قرآن به عنوان «بشارت» و «انذار» آمده است، اساس همه تربیت‌های اخلاقی و اجتماعی فقط مخصوص مسائل مذهبی نیست، انسان‌ها، هم باید در برابر انجام کارهای نیک تشویق شوند و هم در برابر انجام کارهای ناپسند تهدید به کیفر گردند تا خود را در مسیر کارهای پسندیده قرار داده و از کارهای ناپسند بازداشته شوند، آن‌ها که تصور می‌کنند تنها تشویق برای تربیت انسان‌ها کافی است و باید تنبیه و تهدید را به طور کلی کنار گذاشت، سخت در اشتباهند.


جهنم شیطان عذاب زنجیر فریاد

تهدید به مجازات زنگ بیدارباشی برای خفته دلان است تا به خود آیند و با دست خود، خود را به چاه نیندازند و گویا در اثر همین اشتباه بود که بعضی از سایت ها پنداشته اند آگاه کردن مردم به عذاب دردناک در آخرت کار بدی است ولی قرآن به این دلیل اعتنا نکرده و نه تنها مردم را به عذاب سخت تهدید می‌کند، بلکه گاهی با لفظ بشارت به عذاب آن‌ها را مخاطب ساخته: «... فبشر هم به عذابٍ الیمٍ: آن‌ها را به کیفر دردناک بشارت ده» [1]

قرآن کریم کتابی است هدایت‌گر، راهنما، پیام‌آور، بیدارگر و ... و همه این‌ها فقط با بشارت‌ها و بدون تهدید و پندآموزی به نتیجه نمی‌رسد، چرا که اگر تشویق از حد بگذرد، انسان را در برابر گناه پرروتر می‌کند و اگر تهدید از حد بگذرد نومیدی به بار می‌آورد، برای همین است که در آیات قرآن،‌ ترساندن و بشارت دادن با هم و به طور منظم آمده است که گاهی البته بشارت را آورده و سپس انذار و گاهی اول انذار و بعد بشارت را بیان می‌کند: «خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند.»و «ای پیامبر بگو:... من فقط بیم دهنده و بشارت دهنده‌ام برای گروهی که ایمان می‌آورند.»[2]

باید دید در تفسیرهای این آیات چرا خداوند بشارت به عذاب می‌دهد، خدای متعال می‌فرماید: «کسانی را که نسبت به آیات خدا کفر می‌ورزند، پیامبران را به ناحق کشند و مردمی را که امر به معروف می‌کنند، به قتل رسانند به کیفر دردناک بشارت ده.»[3]

آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر این آیه می‌نویسند: به کار بردن کلمه بشارت در مورد عذاب الهی در این آیه و برخی دیگر از آیات در واقع یک نوع هشدار و پوچ دانستن افکار گنه‌کاران است و این شبیه سخنی است که در میان عامه مردم متداول است که اگر کسی کار بدی را انجام دهد در مقام تهدید و استهزاء به او می‌گوییم: «مُزد و پاداش ترا خواهیم داد.» [4]

در آیات قرآن،‌ ترساندن و بشارت دادن با هم و به طور منظم آمده است که گاهی البته بشارت را آورده و سپس انذار و گاهی اول انذار و بعد بشارت را بیان می‌کند: «خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند.»و ای پیامبر بگو:... من فقط بیم دهنده و بشارت دهنده‌ام برای گروهی که ایمان می‌آورند

باز در قرآن کریم منافقان مورد عتاب قرار گرفته و به پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله ـ‌دستور می‌رسد که:

به منافقان بشارت ده که مجازات دردناک در انتظار آن‌هاست.[5]

در تفسیر این آیه می‌خوانیم بشارت در لغت چیزی است که اثر آن در صورت پیدا شود از خوش‌حالی یا غم، البته در غم به عنوان مجازی استعمال می‌شود چنان که عرب برای هشدار به کسی می‌گوید: سلام و درودی که بر تو باید فرست، زدن است و سرزنش کردنت شمشیر.[6]

هم‌چنین در آیات 3 و 34 سوره توبه و دیگر آیات[7] قرآن که به عذاب بشارت داده شده همه این‌ها اعلام خطری است برای کسانی که به بیراهه می‌روند تا از خطا برگردند، تعبیر به بشارت بر عذاب نوعی طعن و سرزنش نیز می‌باشد وگرنه در حقیقت همان ترساندن است نه بشارت، و این که می‌گوید بشارت ده به عذابی سخت برای تحکم است یعنی این‌ها در این دنیا به بیراهه می‌روند ولی در آخرت قدرتی بر تخلف از دستورات خدا را ندارند و لذا گرفتار عذاب خواهند شد.[8]

بنابراین خداوند می‌خواهد مردم را بیش‌تر از همیشه بیدار کند نه این که بگوییم خداوند در این آیات تناقض‌گویی کرده و کاری را که نباید می‌گفت یعنی بشارت به عذاب، گفته است.

پی نوشت ها :

[1] . ر. ک: آل عمران / 21، توبه / 34، انشقاق / 24 و نیز آیات: لقمان / 7، جاثیه / 8، نساء / 138 و توبه / 3.

[2] . ر. ک: بقره / 213 و اعراف / 188.

[3] . آل عمران / 21.

[4] . مکارم شیرازی، ناصر؛ نمونه، ج 2، ص 354.

[5] . نساء / 138.

[6] . ابوالفتوح رازی، حسین؛ روض الجنان و روح الجنان، ج 6، ص 156.

[7] . ر. ک: انشقاق / 24،‌ لقمان / 7، جاثیه / 8.

[8] . تفسیر نمونه، ج 7، ص 287 و ج 26، ص 319 و طیب، عبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 57. و کاشانی، فتح الله، زبده التفاسیر، ج 5، ص 286.

بخش قرآن تبیان


منبع :

سایت اندیشه قم