مواظب باشیم کلاه سرمان نرود!
عبادتهای معادل به خاطر تربیت جامعه اسلامی است و خداوند به خاطر آن که مردم تربیت شوند سفارش کرده که این اعمال را انجام دهید و پاداش هم در قیامت محفوظ است و برای خدا کاری ندارد که پاداشی فراوان بدهد. آن چه مهم است این که مسلمانان در زمان صلح و آرامش مدام عبادت کنند به شیوهها و انواع مختلف، تا آن که روح معنویت همه جا حاکم شود مضافاً که پاداش آخرت هم سر جای خودش باقی است.
پاداش اخروی شهید
ضربالمثل دست بالای دست بسیار است را شنیدهاید.[دهخدا، علی اکبر، امثال و حکم] از این سخن نگاهی به سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میاندازیم که فرمود: بالای هر کار نیک و کار نیکو، خیر و نیک دیگری است تا آنگاه که نیکوکار به شهادت برسد، که دیگر فوق این ارزش چیزی نیست.[عوالی اللثالی، ابن جمهور احسائی، ص 24، ج 1] بالاترین ارزش در کلام وحی، شهادت در راه خداوند است.
امتیازات شهید
شهید یکی از سه طایفه ای است که در کنار انبیا و علما وارد بهشت میشود.[مسند الرضا علیهالسلام داود بن سلیمان الغازی، ص 61، و میزان الحکمه، ج 1، ص 436] شهید با اولین قطره خونش، تمام گناهانش آمرزیده میشود.[عوالی اللثالی، ابن جمهور احسائی، ج 3، ص 182] شهادت، رابطه عشق بازی با معبود برای رسیدن به اوست.
چند نوع شهید داریم؟
در میان احادیثی که به نحوی درباره شهادت و یا ارزش و اجر شهادت سخن به میان آمده، بدست میآید که شهید بر دو قسم است : شهید در دنیا و شهید در آخرت.
شهید در دنیا مرگ و نحوه آن را خودش انتخاب میکند. این نوع مرگ با ایثارگری شروع میشود و انگیزه شهید چیزی جز منفعت و صلح و آرامش برای بازماندگان نیست. شهید در معرکه جنگ و میدان نبرد با جانفشانی، تصویری از حماسه و ایثار را به صحنه میکشد تا از این چشمه زلال الهی سیر آب شده و راه سعادت را برای همگان هموار سازد.
اسلحه شهید ایمان اوست. او با ایمانش بر هوا و هوس غلبه کرده و با دیو سرکش، جنگ تن به تن میکند. هدف این مبارزه پاکسازی محیط انسانها از لوث ستم و جایگزینی آن با قسط و عدل است. شهید یکی از کسانی است که میتواند شفاعت کند.[الفصول المهمه فی اصول الائمه، ج 1، ص 358، مولف الحرّ العاملی]
او احکام خاصی دارد مثل آن که لباس رزم او، کفنش و خون جاری بر بدنش، غسل شهادتش است.[رساله عملیه فقها. باب غسل و کفن میت، درباره نحوه غسل و کفن شهدا معرکه] به همین دلیل است که بهشت به او افتخار میکند. این مقام به خاطر نوع انتخاب است. او از جان و مال و زندگی موقت دنیا فارغ شده تا فرمان خدا را به بهترین شیوه اطاعت کند و خدا نیز به وعدههایش عمل کرده و مقام او را بلند مرتبه کرده است.
حال اگر جمعی به عللی نتوانند به فیض بزرگ شهادت برسند آیا هیچ راهی ندارد؟
آیا معاف بودن زنان و بیماران و پیران و... از جنگ و جهاد و... به منزله محروم ماندن از آن همه ارزش و اعتبار است؟[ کتاب حکمت الحسین علیهالسلام، شیخ شریفی، ص 434 و در کتاب معالم المدرستین علامه مرتضی عسکری رحمه الله علیه، ص 104] از آن جا که خدا بر کرسی حق نشسته است، حقوق همگان را به لحاظ فعالیتشان پرداخت میکند. یکی از راه های پیشنهادی خداوند، اعمال و رفتار معادلی است. آن چه از احادیث معادلی بدست میآید این که یک نوع شهید دیگری داریم و آن شهید آخرت است.
شهید آخرت در عناوینی چون اجر و پاداش، به منزله شهید است اما همه احکام و آثار شهید و شهادت را ندارد.
مثلاً مرگ غریب در غربت چون شهادت است[ ابن عباس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، نقل میکند: موت الغریب شهاده، مسند ابی علی الموصلی، ج 3، ص 269] امّا این غریب مثل همه مردم عادی باید غسل و کفن شود و به خاک سپرده شود. اجر شهید را دارد امّا شفاعت و دوشادوش انبیا و علما شدن و ... را ندارد از طرفی، فقط برخی از پاداشهای شهید را دارد.
شهید با خونش خیلیها را از خواب غفلت بیدار میکند امّا شهید آخرتی چنین کاری نمیکند؛ و به تعبیری اقدام شهید میدان جنگ در راستای اصلاح امر دیگران است ولی اقدام شهید غیر میدان متارکه، برای خود است و بین این دْو از همه جهت فرق فراوان است غیر از شهادت، سایر عبادات هم پاداشی تعادلی دارد؛
مانند جایگزینی نماز جمعه برای حج[ مسند الشهاب، ج 1، ابن سلامه، ص 82]، تفکر به جای سالیانی عبادت،[سید شرف الدین، به نقل از بحارالانوار، ج 71، ص 326 و بحارالانوار، ج 6، ص 134] خواب و تنفس روزه دار،[ کتاب نوادر قطبالدین راوندی، ص 89.] زیارت قبور و بارگاه امامان به جای حج و عمره، نیک شوهرداری زنان به جای میدان جنگ،[ بحارالانوار، ج 100، علامه مجلسی، ص 247] و...
با این توضیح آیا اگر کسی با وصف استطاعه به مکه رفت (که باید هم برود) باید بگویید کلاه سرش رفته؟ حاجی آقا اگر نماز جمعه می رفتن کافی بود نیازی به این همه هزینه نداشت...!!
در حالی که میدانید حج عبادتی است که با شرائط خاص در زمان و مکان خاص باید عملی شود و حج معادلی، جبران آن را نمیکند. چون در حج سعی و طواف و وقوف و قربانی است که هر کدام ارزش خاصی دارد امّا نماز جمعه اینها را ندارد.
چرا خداوند نماز جمعه را معادل حج قرار داده است؟
در این جا یک نکته دیگری نهفته است و آن نشان دادن ارزشهای سایر عبادات است. این روش آموزشی خداوند است. خداوند از روش معقول به محسوس در صدد بیان اهمیت عباداتی چون نماز جمعه، زیارت آستان اهل بیت علیهم السلام و ... است که میدانیم با رفتن به نماز جمعه، یک بار دیگر اعتماد و همبستگی مسلمانان به نمایش گذاشته میشود.
مردم در حج از دنیا فارغ شده و عبادت میکنند و نماز جمعه هم چنین است چون قرآن سفارش میکند به هنگام شنیدن صدای نماز جمعه، کسب و کارها را رها کنید و به نماز جمعه بروید.[سوره جمعه، آیه 9]
عبادتهای معادل به خاطر تربیت جامعه اسلامی است و خداوند به خاطر آن که مردم تربیت شوند سفارش کرده که این اعمال را انجام دهید و پاداش هم در قیامت محفوظ است و برای خدا کاری ندارد که پاداشی فراوان بدهد. آن چه مهم است این که مسلمانان در زمان صلح و آرامش مدام عبادت کنند به شیوهها و انواع مختلف، تا آن که روح معنویت همه جا حاکم شود مضافاً که پاداش آخرت هم سر جای خودش باقی است.
پس اگر کسی به این احادیث عمل کند، برنده است. اما اگر به هر دلیلی تنبلی کند هم آثار دنیوی را از خود محروم کرده هم از پاداش اخروی مغبون شده است و شما قضاوت کنید که آیا این آدم کلاه سرش رفته یا کسانی که عاشقانه عمل میکنند؟!
خداوند با روش پاداش اخروی روح معنویت را حاکم میکند و حال و هوای شهادت را زنده نگه میدارد، مهم آن است که از این فرصت استفاده کنیم تا موجب شادی معبود شویم معبود از ما اطاعت میخواهد، یک روز در میدان جنگ و یک روز هم خواندن سوره کهف، آن چه باید فهمید آن است که در هر حال «عبد» باشیم.
عبد در دنیا تلاش میکند تا خانه آخرتش را آباد کند و دنیایش بدون اضطراب و استرس باشد. عبادت اکسیر آرامش روحی روانی است. با عبادت میتوانیم بر مشکلات غلبه کنیم. عابد آگاه هیچ گاه کلاه سرش نمیرود.[برای مطالعه بیشتر به کتاب: فرهنگ عاشورا، نوشته جواد محدثی، شهید نوشته شهید مطهری، مراجعه کنید]
فرآوری : زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیانمنبع :
سایت اندیشه قم