گام اول در ازدواج موفق
دکتر «غلامعلی افروز» رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و چهره ماندگارعرصه روانشناسی کشور در این باره توضیحاتی می دهد که خواندن آنها خالی از لطف نیست.
ازدواج بهترین انتخاب انسان در گستره حیات است و پس از ازدواج انتخابی مهمتر نداریم. بقیه انتخابها مثل رشته تحصیلی، شغل، محل سکونت و... انتخابهای فرعی بشر است. غایت زوجیت هم رسیدن به آرامش است. انسان در آموزههای دینی قرآنی 3 نوع آرامش دارد. یکی یاد خدا که اصلیترین منبع آرامش است.
دوم همسر آرامشگر و سوم شب که برای آرامش سلولهای وجود انسان عالی و برای آرامش روح و روان انسان آفریده شده است. همسر مطلوب، همسری است که وجودش آرامشگر باشد و همسر آرامشگر کسی است با قابلیت اینکه تنپوش روانی و جسمی همسر باشد.
تربیت فرزند برای همسری
زن و شوهر باید کفو همدیگر باشند یعنی خصوصیاتی مثل هماندیشی، همرأیی، همراهی، هممرامی، همتبسمی و در یک کلام آرامشگری متقابل در آنها وجود داشته باشد. این مسئله در سطح تحصیلات و توان مالی هم صدق میکند.
منظور از سطح تحصیلات، مدرک تحصیلی نیست. بلکه در این است که هر دو شعور و بینش و معرفت اجتماعی داشته باشند. در حوزه اقتصادی هم هر دو باید دارای عقل معاش باشند.
نقش خانوادهها در نوع تربیت فرزندان بسیار اهمیت دارد و می توان گفت اساس فرزندپروری، همسرپروری است. یعنی بچههایمان را باید همسر بار بیاوریم. دکتر و مهندس شدن آنها نباید هدف قرار گیرد. رابطه زن و شوهر اگر خوب باشد، دختر آرزو میکند با همسری مانند پدرش و پسر هم با همسری که مثل مادرش آرامشگر باشد ازدواج کند.
این کفایتها را برای زندگی اگر دختر و پسر در خانه و در کنار پدر و مادر فرا بگیرند، عاقل و خلاق بار میآیند و به طور طبیعی طلاق هم کمتر میشود. در واقع خانواده دانشگاه بزرگی است که غیرمستقیم به فرزندانمان آموزش درست زندگی کردن را میدهیم. باید به زوجهای جوان پس از ازدواج یاد بدهیم که چگونه بچهها را عروس و داماد بار بیاورند. اگر یک نسل بچهها را عروس و داماد بار بیاورند، خیلی از مشکلات حل میشود. این باور من است و این مسئله را هم با هزار و یک دلیل حاضرم اثبات کنم.
زن بزرگتر باشد یا مرد؟
واقعیت این است که هیچ دلیل عقلی و منطقی نداریم که خانمها، کوچکتر از آقایان باشند و یا برعکس توصیه شده باشد که اختلاف سن در نظر گرفته شود. سن واقعی انسان نتیجه 3 مولفه است. سن شناسنامهای، زیستی و سن روانی و بلوغ عاطفی. ما دختران 14 سالهای داریم که کفایتهای زندگی خوب را دارند و یا پسران 17 ـ 16 سالهای که کفایتهای همسرداری را دارا هستند. چون در خانوادهای بار آمدهاند که پدر و مادر این کفایتها را خیلی خوب به آنها آموزش دادهاند. من این حرف را با توجه به تجربه 30 سالهای که با تحقیقات متعدد در زمینه ازدواج و طلاق به دست آوردهام، عنوان میکنم. دختر و پسرهایی هستند که 30 ـ 25 سال سن دارند اما مانند یک بچه رفتار میکنند و نمیتوانند یک زندگی خانوادگی خوب را داشته باشند.
جوان ها را به هم برسانیم
خانواده یعنی زن و شوهر. محبوبترین بنا از منظر پیامبر اسلام خانواده است و بهترین واسطهگری، واسطه شدن برای ازدواج دختر و پسر است. همه باید تلاش کنیم دختر و پسرهایی را که میشناسیم و به خصوصیات اخلاقی آنها واقف هستیم را با هم آشنا کنیم. چه اشکالی دارد، اگر مثل گذشته بزرگ فامیل یا حتی اهل محل در این کار ثواب شرکت کنند.
حتی در قدیم در شهرها و محلههای قدیمی رسم بود که اگر ازدواجی قرار بود انجام شود، همه تا آنجا که میتوانستند در این امر خداپسندانه شرکت میکردند و از هیچ کوششی دریغ نمیکردند. خانوادهها هم میتوانند نقش حمایتگر را داشته باشند.
اگر دو نفر به شناخت کامل از هم در امر ازدواج به یک نتیجه برسند، معمولاً به دنبال چشم و همچشمی در برگزاری مراسم آنچنانی نیستند. گاهی این خانوادهها هستند که پیشپای جوانها سنگ میاندازند. باید بدانیم که ازدواج زیباترین گلواژه جهان است. علتش هم این است که خدای مهربان، همه هستی را عروس و داماد میآفریند.
زوجآفرینی نشانه خلقت و حکمت خداست. و اگر با این نگاه به ازدواج بنگریم، پس از شناخت طرفین، خانوادهها و جوانان سعی میکنند در ازدواج آسان بگیرند. باید به این نکته توجه داشت که خداوند هستی را با قابلیت زوجیت میآفریند.
پس فلسفه هستی برای ازدواج است. خدا، دکتر و مهندس، روزنامهنگار و تاجر و... نمیآفریند. خدا عروس و داماد میآفریند. اگر هم کسی عروس و داماد خوبی بشود، آرامشگر بشود، میتواند بهترین دکتر و مهندس هم بشود و این اصل فلسفه خلقت است.
فراوری: فاطمه ایمانی
بخش کلوب ازدواج تبیان
برگرفته از همشهری