تبیان، دستیار زندگی
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود در یک جنگل زیبا یک خرگوش بازیگوش بود که خیلی هویج دوست داشت .خرگوش کوچولو هویجاشو زیر بالشش می گذاشت . صبح که می شد یک هویج بر می داشت و می خورد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : آرزو صالحی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماجرای دندان خرگوش
ماجرای دندان خرگوش

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود در یک  جنگل زیبا یک خرگوش بازیگوش بود که خیلی هویج دوست داشت .خرگوش کوچولو هویجاشو زیر بالشش می گذاشت . صبح که می شد یک هویج بر می داشت و می خورد .یک روز  یک هویج بزرگ برداشت تا اومد گاز بزند دندونش لق شد.

خرگوش کوچولو خیلی ترسید دویدو رفت پیشه آقا بزه آخه آقا بزه دکتر جنگل بود. آقا بزه گفت بشین تا دندونتو برات بکشم تا اومد وسایلش و بیار  خرگوش کوچولو ترسید و سریع بلند شد و رفت . خرگوش رفت پیشه آقا فیل و داستان و برای فیل تعریف کرد. آقا فیل گفت من یک راهی بلدم تا دندونتو بکشم آقا فیل یک نخ آوردو وصل کرد به دندان خرگوش یک سردیگر نخ هم که می خواست به در خونه وصل کنه خر گوش ترسید و نگذاشت و دوید و  رفت. خرگوش خیلی ناراحت  بود. رفت و روی سنگی نشست  به هویج تو دستش نگاهی کرد و یه گاز زد وقتی هویج و درآورد دندونش و روی هویج دید.

 خرگوش کوچولو خیلی خوشحال شد که راحت شده بودو با خوشحالی رفت  و با بقیه شروع به  بازی کرد.

صالحی

بخش کودک و نوجوان تبیان


مطالب مرتبط:

ماهی کوچولوی قرمز

قاقُم کوچولو و فصل زمستان

  کاکتوس و جوجه تیغی

نی‌نی چکار می‌کنی؟

ماهی کوچولو به آرزوش رسید

خواب یک جنگل زیبا

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.