تبیان، دستیار زندگی
در شعر فارسی غزل برای خود سیری دارد ، در قرن های چهارم و پنجم هنوز کاملا از قصیده جدا نشده و درآمد ، تغزل و تشبیب قصیده را تشکیل و بیشتر در وصف و کمتر وصف حال معشوق است . سپس رفته رفته مستقل تر و عاشقانه تر می شود به طوری که نزد منوچهری ، فرخی ، انوری و س
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من با غزلی قانعم و با غزلی شاد


در شعر فارسی غزل برای خود سیری دارد ، در قرن های چهارم و پنجم هنوز کاملا از قصیده جدا نشده و درآمد ، تغزل و تشبیب قصیده را تشکیل و بیشتر در وصف و کمتر وصف حال معشوق است . سپس رفته رفته مستقل تر و عاشقانه تر می شود به طوری که نزد منوچهری ، فرخی ، انوری و سنایی می بینیم . این غزل هماهنگ و یکپارچه تا عصر حافظ ادامه دارد و بعد اوجش را در اشعار حافظ و سعدی می بینیم.
شعر

غزل در شعر فارسی به اشعاری که بر یک وزن و قافیت و با مطلعی مصرع که به طور معمول بین پنج تا دوازده بیت باشد و گاه بیش از آن تا حدود پانزده یا شانزده بیت و به ندرت تا نوزده بیت باشد اطلاق  می شود .

بیت نخستین غزلی از حافظ شاهدی است بر این سخن :

صلاح کار کجا و من خراب کجا                                  ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا

کلمه ی غزل به معنای لغوی آن عشقبازی ، حدیث عشق و عاشقی کردن است و چون این شعر بیشتر شامل سخنان عاشقانه است آن را غزل نامیده اند . اما در غزل سرایی حدیث عشق گفتن شرط نیست چرا که ممکن است متضمن مضامین اخلاقی ، حکمت و معرفت باشد .

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست                    سخن شناس نیی جان من خطا اینجاست

در غزل ابیات همگی به یک موضوع و یک مطلب اختصاص ندارد و تنوع مطالب در آن به چشم می خورد و حتی گاه بعضی آن را شرط غزل دانسته اند .

می توان گفت غزل هر قدر لطیف تر و پرسوز و حال تر باشد تأثیر و گیرایی آن بیشتر می شود و مقبول طبع خواننده واقع می شود به همین دلیل در استفاده از الفاظ و معانی باید دقت و لطافت بسیار به کار برد و از کلمات وحشی ، نامأنوس و خشن دوری نمود.

آن روی بین که حسن به پوشیده ماه را                       وان دام زلف و دانه ی خال سیاه را

تحول غزل

الف –  صناعی

در گذشته اصطلاح غزل مخصوص شعر غنایی و سرودهای آهنگین عاشقانه بوده که با الحان موسیقی تطبیق می شده است و آن را غالبا با ساز و آواز می خوانده اند و این نوع غزل در تعداد ابیات و سایر خصوصیات نیز قید و شرطی نداشته است . مدتی بعد آن را مرداف کلمه ی نسیب دانستند و تغزل در قصیده را غزل نامیدند . به تدریج همان غزلی که پیش آهنگ و در آمد قصاید بود به صورت غزل مفرد درآمد هم چون غزلیات عراقی ، سعدی و حافظ که خود نوعی ممتاز و مخصوص از شعر گردید و از نسیب و تشبیب قصاید که تغزل نامیده شد جدا گردید و گونه یی جداگانه یافت .

ب – معنوی

با گذشت زمان در نوع غزل از نظر معنی و مضمون تحولی شگرف روی داد . شعرای قدیم که بیشتر توجهشان به مدح سلاطین ، وزرا و رجال بزرگ عهد خود بود و در غزل های تشبیب از حدود معانی وصف و عشق پا فراتر نمی گذاشتند . اما از آن تاریخ که معانی اخلاقی و مضامین حکمی و عرفانی وارد شعر فارسی شد ، انواع شعر به خصوص غزل از صورت محدود خود بیرون آمد و با اندیشه و افکار و معانی اخلاقی و عرفانی آمیخته گردید و اصطلاحاتی چون می و معشوق ، میخانه و پیر و می فروش ، خط و خال و زلف در غزلیات باقی ماند و زیباترین تصاویر عارفانه را ترسیم نمود .

دلم زصومعه بگرفت و خرقه ی سالوس                        کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

و یا

سعدی حدیث مستی و فریاد عاشقی                           دیگر مکن که عیب بود خانقاه را

و می توان گفت عالی ترین معانی غیر از آن چه هوسبازان کوته بین توهم نموده اند به کار رفت  :

ملامت گوی بی حاصل ترنج از دست نشناسد              در آن معرض که چون یوسف  جمال از پرده بنمایی

کلمه ی غزل به معنای لغوی آن عشقبازی ، حدیث عشق و عاشقی کردن است و چون این شعر بیشتر شامل سخنان عاشقانه است آن را غزل نامیده اند . اما در غزل سرایی حدیث عشق گفتن شرط نیست چرا که ممکن است متضمن مضامین اخلاقی ، حکمت و معرفت باشد .

حسن تخلص در غزل

لفظ تخلص مرداف خروج به معنی بیرون آمدن و انتقال یافتن از مقدمه به موضوع است که شاعر در تشبیب قصیده به کار می برد اما این شیوه در غزل در ابیات آخر است به شیوه یی که شاعر در آخر گریز به مدح کرده و یک یا دو بیت در ستایش ممدوح بگوید و غزل را به دعای او یا بیت غزلی دیگر ختم کنند به طوری که مدیحه در حکم جمله ی معترضه باشد . پیشوا و بنیانگذار این سنت ظاهرا شیخ اجل سعدی شیرازی که استاد غزل سرا بود و برای ارضای خاطر و خشنودی سلاطین و حکام وقت که از وی توقع مدیحه داشتند این شیوه را ابداع نمود و خود گاهی در غزل هایش آن را بکار می برد .

دفتر زشعر گفته بشوی و دگر مگوی                        الا دعای دولت سلجوقشاه را

یارب دوام عمر دهش تا به قهر و لطف                   بدخواه را جزا دهد و نیک خواه را

استاد غزل پرداز خواجه حافظ شیرازی نیز همان رسم و راه را برگزید و شیوه ی ایشان سرمشق شاعران بعد از وی به خصوص غزل سرایان عهد قاجاری هم چون مجمر ، نشاط اصفهانی ، فروغی بسطامی ، وصال و همای شیرزای واقع گردید .

وفادارای و حق گویی نه کار هر کسی باشد              غلام آصف ثانی جلال الحق و الدینم

رموز مستی و رندی زمن بشنو نه از واعظ              که با جام و قدح هر دم ندیم ماه پروینم

خلاصه

غزل در شعر فارسی اشعاری با یک وزن و قافیه و با مطلعی مصرع آغاز می شود و به طور معمول از پنج تا دوزاده بیت را در بر دارد . این قسم از شعر ابتدا به صورت مستقل نبوده اما بعد ها  به گونه یی جداگانه در شعر فارسی جایگاهی خاص پیدا کرد و بزرگانی چون سعدی و حافظ آن را به اوج رساندند .

*عنوان برگرفته از شعری از محمدعلی بهمنی

اکرم نعمت اللهی

بخش ادبیات تبیان