تبیان، دستیار زندگی
دوست دارم بمیرم گرفتار عشق غیر خدایى شدم چکار کنم؟نمی توانم فراموشش کنم چکار کنم؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عاشق شده ها بخوانند!


         دوست دارم بمیرم گرفتار عشق غیر خدایى شدم چکار کنم؟ نمی توانم فراموشش کنم چکار کنم؟

عاشق

تمامی رفتارهای ما (اعم از رفتارهای ظاهری و بخش زیادی از هیجانات و احساسات) نقش هایی است که با سرانگشتان هنرمند «اندیشه»، در تابلویی به نام شخصیت، به معرض دید خود و دیگران می گذارد. چه زیبا گفت مولانا که « ای برادر، تو همه اندیشه ای، ما بقی تو استخوان و ریشه ای». حقیقت این است که ما آن گونه ای زندگی می کنیم که می اندیشیم .

حال حادثه ای شگرف بنام عشق را در همین چارچوب نگاه کنید. چرا ما عاشق پسر یا دختری که در کوچه مجاور، کلاس دیگر یا آن شهر دورتر زندگی می کند نمی شویم؟ جواب شما واضح است: چون او را ندیده ایم، چون او را نمی شناسیم. پس حتی آنچه که در دل ما آدمها اتفاق می افتد (و مد روز شده است که بگویند دست عقل از آن کوتاه است و یک سره شاهکار دل است، پس حقیقت دارد!) هم از این دایره خارج نیست. با این اوصاف، پاسخ یک سؤال دیگر نیز رخ می نماید. معیار عشق چیست؟ جواب: شناخت درست و کامل. وگرنه چیزی جز هیجان و احساس زود گذر نخواهد بود.

روزی پرسیده خواهد شد که این دل را به چه کسی سپردی و چرا سپردی؟ برخی می‌گویند: «عشق دست خودم نیست. خب دوستش دارم، چه کار کنم؟» اگر این دل دست خود ما نباشد، پس پرسش از آن هم غلط است.

اگر به عنوان مثال  در اداره‌ی راهنمایی و رانندگی اتفاقی رخ دهد به من هیچ مربوط نمی‌شود. نه پلیسم، نه کلید دارم، نه نگهبان و... ؛ ولی نسبت به این مقاله ای که می نویسم مسئول هستم که چرا این مطلب را گفتم؟ چون من انجام دهنده‌ی این نوشته هستم. پس نسبت به آن نیز مسئولیت دارم. دل و قلب نیز همین گونه است. اگر خداوند آن را مسئول می‌داند، یعنی اختیار آن دست من بوده است و با اراده‌ی من کاری انجام داده است. شاید اگر محبّتی به دل کسی افتاد، دیگر بقیه‌اش در اختیار فرد نباشد، اما قبل و شروع آن، با اختیار بوده است. پس باید چشم و گوش را کنترل کرد تا مهر هر کسی به دل انسان نیفتد. قلب مانند یک رایانه است، و چشم و گوش مانند ورودی‌های آن رایانه هستند. باید ورودی‌ها را کنترل کرد تا ویروس وارد رایانه نشود، اما اگر وارد شد، دیگر همه چیز خراب می‌شود .

هر کاری که عادت انسان شده باشد یک شبه قابل تغییر نیست پس خود را بشناسید و طبق ظرفیت های وجودی خود اقدام به ترک این عادت بنمایید

راهکارهایی برای رهایی از این عشق:

1- حساس ترین دوره ی زندگی جوانی است می توان گفت سعادت و شقاوت انسان در این دوره رقم می خورد بنابراین درک این مطلب در پیدا کردن مسیرها و همچنین کنترل غرایز نقش مهمی دارد.در این فکر کنید که ایام جوانی من خیلی کوتاه و فرصتی است که اگر از دست رفت دیگر امکان بازگشت ندارد .

2- از نگاه کردن به او جدا خودداری کنید. چون هر آنچه دیده بیند دل کند یاد . امام علی( علیه السلام ) می فرمایند: بسا نهال عشقی که از نیم نگاهی کاشته شده است . (میزان الحکمه / ج8 / ص 3789)

3- از هرگونه ارتباط تلفنی، نامه و صحبت های شفاهی و رو در رو با او اجتناب کنید. هر چند این کار در ابتدا سخت و دشوار به نظر آید، اما با توجه به آسیب‌هایی که برای این ارتباط برای شما هست اگر مدتی استقامت داشته باشید حتما به نتیجه خواهید رسید.

4- دقت خود را به گونه ای تنظیم کنید که در رفت و آمدها کمتر با او برخورد کنید.

5- از بیکاری و تنهایی اجتناب کنید زیرا هنگام بیکاری یا تنهایی ذهن انسان جولانگاه این گونه افکار و تخیلات می شود.

6- در صورت امکان و از طریق واسطه ای کاملا مورد اطمینان اگر آن فرد مذکور شرایط ازدواج با شما را دارد او را تشویق و ترغیب به ازدواج کنید در غیر این صورت اصلا به او فکر نکنید .

7- یادمان نرود که ظاهر فیزیکی و... بعد از مدتی برای پسر و دختر یک امر عادی شده و یا به مرور زمان از بین می رود .

8- ارتباط خود را با دوستان سالم برقرار کرده و با تجمعات مذهبی مرتبط شوید.

9- دعا کنید و از خداوند بهترین ها را طلب کنید .

10- موارد تحریک کننده اعم از شنیدنی ها، خواندنی ها، افکار و... همانند جرقه ای است که کنار مواد محترقه قرار گرفته در این صورت نتیحه ای جز اشتعال و آتش سوزی مورد انتظار نخواهد بود.

11- اگر چه لذائذ حرام و نامشروع در ابتدا، قدری خوشایند بوده اما اگر دقت کنیم خواهیم دید بعد از مدتی پشیمانی، ندامت و کدورت را برای انسان به ارمغان می آورد.

چرا ما عاشق پسر یا دختری که در کوچه مجاور، کلاس دیگر یا آن شهر دورتر زندگی می کند نمی شویم؟ جواب شما واضح است: چون او را ندیده ایم، چون او را نمی شناسیم. پس حتی آنچه که در دل ما آدمها اتفاق می افتد (و مد روز شده است که بگویند دست عقل از آن کوتاه است و یک سره شاهکار دل است، پس حقیقت دارد!) هم از این دایره خارج نیست

12- رسیدگی به خواهش ها نفس را قوی تر کرده و تداوم این کار باعث ضعیف شدن انسان در مقابل نفس خواهد شد.

14- معنویات به ویژه نماز نیروهای خارق العاده ای هستند که خداوند آن ها را قرارداده تا او در دام شیاطین گرفتار نشود این قسمت را حتما تجربه کنید و ارتباط خود را با خدا بیشتر کرده و از او بخواهید که شما را در ترک این عشق یاری کند.

15- به خود امیدوار بوده و مصمم باشید که در این اقدام موفق خواهید شد. تلقین مثبت را هرگز فراموش نکنید، هر روز این جمله را کاملا به صورت جدی و مصمم تکرار کنید که من با کمک خدا می توانم این عشق را کنار بگذارم .

16- از خداوند و ائمه ی اطهار (علیهم السلام) کمک بگیرید .

17- توبه یعنی تولد دوباره و باز کردن فصل جدید در زندگی.

18- برای ترک گناه روحیه ای شاد و همراه با نشاط لازم است و با نا راحتی و نا امیدی به جنگ گناهان نمی روند .

19- در خانه خدا همیشه به روی بندگانش باز بوده و خداوند از بازگشت بنده اش بسیار خوشحال می گردد.

20- فراموش نکنید بهترین کار کنترل افکار مخربی است که سراغتان می آید پس برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشید و از تنهایی و بیکاری جدا پرهیز کنید.

21- ازدواج بهترین گزینه است روی آن فکر کنید.

22- تلقین در جهت منفی و مثبت اثر خود را به همراه دارد و شما سیگنال های منفی را کنار گذاشته و پیام های مثبت به خود ارسال کنید.

23- هر کاری که عادت انسان شده باشد یک شبه قابل تغییر نیست پس خود را بشناسید و طبق ظرفیت های وجودی خود اقدام به ترک این عادت بنمایید .

فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع : وبلاگ آموزه

سایت حجت الاسلام دکتر مرتضی آقا تهرانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.