تبیان، دستیار زندگی
این پیمان الهى از ذریه آدم به اینكه اقرار كنند به ربوبیت حضرت آفریدگارو توحیدش، همه آنها پذیرفتند، پیمان لفظى و نطقى نبوده و نیز تنها در زمان آدم ابوالبشر نبوده بلكه پیمانى است تكوینى كه همراه آفرینش هر فردى از بشر بوده و هست؛ یعنى حس خداجویى و خداشناسى و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عالم ذر چیست؟ و کجاست؟

عالم ذر

مى گویند در عالم ذرّ، ارواح قبول سعادت و شقاوت نمودند چنانچه اضطرارى بوده، ظلم است و هرگاه اختیارى بوده اگر عقل داشتند چطور پذیرفتند و اگر بى شعور بودند مؤاخذه و عقوبت، سزاوار نیست. كیفیت عالم ذر را بیان فرمایید؟

ج:

علامه مجلسى(ره )، در جلد سوم بحارالانوار، اخبار زیادى راجع به طینت و عالم ذر و اخذ میثاق نقل نموده و خلاصه مضمون آن اخبار این است كه: خداى تعالى از صلب حضرت آدم ابوالبشر ذرّیه او را تا روز قیامت به صورت ذرّ بیرون آورد؛ یعنى از خُردى و كوچكى مثل مورچه بودند، بعد ارواح آنها راتعلّق به این اجساد داد و در آن حال، كمال عقل و شعور و اراده و اختیار داشتند، پس اخذ میثاق به وحدانیت خود و رسالت انبیاء(علیهم السّلام ) و ائمه هدى(علیهم السّلام) نمود و فرمود: (الست بربكم) عده اى كه اصحاب یمین بودند از روى اطاعت و رغبت گفتند((بلى )) و اقرار و تصدیق حق نمودند و مابقى كه اصحاب شمال بودند، از روى كراهت و بى میلى((بلى)) گفتند، سپس امتحان فرمود آنها را به این كه آتش ظاهر شد و امر شد داخل آتش شوید، اصحاب یمین داخل شدند و آتش بر آنها سرد گردید و مابقى اعراض نمودند و این امر امتحانى، تا سه مرتبه انجام گرفت .

در تحقیق معانى و بیان مراد از اخبار طینت و عالم ذر و اخذ میثاق، علما را سه مسلك است:

اول: مسلك اخباریّین است و گویند این اخبار از متشابهات است و ادراك حقیقت آنها از عقل و فهم ما دور و ایمان اجمالى به آنها كافى است و علم به آنها را باید به اهل بیت (علیهم السّلام) رجوع داد.

همه افراد بشر داراى روح توحیدند و پرسشى كه خداوند از آنها فرمود به زبان تكوین و آفرینش است و پاسخى كه آنها داده اند نیز به همین زبان است و خلاصه این سؤ ال و جواب و پیمان مزبور، یك پیمان فطرى است كه الا ن هم هركس در درون جان خود آثار آن را مى یابد و حتى طبق تحقیقات روانشناسان اخیر، حس مذهبى یكى از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانى است و همین حس است كه بشر را در طول تاریخ به سوى خداشناسى هدایت نموده و هر انسان عاقلى به وجدان خود كه رجوع كند مى فهمد او را آفریننده و پرورش دهنده اى است

دوم: مسلك شیخ ‌مفید و سیدمرتضى و طبرسى صاحب مجمع البیان و مفسرین و اتباع ایشان علیهم الرحمه است و ایشان اخبار طینت و آیات و اخبار اخذ میثاق را حمل بر كنایه و مجاز و استعاره نموده اند به تفصیلى كه در بحار و شرح كافى ذکر شده است و نسبت به خصوص عالم ذر، شیخ مفید علیه الرحمه مى فرماید:

خبر صحیح آن این است كه خداوند تعالى خارج فرمود از پشت آدم ذرّیه او را مثل ذر و پر كرد افق را و آنها را سه قسم فرمود؛ بعضى نور بدون ظلمت و آنها برگزیدگان و پاكان از گناه از اولاد آدم بودند و بعضى ظلمت بدون نور و آنها كفارند كه هیچ طاعتى ندارند. و بعضى نور و ظلمت و آنها اهل طاعت و معصیت اند از مؤمنین و غرض از اخراج ذریه آدم به صورت مزبور، براى این بود كه خداوند خواست به آدم، كثرت نسل او را بشناساند و قدرت و سلطنت و عجایب خلقت خود را و آنچه را كه بعد واقع مى شود به او بفهماند و اما اخبارى كه در آنهاست فرموده حق تعالى:(الست بربكم ) تا آخر و جواب آنها پس‍ اخبار آحاد است و اعتبارى به آنها نیست بلكه مى فرماید از مجعولات است.

سپس شیخ مفید آیه شریفه:

(وَ اِذْاَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلى اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا اَنْ تَقُولُوا یَوْمَ القِیمَةِ اِنّا كُنّا عَنْ هذا غافِلینَ.(1)

یعنى: ((به خاطر بیاور زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى دهیم چنین كرد براى این كه در روز رستاخیز نگویید ما از این یعنى توحید غافل بودیم و از پیمان فطرى توحید، بى خبر بودیم.))

ایمان

شیخ مفید فرموده این پیمان الهى از ذریه آدم به اینكه اقرار كنند به ربوبیت حضرت آفریدگارو توحیدش، همه آنها پذیرفتند، پیمان لفظى و نطقى نبوده و نیز تنها در زمان آدم ابوالبشر نبوده بلكه پیمانى است تكوینى كه همراه آفرینش هر فردى از بشر بوده و هست؛ یعنى حس خداجویى و خداشناسى و استعداد و آمادگى براى حقیقت توحید در نهاد بشر همراه آفرینش او قرار داده است و این سرّ الهى در عقل انسانى به صورت یك حقیقت خودآگاه ودیعه گذاشته شده است .

بنابراین، همه افراد بشر داراى روح توحیدند و پرسشى كه خداوند از آنها فرمود به زبان تكوین و آفرینش است و پاسخى كه آنها داده اند نیز به همین زبان است و خلاصه این سؤ ال و جواب و پیمان مزبور، یك پیمان فطرى است كه الا ن هم هر كس در درون جان خود آثار آن را مى یابد و حتى طبق تحقیقات روانشناسان اخیر، حس مذهبى یكى از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانى است و همین حس است كه بشر را در طول تاریخ به سوى خداشناسى هدایت نموده و هر انسان عاقلى به وجدان خود كه رجوع كند مى فهمد او را آفریننده و پرورش دهنده اى است و نیز مى فهمد كه رب او و رب تمام اجزاى جهان آفرینش، یكى است .

بچه سه - چهار ساله اگر به طورى كه نفهمد چیزى جلویش بگذارید، پیش ‍ از آنكه دست به آن بزند به آورنده اش متوجه مى شود و به فطرت خود مى فهمد كه هر پدیده اى، پدیدآورنده دارد. و براى پرسش و پاسخ فطرى، تكوینى، استعدادى و حالى در قرآن مجید و غیر آن مواردى است كه نقل آنها براى محل مناسب ترى واگذار مى شود.

مى گویند در عالم ذرّ، ارواح قبول سعادت و شقاوت نمودند چنانچه اضطرارى بوده، ظلم است و هر گاه اختیارى بوده اگر عقل

سوم: مسلك كثیرى از علماى متقدمین و متاخرین است كه تمام اخبار وارده در باب طینت و عالم ذر و اخذ میثاق صحیح است و ظاهر آنها هم مراد است و منافات با هیچ اصلى و قاعده اى از اصول دین و قواعد عقلى ندارد.

اگر كسى بگوید لازمه این اخبار، تایید مذهب جبر است؛ زیرا در عالم ذر، آنچه را شخص قبول كرده، اضطرارا بوده، در جواب گوییم:

اولا: هر كس در آن عالم هرچه قبول نموده از روى اختیار و شعور بوده چنانكه قبلا ذكر شد، بلكه بعضى فرموده اند شعور و عقل براى هر كس در آن عالم بیشتر بوده تا این عالم .

و ثانیا: مفاد عده اى از اخبار وارده در مقام، این است كه هر كس در عالم ذر هرچه قبول كرده مجبور و مضطر نیست كه در این عالم مثل همان را قبول و عمل نماید، بلكه ممكن است در این عالم تغییر نماید؛

چنانچه در ذیل حدیثى كه از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السّلام) مروى است مى فرماید:

(و شرط فى ذلك البداء فیهم)؛ یعنى: (شرط فرمود پروردگار عالم بداء را در اصحاب شمال.)

یعنى كسانى كه در آن عالم به سوء اختیار خود سركشى و طغیان ورزیدند و جزء اصحاب شمال شدند، اگر در این عالم توبه و انابه نمایند و در تبعیت انبیا سعى نمایند، خداوند تغییر مى دهد و آنها را از اصحاب یمین قرار خواهد داد و چون قابل تغییر است در دعاهاى ماه مبارك رمضان و غیر آن وارد است:

(و ان كنت من الاشقیاء فامحنى من الاشقیاء واكتبنى من السعداء فانك قلت و قولك حق:

(یَمْحُواللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتابِ)(2).

و اما استعجاب از اینكه اگر عاقل بودند چگونه اقدام به زیان خود نمودند، گوییم این استعجاب بى مورد است، مشاهده مى شود كه بسیارى از عقلا در بسیارى از موارد با كمال شعور و اختیار، اقدام به زیان خود نموده اند و بعد پشیمان شده اند و نیز شیطان ملعون با كمال شعور و اختیار، ترك نمود امر حق را و از سجده تمرد كرد.

پی نوشت ها:

1- اعراف/ 172.

2- رعد/39.

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: 82 پرسش، شهید آیه الله سید عبدالحسین دستغیب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.