تبیان، دستیار زندگی
ما در هیچ روایتی توصیه نشده‌ایم كه كاری انجام دهیم تا زمان ظهور پیش بیفتد و آن‌گاه با رفتار خود در آن دوران به سعادت دست یابیم، بلكه به تكلیف‌های خاص آن دوره مكلف شده‌ایم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بداء در زمان ظهور(3)

آیا واقعاً ظهور نزدیک است؟

در شماره قبل با عنوان «بداء در اصل ظهور حضرت مهدی(عج)» بیان شد که بدون تردید ظهور و قیام حضرت مهدی علیه السلام از وعده‌های خداوند است و هرگز در آن تخلف صورت نمی‌گیرد و روایات پرشماری بر حتمی بودن آن تأكید كرده است و نتیجه گرفتیم که بداء با اصل تحقق ظهور آخرین حجت الهی هیچ ارتباطی ندارد.

اما دومین عرصه‌ای كه بداء در آن تصوّر شده و برخی به آن پرداخته‌اند، بحث زمان ظهور است. با توجه به روایات در دست، دربارة زمان ظهور دو دیدگاه پدید آمده است:

1-   ظهور، امری اختیاری است كه مردم در آن نقش دارند؛ از این رو زمان آن را رفتار انسان‌ها تعیین می‌كند.

2-   زمان ظهور در اختیار خداوند است و تقدیم و تأخیری در آن راه ندارد.

دیدگاه نخست بر آن است تا با اشاره به برخی روایات ثابت كند كه ظهور در انتخاب ما است. بر اساس این نظریه، هر چه آمادگی برای ظهور زودتر حاصل شود، ظهور، نزدیك‌تر اتفاق خواهد افتاد.(1) كسانی كه چنین دیدگاهی را مطرح كرده‌اند، ابتدا به برخی آیات استناد كرده‌اند كه سرنوشت انسان‌ها را در دست خود آن‌ها دانسته است.(2)

در پاسخ گفته شده است: استدلال به این‌گونه آیات، جایی قابل قبول است كه توصیه شده باشیم سرنوشت خود را با اتفاق ظهور تغییر دهیم؛ در حالی كه آزمایش كه از سنت‌های الهی است، در هر دوره متناسب آن دوره قرار داده شده است و تغییر سرنوشت و كسب سعادت، متناسب آن دوره خواسته شده است. به بیان دیگر، ما در هیچ روایتی توصیه نشده‌ایم كه كاری انجام دهیم تا زمان ظهور پیش بیفتد و آن‌گاه با رفتار خود در آن دوران به سعادت دست یابیم، بلكه به تكلیف‌های خاص آن دوره مكلف شده‌ایم.

برخی نیز با این پندار كه اساسی‌ترین دلیل غیبت حضرت، رفتار ما انسان‌ها است، به ارائه این گمانه دست زده‌اند كه بنابراین، انسان‌ها هستند كه با تغییر در رفتار خود می‌توانند ظهور را نزدیك كنند. حاصل این دیدگاه، آن می‌شود كه ظهور در اختیار انسان‌ها است. غافل از این كه اگر از دلیل‌های دیگر غیبت و نیز آزمایش‌انسان‌ها در این دوران صرف نظر كنیم، روایات فراوانی غیبت آن حضرت را از رازهای خداوند دانسته‌اند؛ همان‌گونه كه ظهور آن حضرت، سرّی از اسرار الهی دانسته شده است. حقیقت سرّ بودن این ‏امر را رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم چنین بیان فرموده‏است:

ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوندی و سِرّی است از سِرّ خدا كه بر بندگان او پوشیده است. بر حذر باش كه دچار تردید شوی. همانا شك درباره امر ‏خدا كفر است (شیخ صدوق، 1395: ج1، ص287).

با توجه به این دسته روایات كه نه فقط زمان ظهور را در علم و ارادة خداوند دانسته؛ بلكه امر دیگری را در آن دخیل ندانسته است، ادعای بداء در زمان ظهور امام زمان علیه السلام نه با معنای اصطلاحی بداء سازگاری دارد (چرا كه زمانی برای ظهور تعیین نشده و كسی از آن آگاهی ندارد، تا خلاف آن صورت پذیرد) و نه از طریق روایت یاد شده می‌توان آن را اثبات كرد. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم، ظهور، در زمان مقرر رخ خواهد داد

عبد الله بن فضل هاشمی گوید:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «برای صاحب الامر ناگزیر، غیبتی است که هر باطل جویی در آن به شکّ می افتد». گفتم: «فدایت شوم! برای چه؟» فرمود: «به سبب امری که ما اجازه نداریم آن را هویدا کنیم…. ای پسر فضل! این امر، امری از امرهای الهی و رازی از رازهای خدا و غیبی از غیب های پروردگار است. چون می‏دانیم خداوند بزرگ مرتبه، حكیم است، تصدیق می‏كنیم همه كارهای او از روی حكمت است؛ گرچه علت‏ آن ‏كارها بر ما روشن‏ نباشد.(همان: ج2، باب44، ح11)

بی گمان این حکمت، اساسی‌ترین دلیل بر این رخداد بزرگ است؛ بنابراین ضمن این‌كه مردم در غیبت حضرت نقش داشته‌اند، حكمت‌ها و دلیل‌های غیبت، فراتر از نقش مردم است؛ از این رو نمی‌توان گفت با رفتار مردم لزوماً ظهور، قطعی خواهد بود.

اما مهم‌ترین دلیل روایی كه در زمینه بداء در زمان ظهور مطرح شده، روایتی است كه ابو حمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام نقل كرده است که فرمود:

همانا خداوند تبارك و تعالی این امر را در هفتاد وقت گذاشت. چون حسین ـ صلوات اللَّه علیه ـ كشته شد، خشم خدای متعال بر اهل زمین سخت شد و آن را تا صد و چهل به تأخیر انداخت. سپس كه ما به شما خبر دادیم، آن خبر را فاش كردید و از مطلب پوشیده، پرده برداشتید. بعد از آن، خدا برای آن وقتی نزد ما قرار نداد. خدا هر چه را خواهد محو كند و ثابت گذارد و اصل كتاب نزد او است.(كلینی، همان: ج1، ص368)

ابو حمزه گوید: «من این حدیث را به امام صادق علیه السلام عرض كردم؛ فرمود: چنین بوده است».

ضمن بیان این نکته که روایت مذکور از لحاظ سند دچار ضعف می باشد باید عرض کنیم که در برابر روایت یادشده، برخی روایات، سخن از قطعی بودن زمان ظهور به میان آورده است كه خواست مردم هیچ نقشی در آن نخواهد داشت، تا بداء حاصل شود. از جمله این روایات، به موارد زیر اشاره می‌كنیم:

ظهور الإمام المهدی ( علیه السلام ) بین الشیعة والسنة

1. روایاتی كه طبق آن‌ها از مسئولیت‌های مهم شیعه، پایداری بر حب اهل بیت علیهم السلام و بغض دشمنانشان و عمل به فرموده‌های ایشان است.

كسی از امام صادق علیه السلام پرسید: «هرگاه شبانه‌روزی آمد كه در آن، امام دیده نشود، چه كنم؟» آن حضرت فرمود: آن كس را كه باید دوست داشته باشی، دوست بدار و آن كس را كه باید دشمن بداری، دشمن بدار (تولی و تبری را از دست مده) تا خداوند عزوجل او را ظاهر كند. (كلینی، همان: ج1، ص342)

2. روایاتی كه عجله كنندگان در امر ظهور را به شدّت نكوهش كرده است.

عبدالرحمن بن كثیر گوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم كه مهزم وارد شد و عرض كرد: «قربانت! به من خبر دهید این امری كه در انتظارش هستیم، كی واقع می‏شود؟» امام فرمود:

ای مهزم! وقت‏گذاران، دروغ گفتند و شتاب‏كنندگان هلاك شدند و تسلیم‏شوندگان نجات یافتند.(كلینی، همان: ج1، ص368)

3. روایاتی كه فلسفة مهم غیبت را آزمایش انسان‌ها به تكالیف این دوران دانسته است، نه تلاش برای نزدیك كردن ظهور.

علی بن جعفر از برادرش، حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام روایت كرده است كه فرمود:

هنگامی كه پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید شود، پس خدا را، خدا را (مواظب باشید) در دینتان كه شما را از آن دور نسازند؛ چرا كه صاحب این امر، ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا كسی كه بدین امر قائل است، از آن بازگردد. همانا آن، آزمایشی از جانب خدا است كه خداوند، خلق خود را بدان وسیله می‏آزماید... (نعمانی، همان: ص154)

4. روایاتی كه معرفت امام و انجام مسؤولیت‌های در قبال او را بسان حضور در عصر ظهور و كنار مهدی موعود علیه السلام دانسته است.

فضیل بن یسار گوید: از امام صادق علیه السلام درباره قول خدای تعالی (َیوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ) (اسراء، 71)؛ پرسیدم. فرمود:

ای فضیل! امام خود را بشناس؛ زیرا هر گاه امامت را شناختی، تقدم یا تأخر این امر، زیانت ندهد. كسی كه امامش را بشناسد و پیش از قیام صاحب الأمر بمیرد، مانند كسی است كه در لشكر آن حضرت بوده است. نه؛ بلكه مانند كسی است كه زیر پرچم آن حضرت نشسته باشد.(كلینی، همان: ج1، ص371)

5. روایاتی كه شناخت این امر را حقیقت انتظار فرج معرفی كرده است.

ابو بصیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: «قربانت شوم! كی فرج و گشایش باشد؟» فرمود: ای ابا بصیر! تو هم از جمله دنیاخواهانی؟ كسی كه این امر را بشناسد، به واسطه انتظارش برای او فرج حاصل شده است.(همان)

البته روشن است در پس شناخت راستین، انجام تكالیف مناسب آن قرار دارد.

6. روایاتی كه تقدیم و تأخیر ظهور را مهم ندانسته و فقط معرفت امام را امر اساسی معرفی كرده است. روشن است پس از شناخت، تكالیفی متوجه انسان می‌شود.

كسی كه بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است و هر كس بمیرد و ‌امامش را بشناسد، تقدم یا تأخر این امر، او را زیان ندهد. هر كس بمیرد، در حالی كه امامش را بشناسد، مانند كسی است كه در خیمه امام قائم و همراه او باشد

كسی كه بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است و هر كس بمیرد و ‌امامش را بشناسد، تقدم یا تأخر این امر، او را زیان ندهد. هر كس بمیرد، در حالی كه امامش را بشناسد، مانند كسی است كه در خیمه امام قائم و همراه او باشد.(كلینی، همان، ج1، ص371؛ نعمانی، همان: ص330)

همان‌گونه كه یاد شد، معرفت امام از آن جهت اهمیت دارد كه مقدمة لازم برای انجام تكالیف الهی است.

7. روایاتی كه مهم‌ترین مسؤولیت دوران غیبت را پرهیزكاری و تمسك به دین الهی دانسته‌اند.

یمان تمّار گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:

صاحب این امر را غیبتی است كه در آن، هر كس از دین خود دست برندارد (در سختی و بزرگی كار) همانند كسی است كه با كشیدن دست به ساقه قتاد (= بوته‏ای تیغ‏دار است) خارهای آن را از آن بزداید». سپس مدّتی سر به زیر افكند و سپس فرمود: «صاحب این امر، غیبتی دارد؛ پس بنده خدا باید پرهیزكاری پیشه كند و به دین خود پایدار باشد.»(نعمانی، همان: ص169)

8. روایاتی كه در آن، ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به قیامت تشبیه شده است. روشن است زمان قیامت، فقط نزد خداوند است و كسی نیز نمی‌تواند آن را تغییر دهد.

امام رضا علیه السلام فرمود:

اما كی خواهد بود؟ این خبر دادن از وقت است. پدرم از پدرانش روایت كند كه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد: ای رسول خدا! قایم از فرزندان شما كی خروج می‌كند؟ فرمود: مثل او مثل قیامت است كه «لا یجلّیها لوقتها...».

با توجه به این دسته روایات كه نه فقط زمان ظهور را در علم و ارادة خداوند دانسته؛ بلكه امر دیگری را در آن دخیل ندانسته است، ادعای بداء در زمان ظهور امام زمان علیه السلام نه با معنای اصطلاحی بداء سازگاری دارد (چرا كه زمانی برای ظهور تعیین نشده و كسی از آن آگاهی ندارد، تا خلاف آن صورت پذیرد) (3) و نه از طریق روایت یاد شده می‌توان آن را اثبات كرد. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم، ظهور، در زمان مقرر رخ خواهد داد. مهم آن است كه ما به گونه‌ای زندگی كنیم كه هرگاه به طور ناگهانی آن اتفاق افتاد، در كمال آمادگی برای درك آن دوران باشیم.

پی نوشت ها :

1-  نك: سید محمد مرتضوی، «ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در انتخاب ماست»، مشرق موعود، ش11، 1388، ص139.

3-  مانند آیه 11 سوره رعد.

4-   دلیل‌هایی بر نامشخص بودن زمان ظهور بیان شده است كه از جمله آنها روایتی است كه از امام باقر علیه السلام و امام رضا علیه السلام نقل شده است. نك: خزاز قمی، 1401: ص250، شیخ صدوق، 1395: ج2، ص372، ح6.

فرآوری: امیر رضا عرب

بخش مهدویت تبیان


منبع: www.entizar.ir

نویسنده : حجت الاسلام خدامراد سلیمیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.