تبیان، دستیار زندگی
تا خوشبختی راهی نیست، یك مجموعه مستند نمایشی است كه براساس داستان‌های واقعی بازنویسی شده و به مسائلی می‌پردازد كه تعداد زیادی از افراد جامعه با آن درگیرند یا احتمال دارد در آینده برایشان اتفاق بیفتد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسیر کوتاه خوشبختی


تا خوشبختی راهی نیست، یك مجموعه مستند نمایشی است كه براساس داستان‌های واقعی بازنویسی شده و به مسائلی می‌پردازد كه تعداد زیادی از افراد جامعه با آن درگیرند یا احتمال دارد در آینده برایشان اتفاق بیفتد.

تلویزیون

با توجه به پیچیدگی‌ها و دشواری‌هایی كه زندگی مدرن شهری برای انسان‌ها فراهم آورده در بسیاری از موارد سلامت روان اهمیت بیشتری یافته است.

امروزه حتی ریشه بسیاری از بیماری‌های جسمانی نیز اختلالات و مشكلات روحی ـ رفتاری است، به طوری كه می‌توان گفت بدن سالم در روح و روان سالم است، از حیث برنامه‌سازی و رسانه‌ای نیز آن دست از برنامه‌هایی كه به بهداشت روانی و روان‌شناسی می‌پردازد طرفداران زیادی هم دارند.

تهیه و تولید انواع و اقسام برنامه‌های روان‌شناس‌محور كه یا در دل برنامه‌های خانواده یا به شكل یك آیتم مستقل، مسائل و مشكلات رفتاری و فردی را به بحث می‌گذاشت و به واسطه تلویزیون به مشاوره مخاطبان می‌پرداخته بویژه در سال‌های پس از جنگ بسرعت افزایش یافت.

تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی پس از جنگ شتاب بیشتری به خود گرفت و جامعه جوان ایرانی با مسائل و چالش‌هایی در ارتباط با سازگاری با شرایط تازه مواجه شد كه همه اینها می‌طلبید دانش مهارت زندگی در سطح جامعه ارتقاء پیدا كند و مردم با آگاهی بیشتری زندگی كنند.

برنامه‌های روان‌شناختی تلویزیون ابتدا بیشتر جنبه گفت‌وگومحور داشت كه با حضور روان‌شناسان، مشاوران و مجری به طرح موضوعات مبتلابه جامعه می‌پرداخت اما بتدریج اشكال دیگری از برنامه‌های روان‌شناختی هم تولید شد كه تلاش می‌كردند با حضور خود مراجعان و با تعامل نزدیك و چهره به چهره، هم جذابیت رسانه‌ای این برنامه‌ها بیشتر شده و هم شفافیت و اعتمادسازی بیشتری میان مخاطب و این برنامه‌ها برقرار شود.

روان‌شناسی از آن دست علومی است كه به واسطه ارتباط مستقیم با تك‌تك مخاطبان و درواقع سوژه مهم انسانی‌اش كه روان و رفتار آدمی را شامل می‌شود همواره مورد توجه مردم در تمام نقاط دنیاست.

تلویزیون نیز به‌عنوان یك رسانه با رسالت آموزشی و اطلاع‌رسانی‌ همواره به سراغ این علم رفته و تلاش كرده است از یافته‌ها و دستاوردهای این دانش در جهت بهبود و اصلاح رفتار مردم و آموزش مهارت‌های زندگی گام بردارد.

ناهنجاری‌های رفتاری ـ اجتماعی و اختلافات خانوادگی و... از جمله موضوعاتی است كه در این برنامه‌ها مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد و به همین نسبت طرح این سوال را ضروری‌تر می‌كند كه تاثیرات بیرونی و اجتماعی آنها چقدر بوده است؟ این برنامه‌ها ساخته می‌شود تا به رشد آگاهی و افزایش مهارت‌های زندگی شهروندان كمك كند و آن را ارتقاء ببخشد.

واقعیت این است جامعه ما از حیث سلامت و بهداشت روانی همچنان در معرض تهدیدهای جدی است و انگار ساخت چنین برنامه‌هایی چندان موفق نبوده یا دست‌كم نتوانستند به همه اهداف خود برسند.

اگر از حیث رسانه‌ای بخواهیم به این موضوع بنگریم باید اعتراف كنیم ناكارآمدی این برنامه‌ها در تلویزیون ما ریشه در برخی ضعف‌های ساختاری در طراحی و اجرای این برنامه‌ها دارد.

از جمله این‌كه این برنامه‌ها بشدت گفت‌وگومحور است و صرفا به‌طرح كلی برخی مسائل روان‌شناختی اكتفا می‌كند، حال بماند كه آیا همه این سخنان و رهنمودها علمی و كارشناسی است یا خیر.

در واقع سویه رسانه‌ای و ژورنالیستی آن بر وجوه علمی و كاربردی‌اش می‌چربد و خیلی از این برنامه‌ها حكم انواع و اقسام كتب روان‌شناسی تجاری و بازاری را دارد كه قارچ‌گونه در حال انتشار است و البته بازار فروش خوبی هم دارد.

در میان انواع این برنامه‌ها شاید برنامه «هزار راه نرفته» و نسخه دوم آن «هزار شاید و باید» و نسخه سوم آن به نام «راه نزدیك است» عملی‌تر به این مقوله می‌پرداخت و با نمونه‌های عینی از افرادی كه دارای مشكلات روحی ـ روانی یا خانوادگی هستند كاربردی‌تر به نظر می‌رسید.

اما برنامه‌های مشابه، هزار راه رفته تكراری و بی‌نتیجه را می‌پیماید. واقعیت این است خود برنامه‌های روان‌شناسی در رسانه برای این‌كه تاثیرگذار باشد و بتواند گره‌گشایی كند به روان‌شناختی رسانه‌ای نیاز دارد.

به صرف این‌كه موضوعات روان‌شناسی برای مخاطبان جذاب است نمی‌تواند موفقیت یك برنامه رسانه‌ای در این حوزه را تضمین كند.

اگر بخواهیم برنامه‌های روان‌شناختی را آسیب‌شناسی كنیم یا ضعف و خلأ‌های آن را جبران كنیم یكی از بهترین شیوه‌ها رویكرد ایجابی به این موضوع است.

به این معنی كه به دنبال الگوی موفق و مثبت از این برنامه‌ها رفته و آن را در شمایل مختلف هنری ـ رسانه‌ای تجربه و تكثیر كنیم.

بدون تردید یكی از بهترین برنامه‌های روان‌شناسی و مشاوره محور در سال‌های اخیر «تا خوشبختی راهی نیست» شبكه 4 سیما بوده است.

شاید مهم‌ترین ویژگی این برنامه كه آن را از برنامه‌های مشابه خود متمایز كرده و نقطه قوت آن هم محسوب می‌شود استفاده از ساختار نمایشی برای طرح و ارائه راهكار حل مساله در این برنامه است.

مهم‌ترین ویژگی برنامه «تا خوشبختی راهی نیست» كه آن را از برنامه‌های مشابه خود متمایز كرده و نقطه قوت آن هم محسوب می‌شود استفاده از ساختار نمایشی برای طرح و ارائه راهكار حل مساله در این برنامه است

تا خوشبختی راهی نیست، یك مجموعه مستند نمایشی است كه براساس داستان‌های واقعی بازنویسی شده و به مسائلی می‌پردازد كه تعداد زیادی از افراد جامعه با آن درگیرند یا احتمال دارد در آینده برایشان اتفاق بیفتد.

استفاده از ساختار و صورت نمایشی فارغ از جذابیت‌های دراماتیكی كه به آن بخشیده و از ظرفیت نمایشی این موقعیت متناسب با روان‌شناختی مخاطب استفاده كرده است باورپذیری و امكان همذات‌پنداری مخاطبان را با این برنامه افزایش داده است.

تنوع سوژه و پرداخت به مسائلی مثل ترس، نظارت والدین، وسواس، طلاق، جایگاه پدر و... جامعیت خوبی به این برنامه داده و آن را از یكسونگری و تك‌بعدی بودن نجات می‌دهد.

در این مجموعه هر روز مشكل یك بیمار را بررسی و به او آموزش می‌دهد كه چطور فكر كند تا بتواند مشكلش را خودش درمان كند، اما رمز موفقیت این برنامه صرفا در انتخاب سوژه‌ها و تنوع آن نیست، بلكه در شیوه پرداخت به مساله و طرح برخی مسائل عینی و رفتارهای مشخصی است كه كمتر در برنامه‌های دیگر روان‌شناختی مورد توجه قرار گرفته است.

در واقع جسارت و پرهیز از محافظه‌كاری و كمرنگ بودن خط قرمزهای عرفی و رسانه‌ای در این برنامه فرصتی فراهم كرده تا مسائل پیچیده روان‌شناختی به شكل شفاف‌تر و ملموس‌تری طرح شود و راه‌حل و تحلیلی هم كه از این مسائل بیان می‌شود واجد جذابیت و جامعیت بوده و واقعا یك راه‌حل است؛ راهی تكنیكال و مبتنی بر فنون مشاوره و روان‌شناختی نه یكسری شعار و نصیحت‌های صرف اخلاقی كه هیچ نتیجه‌ای در پی ندارد. استفاده از تمهید نمایش كمك می‌كند تا مسائل رفتاری و چالش‌های آنها صرفا به بیان گفتاری محدود نشده و در یك موقعیت بصری و عینی‌تری بازگو شود.

این رویكرد موجب شده فرآیند مشاوره، وجه ملموس‌تر و طبیعی‌تری به خود بگیرد و در نتیجه برای مخاطب باورپذیرتر شود.

بویژه اگر مساله‌ای كه موضوع برنامه و محور مشاوره است همان مسائل و دغدغه‌ای باشد كه خود تماشاگر نیز با آن درگیر بوده و در آن زمینه نیازمند مشاوره است.

جالب این‌كه فرد مراجعه‌كننده به مطب دكوربندی شده روان‌شناس برنامه صرفا یك مخاطب منفعل و خنثی نیست و درباره مسائل خود با مشاور وارد بحث و چالش می‌شود.

این تمهید كمك می‌كند تا زوایا و جوانب مختلف یك موضوع طرح و بیان شود و راه‌حلی هم كه ارائه می‌شود جامعیت و كارآمدی لازم را داشته باشد. موقعیت نمایش، هم به ایجاد و خلق فضای رئالیستی و باورپذیر سوژه كمك و هم در طرح مساله درست عمل می‌كند.

یكی از ضعف‌های بزرگ بیشتر برنامه‌های روان‌شناسی همین است كه نمی‌توانند خود مساله را درست تعریف كرده و تصویر دقیقی از سوژه ارائه كنند.

اما جذابیت و كارآمدی یك برنامه روان‌شناسی در تلویزیون صرفا در فرم و اجرای آن خلاصه نمی‌شود و باید به محتوا و طرح مضامین و سوژه‌هایی كه در آن مطرح می‌شود نیز اهتمام داشت.

مثلا در برنامه «جمع ما» شبكه 2 یا برنامه «صبح دیگر» شبكه آموزش، شاهد طرح برخی مسائل روان‌شناختی در حوزه سلامت جنسی بودیم كه كمتر در رسانه ملی به آن پرداخته شده بود؛ برنامه‌ای كه توانست رضایت مخاطبان زیادی را در پی داشته باشد و به آنها در حل مشكلاتشان كمك كند.

واقعیت این است كه تلویزیون نمی‌تواند به یك مطب و كلینیك روان‌شناسی بدل شود، چون درمان بیماری‌ها و اختلالات رفتاری به فرآیند درمانی طولانی و روشمند نیازمند است كه در یك برنامه تلویزیونی امكان‌پذیر نیست لذا نباید از تلویزیون توقع داشت به روان‌درمانی بپردازد.

هنر رسانه‌ها در حوزه روان‌شناسی و سلامت روان این است كه افراد دارای مشكل را با اصول بهداشت روانی و مهارت‌های زندگی آشنا كنند تا از بروز اختلالات احتمالی پیشگیری شود نه درمان آنها.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:جام جم / سید رضا صائمی