تبیان، دستیار زندگی
وقتی برای نخستین‌بار جان لاجی‌برد اسكاتلندی در سال 1924 اولین تلویزیون ابتدایی جهان را اختراع كرد، هیچ‌گاه فكر نمی‌كرد روزگاری این فناوری آنقدر محبوب شود و آنقدر پیشرفت كند كه جای همه تفریحات خانوادگی و فردی مردم را بگیرد و چنان همه را مجذوب خود كند كه سا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تلویزیون خانگی


وقتی برای نخستین‌بار جان لاجی‌برد اسكاتلندی در سال 1924 اولین تلویزیون ابتدایی جهان را اختراع كرد، هیچ‌گاه فكر نمی‌كرد روزگاری این فناوری آنقدر محبوب شود و آنقدر پیشرفت كند كه جای همه تفریحات خانوادگی و فردی مردم را بگیرد و چنان همه را مجذوب خود كند كه سالانه میلیاردها دلار بابت آن هزینه شود.

تلویزیون خانگی

جعبه جادویی كه پس از جنگ جهانی دوم رونق خاصی گرفت، امروزه یكی از مهم‌ترین ابزارآلات زندگی مدرن است و برای خیلی‌ها زندگی بدون داشتن تلویزیون بی‌مفهوم و غیرقابل درك است.

پیش از ورود

تلویزیون در دهه 30 خورشیدی به ایران آمد؛ جعبه جادویی سیاه و سفیدی كه هر خانواده‌ای آن را نداشت. پیش از آن‌كه تلویزیون در خانواده‌های ایرانی رخنه كند، ‌ زندگی ایرانی‌ها رنگ و بوی خاص خود را داشت. ‌

روزهای بلند تابستان و شب‌های دراز زمستان ایرانی‌ها بدون حضور تلویزیون به خوبی و خوشی می‌‌گذشت، بدون آن‌كه كسی دلش بگیرد، ‌حوصله‌اش سر رود یا حتی برای عوض كردن كانال‌ها با بقیه اعضای خانواده كلنجار برود.

مردم برای پركردن اوقات فراغتشان كارهای زیادی می‌كردند. قهوه‌خانه‌نشینی مانند كافه‌نشینی امروز یكی از تفریح‌ها بود.

با این تفاوت كه خوراكی‌ها اسم‌های عجیب و غریب و آشنا نداشت و اغلب دم‌كرده‌های گیاهی، فالوده، بستنی، چای و قلیان بود.

قهوه‌خانه‌نشینی بخش اعظمی ‌از وقت مردها را پر می‌كرد، بوی ‍ ژه آن‌كه نقالی و پرده‌خوانی نیز جزو جدانشدنی قهوه‌خانه‌ها به شمار می‌رفت و خیلی‌ها به عشق نقالی و پرده‌خوانی و همین طور طرنابازی كه امروزه هیچ جوانی آن را بلد نیست و حتی اسمش هم به گوش كسی نرسیده، مشتری پروپا قرص قهوه‌خانه‌ها می‌شدند.

زنان نیز كارهای مختلفی می‌كردند. غیر از كار برای تهیه لوازم خوراكی دست‌ساز مثل لواشك، رب و ترشی، عصرهای طولانی تابستان دور هم جمع می‌شدند و تخمه هندوانه‌های بو داده شده را كه در آبلیمو و نمك خوابانده بودند و گندم شاهدانه‌های خوشمزه را با میوه‌های تابستانی در كنار هم می‌گذاشتند و میزبان زنان همسایه می‌شدند كه در حیاط خانه زیر سایه درخت جمع می‌شدند، گل می‌گفتند و گل می‌شنیدند.

تلویزیون كه نبود، زندگی آدم‌ها برنامه داشت. اعضای خانواده این فرصت را داشتند كه شب‌ها دور هم شام بخورند. پدر و مادر و فرزندان.

اگر حرفی و سخنی بود هنگام غذا یا پس از آن مطرح می‌شد. شب‌ها زود می‌خوابیدند و صبح‌ها زود از خواب بیدار می‌شدند.

شب‌های جمعه معمولا سوروسات شب‌نشینی‌ها و دورهم بودن‌‌ها گرم بود. تابستان‌ها در حیاط و پشت‌بام و زمستان‌ها دور كرسی تفالی به حافظ می‌زدند و غزلی.

زن‌های خانه فرصت بیشتری برای انجام كارهای هنری داشتند. بافتنی، قلاب‌بافی، شماره‌دوزی، گوبلن، خیاطی و عروسك‌بافی.

وقتی كه آمد

كم‌كم كه تلویزیون به زندگی ایرانیان راه یافت، همه چیز تغییر كرد. آن اوایل در هر محله شاید یك خانواده تلویزیون داشت.

معمولا همسایه‌ها ریز و درشت برای تماشای تلویزیون مهمان آنها می‌شدند. عده‌ای تلویزیون‌هایشان را در حیاط می‌گذاشتند و از همسایه‌ها برای تماشای برنامه‌های تلویزیون پول می‌گرفتند، عده‌ای هم همسایه‌ها را به تخمه و میوه ای مهمان می‌كردند.

خیلی‌ها نمی‌توانستند باور كنند كه چطور صدا از این جعبه جادویی بیرون می‌آید و چطور آدم‌ها در جعبه‌ای به این كوچكی به صورت سیاه و سفید حركت می‌كنند. خیلی‌ها آن را شیطانی می‌دانستند و تماشایش را از گناهان كبیره.

گوناگونی برنامه‌های تلویزیونی به اندازه‌ای حق انتخاب و البته رقابت را تنگاتنگ كرده كه خیلی وقت‌ها فرصتی برای مطالعه دید و بازدید و تفریحات سالم و فعالیت‌های بدنی و ورزش باقی نمی‌گذارد. حالا تلویزیون‌های رنگی به تله‌سینماهایی تبدیل شده كه گاه بزرگی آنها به اندازه كل دیوار یك خانه است.

تلویزیون و زمان حال

هرچه بود تلویزیون آنقدر محبوبیت داشت كه امروزه هر خانواده حداقل یك دستگاه آن را در خانه‌اش دارد.

تلویزیون‌های ابتدایی كه به صورت دكور هم از آن استفاده می‌كردند و اغلب به شكل كمد و حتی میز كنسول بودند با صفحه سیاه و سفید به تلویزیون‌های رنگی تبدیل شدند. تلویزیون‌های لمسی هم كمی‌ بعد به بازار آمد.

همان‌هایی كه با لمس انگشت كانال‌هایش را می‌شد عوض كرد. كمی‌بعد تلویزیون‌های رنگی كنترل‌دار آمد.

حالا دیگر بچه‌های آخر خانواده كارشان راحت شده بود و دیگر نقش ریموت را برای عوض‌كردن كانال به دستور اعضای خانواده بازی نمی‌كردند.

اغلب خانه‌های امروز تلویزیون‌هایی با صفحه تخت یا همان LCD دارند.

روزبه‌روز هم كه اخبار دانش و فناوری از ورود تجهیزات جدید برای رواج تلویزیون‌های سه‌بعدی و چهاربعدی خبر می‌دهد. صدای چندبعدی هم كه مدت‌هاست به بازار آمده.

غیر از تنوع تجهیزات فنی كه سرعتش آنقدر زیاد است كه خیلی‌ها از آن عقب می‌مانند، برنامه‌های تلویزیونی نیز نقش خود را بخوبی بین مردم باز كرده است.

بازار برنامه‌های تلویزیونی از نظر مخاطب و به دنبال آن دستمزد و هزینه به‌مراتب گرم‌تر از رادیو، یار دیرین مردم و حتی سینماست.

گوناگونی برنامه‌های تلویزیونی به اندازه‌ای حق انتخاب و البته رقابت را تنگاتنگ كرده كه خیلی وقت‌ها فرصتی برای مطالعه، دید و بازدید و تفریحات سالم و فعالیت‌های بدنی و ورزش باقی نمی‌گذارد.

دریافت مردم و باورپذیری آنها از تلویزیون به‌مراتب بیشتر شده و همین امر باعث شده رخوت ایجاد شود و اطلاعات عمومی‌ مخاطبان كاهش یابد، چرا كه آنها خود را به برنامه‌های تلویزیونی محدود می‌كنند كه حاضر و آماده در قالب برنامه‌های تلویزیونی بهشان عرضه می‌شود.

برنامه‌های تلویزیونی هم الگوسازی می‌كند؛ چه از نظر مد و حتی چه از نظر زبان پارسی. بسیار دیده شده كه خیلی از جوانان ظاهر خود را به شكل فلان هنرپیشه نقش اول سریال پرطرفدار درمی‌آورند یا این‌كه زندگی خود را با داستان‌هایی كه سریال می‌شوند، مقایسه می‌كنند.

اگر كسی از فلان مجری تلویزیون خوشش آید یا این‌كه از او بدش آید، می‌تواند در زندگی شخصی‌اش اثرگذار باشد.

سریال‌های دنباله‌دار ماه رمضان و عید بسیار باعث می‌شود كه سنت دیرین صله‌رحم فراموش شود و دید و بازدید‌ها به تاخیر بیفتد به خاطر آن‌كه اعضای خانواده می‌خواهند سریال مورد علاقه‌شان را دنبال كنند.

اما سودای دسترسی به این بازار پرمخاطب كه خیلی‌ها را مدهوش خود كرده، شبكه‌های ماهواره‌ای بسیاری نیز فعالیت خود را شروع كرده و بر اساس علایق مخاطب خاص خود برنامه‌سازی می‌كنند.

از شبكه‌های ویژه حیات‌وحش با ماجراهای خاص خودشان گرفته تا شبكه‌هایی كه 24 ساعته فیلم سینمایی یا كارتون پخش می‌كنند. از شبكه‌های خانوادگی تا شبكه‌های خبری.

دیگر پخش برنامه‌های تلویزیونی مثل سال‌های نه‌چندان دور محدودیت زمانی ندارد و شاید همین تنوع و نبود محدودیت زمانی است كه باعث شده بسیاری از خانواده‌ها از صبح كه از خواب بیدار می‌شوند، تلویزیون را روشن كنند تا شب كه می‌خواهند به رختخواب بروند.

آنها با تلویزیون می‌خندند و می‌گریند. دستور آشپزی و پزشكی می‌گیرند و مشاوره روان‌شناسی می‌شوند. دیگر وقتی برای مطالعه و دیدن دوستان وجود ندارد.

این جعبه جادویی تمام زندگی مردم این دوره زمانه را قبضه كرده است. دیگر نوه‌ها خانه مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها را روی سرشان نمی‌گذارند، بحث و گفت و شنودی در خانواده‌ها و تبادل عقیده در خانواده‌ها كم شده، تلویزیون هیچ فرصتی برای كسی نمی‌گذارد.

كاركردهای تلویزیون مثبت است. بیشتر از این كه گفتیم، اما نباید اجازه دهیم جای روابط عاطفی خانوادگی‌مان را بگیرد. به قول معروف در تماشایش اندازه نگه‌داریم كه اندازه نكوست.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:مرجان حاجی‌رحیمی / جام‌جم