تبیان، دستیار زندگی
هنگامى كه اسلام آمد، دنیا تازه به آخر عصر بردگى و اول دوران تیول رسیده بود، بنابراین، قوانین و عقاید و نظام آن نیز مناسب همین قسمت از تحولات اجتماع بوده كه به ناچار نظام بردگى و آیین تیول را به رسمیت شناخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بردگى در اسلام

برده داری

شبهه بردگى، ناپاكترین شبهه اى است كه در گمراه ساختن جوانان، دست آویز مى كنند و برّنده ترین حربه اى است كه در سست نمودن عقاید نسل جوان به كار مى برند، مى گویند اسلام اگر با هر زمانى سازگار بود چنانكه رهبرانش ادعا مى كنند هرگز بردگى را مباح نمى كرد و به رسمیت شناختن بردگى، بهترین دلیل است كه اسلام براى مدت محدودى نازل شد و پس از انجام وظیفه خود، در ردیف آثار تاریخى و سنن باستانى قرار گرفت .

بدیهى است كه در اینجا براى هر جوان با ایمانى، پاره اى شكها و تردیدها خود به خود عارض مى شود كه چگونه اسلام، بردگى را به رسمیت شناخته، این دینى كه بدون تردید از جانب خدا نازل شده و در صدق و صحتش جاى شبهه نیست و قطعا براى خیر بشریت آمده و با تمام ادوار زندگى سازگار است، چگونه بردگى را قانونى دانسته، آنچنان دینى كه براى برقرارى مساوات كامل قیام كرده و همه افراد بشر را در یك اصل مشترك یكسان مى داند و با همه آنها روى این اصل مشترك رفتار كرده، چگونه بردگى را پاره اى از نظام خود قرار داده و درباره اش قانون تصویب نموده است .

آیا اراده خدا این بوده كه بشر همیشه به دو گروه مالك و مملوك تقسیم شود؟ آیا واقعا خواسته پروردگار عادل در جهان همین است؟ آیا خداوند راضى مى شود بشرى كه در شانش: وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنى آدَمَ(1) صادر نموده، گروهى از آن، مانند كالاى بازرگانى به بازار خرید و فروش عرضه شود؟ چنانكه حال بردگان همین است و اگر خدا به این امر راضى نیست، پس چرا در قرآنش به صراحت شراب، قمار، ربا و سایر چیزها را حرام كرده اما درباره الغاى(لغو) بردگى، حكمى صادر نكرده است؟

البته هر جوان با ایمانى یقین دارد كه دین اسلام حق است، ولى مانند ابراهیم خلیل در جستجوى اطمینان بیشترى مى باشد، وقتى كه از وى سؤال شود آیا باور ندارى كه اسلام حق است؟ مى گوید: چرا! من مى خواهم اطمینان بیشتر به دست آورم و آرامش قلب بیشترى مى خواهم .

اما آن جوانى كه عقل و عقایدش را استعمار، فاسد كرده، صبر نمى كند كه حق آشكار شود، بلكه چون دایم اسیر هوا و هوس است بدون تحقیق مى گوید اسلام نظام فرسوده اى است، زمانش گذشته و وظیفه خود را انجام داده و مقاصدش را به پایان برده است .

هنگامى كه اسلام آمد، دنیا تازه به آخر عصر بردگى و اول دوران تیول رسیده بود، بنابراین، قوانین و عقاید و نظام آن نیز مناسب همین قسمت از تحولات اجتماع بوده كه به ناچار نظام بردگى و آیین تیول را به رسمیت شناخت

اما كمونیستها و بخصوص مدعیان مقام بى اساس علمى آنان ادعاى خود را مافوق علوم نمودار مى سازند و خیال مى كنند كه تازه به یك حقیقت بى پایان رسیده اند كه دیگر جاى بحث و گفتگو نیست و این ادعاى دروغین همان عقاید محكوم ماتریالیستى است كه زندگى بشریت را به مراحل اقتصادى قهرى معدودى تقسیم مى كند و آن مراحل ضرورى به ترتیب ذیل است:

1  - اشتراكى ابتدایى .

2  - دوران بردگى .

3  - دوران تیول .

4 - رژیم سرمایه دارى .

5 - سیستم اشتراكى دوم كه در قاموس كمونیزم پایان عالم است .

پیروان این نظام معتقدند: تمام نظامها و همه عقاید و افكار كه تاكنون بشر با آنها آشنا شده از یك رشته حالات اقتصادى منعكس شده و یا از یك سلسله جهش و تحولات اقتصادى همزمان خود پدید آمده كه با زمان و علل محیط خود، سازگار بوده و با عصر آینده اى كه مسلما بر پایه اقتصاد نوین پى ریزى مى گردد سازگار نخواهد بود و از این جاست كه تاكنون در عالم هیچ نظامى دیده نشده كه با همه ادوار زندگى بشر سازگار باشد.

دینى كه براى برقرارى مساوات كامل قیام كرده و همه افراد بشر را در یك اصل مشترك یكسان مى داند و با همه آنها روى این اصل مشترك رفتار كرده، چگونه بردگى را پاره اى از نظام خود قرار داده و درباره اش قانون تصویب نموده است

آنان مى گویند هنگامى كه اسلام آمد، دنیا تازه به آخر عصر بردگى و اول دوران تیول رسیده بود، بنابراین، قوانین و عقاید و نظام آن نیز مناسب همین قسمت از تحولات اجتماع بوده كه به ناچار نظام بردگى و آیین تیول را به رسمیت شناخت؛ زیرا از محیط قدرتش بیرون بود كه بر تحولات اقتصادى همگام خود سبقت گیرد و یا قانون و نظام جدیدى بیاورد كه هنوز امكانات اقتصادى براى پذیرفتن آن آماده نشده بود و بزرگترین دلیل گروه كمونیزم این است كه كارل ماركس؛ رهبر و پیشواى عالى مقام آنان گفته كه پیدایش این گونه نظام در عالم، امكان پذیر نیست .

این بود خلاصه شبهه كمونیستها درباره بردگى در اسلام .

اكنون ما مى خواهیم قبل از آنكه به معركه غبارآمیز كمونیستها و پیروانشان وارد شویم، موضوع بردگى را در حدود حقیقت تاریخى و جغرافیایى و از نظر اجتماعى و روانى به دقت بررسى كنیم؛ زیرا وقتى كه از این راه به حقیقت پى بردیم و اصل مطلب را به دست آوردیم ، دیگر نه از دانشمندان ادعایى كمونیستها باك داریم و نه از جنجال پیروان كج اندیش آنان مى ترسیم.

 (دوست عزیز در مطالب بعدی  همراه ما باش)

پی نوشت ها:

1- مقاله‌اى از كتاب اسلام و نابسامانیهاى روشنفكران به قلم محمد قطب و با ترجمه: محمدعلى عابدى(مربوط به سؤال 58).

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع: 82 پرسش، شهید آیة الله سید عبدالحسین دستغیب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.