همه ی سریال های من
سریال های نوروزی در سیما
حقیقت این است که نوروز و تلویزیون پیوند عجیبی با هم دارند. اگر بهار و لذت بردن از آداب و رسوم نوروزی برای ما ایرانیها یک اتفاق بهیادماندنی و شیرین باشد، دیدن سریال جزء مهم و انکارناپذیری از این شیرینی است.
چک برگشتی
سیروس مقدم یكی از پركارترین كارگردانان چند سال اخیر تلویزیون است (اگر نگوییم دهه اخیر). او بخوبی مخاطبش را میشناسد و اغلب سریالهایش از نرگس گرفته تا همین چك برگشتی در یك چیز مشترك بودند و آن هم تعداد بالای مخاطب است.
این هنر سیروس مقدم كنار كار در مدت محدود، او را به یكی از پركارترین كارگردانان این عرصه تبدیل كرده است. سریال امسال او هم از این قاعده مستثنا نبود و توانست خیل زیادی از ایرانی ها را پای تلویزیونشان بنشاند.
تا چند ماه پیش قرار بود مقدم ادامه سریال موفق نوروز سال گذشتهاش یعنی «پایتخت» را بسازد، اما به دلیل مشغله محسن تنابنده این اتفاق نیفتاد تا همان تیم سال گذشته با كمی تغییرات سریال چك برگشتی را برای تلویزیون بسازند.
این سریال هم مثل پایتخت ایده محسن تنابنده بود كه به دلیل بازی در فیلم «محمد رسول الله» فرصت بازی در این سریال را نداشت و امیرجعفری بخوبی توانست از عهده نقشش برآید.
تركیب بازیگران هم در نوع خود جالب توجه بود، چرا كه احمد مهرانفر این بار از جلوی دوربین به پشت آن رفته بود و نقش بازیگردانی را در این سریال به عهده داشت و میشد حدس زد كه از بازیگران موفق تئاتری در این سریال بهره میگیرد، ریما رامین فر، امیر جعفری، هومن برق نورد و البته هدایت هاشمی كه یكی از بازیگران موفق تئاتر است توانستند شیرینی این سریال را دوچندان كنند.
قصه سریال هم آنقدر كشش داشت كه بتواند مخاطبانش را وادار به دیدن آن كند. قصهای كه اتفاقات اجتماعی خیلی پر رنگ در آن لحاظ شده بود به اندازهای كه به قول خود سیروس مقدم اگر رگه های طنز آن را بر میداشتیم با یك تراژدی روبهرو بودیم.
امیرجعفری در این سریال نقش جوانی به نام لطیف را داشت که از زندان آزاد شده بود. او قصد داشت با فراموش کردن سوءسابقه خود برای امرارمعاش شغل تازهای دست و پا کند، ولی به هر جا که میرفت به خاطر سابقه منفی و خلافش کسی حاضر نمیشد به او کار دهد و مشکلات او اما با ماجرای یک چک برگشتی دوبرابر شد.
حقیقت این است که نوروز و تلویزیون پیوند عجیبی با هم دارند. اگر بهار و لذت بردن از آداب و رسوم نوروزی برای ما ایرانیها یک اتفاق بهیادماندنی و شیرین باشد، دیدن سریال جزء مهم و انکارناپذیری از این شیرینی است.
كسی خوابه؟
«چه کسی خوابه یک مجموعه طنز اجتماعی است و در هر قسمت آن یک نماآهنگ وجود دارد که جواد رضویان در آن میخواند و بازی میکند.»
این خلاصه ای از برنامه «كسی خوابه» به كارگردانی جواد رضویان بود كه در پیش از تعطیلات در اغلب رسانهها آمده بود اما چیزی كه روی آنتن رفت چندان شباهتی به این تعریف نداشت ـ البته بجز نماآهنگها ـ تجربه دوم رضویان در ساخت سریال به اندازه اولین تجربهاش موفق نبود. در حقیقت اگر بخواهیم مقایسهای كنیم بین این سریال و سریال «قرارگاه مسكونی» كه نوروز 3 سال پیش ساخته شد باید بگوییم این بازیگر در ساخت سریال جدیدش موفق نبوده و عقبگرد فاحشی داشته است.
جواد رضویان دیگر تبدیل به یك برند شده است و با دیدن چهره او در فیلم یا سریال میتوان به ماهیت آن اثر پی برد. اگر قرار باشد او این راه را در طنز های تلویزیونی پیش گیرد بدون شك هواداران بسیار او آرام آرام ریزش میكنند.
او در این سریال از بازیگرانی همچون فتحعلی اویسی، ارژنگ امیرفضلی، یوسف صیادی، بهنوش بختیاری و علی صادقی بهره برد.
سیر و سركه
شبكه 2 اما در ادامه برنامههای خود در نوروز سریال «سیر و سركه» را در نوبت پخش داشت. سریالی كه بیش از همه بازی سعید پورصمیمی در آن جلب توجه میكرد.
بازیگری كه در سینما آنقدرها پركار نیست و دیدنش روی صحنه تئاتر شكوهی به صحنه میبخشد، این بار جلوی دوربین غلامرضا رمضانی قرار گرفت تا روایت چشم و همچشمی را در خانوادههای ایرانی نشان دهد.
بجز پورصمیمی، پری امیرحمزه هم در این سریال حضور داشت كه به نوعی شخصیت محور قصه هم محسوب میشد.
او نقش تهمینه، پیرزن سادهدل روستایی را بازی كرد كه همراه دخترش فرزانه كه معلم روستاست، روزگار خوشی را در روستا میگذراند. درواقع فرزانه به این دلیل در روستا مانده تا مواظب مادرش باشد.
فرزاد پسر دیگر تهمینه در كانادا زندگی میكند. او با وجود علاقه به مادرش سالهاست نتوانسته به ایران بیاید؛ چراكه همسرش بیمار است و نمیتواند او را ترك كند، بنابراین از مادرش دعوت میكند به كانادا برود.
تهمینه نمیداند چگونه با این مساله كنار بیاید، اما سرانجام میپذیرد به دیدار فرزندش در كانادا برود، اما او قبل از هر چیز باید مقدمات این سفر را آماده كند، مقدماتی كه زندگی ساده پیرزن را دستخوش حوادث گوناگون میكند.
داستان خطی ساده سریال باعث نشده بود جذابیتهای زیاد و طنز پررنگ آن فراموش شود. خرده اتفاقهای متعددی كه در این سریال میافتاد، همراه با بازی خوب بازیگرانش توانست تا حدودی رضایت مخاطبان این شبكه را جلب كند؛ هرچند این سریال میان نظرسنجیها آنقدرها محبوب نبود، اما كار غلامرضا رمضانی جای امیدواری بسیاری برای او به جای گذاشت.
فراموشی
سعید سلطانی بعد از ساخت سریال «ستایش» امسال سریال «فراموشی» را در روزهای تعطیل عید در حال پخش داشت.
سلطانی كه پیشتر ساخت آثاری چون «پس از باران»، «سالهای برف و بنفشه» و «خانهای در تاریكی» را در كارنامهاش داشت، این بار سریالی با مضمون طنز روانه سازمان صداوسیما كرد.
البته او چندان هم با این حوزه ناآشنا نیست و چند سال پیش سریال خوب و روان «مامور بدرقه» را از همین شبكه روی آنتن داشت.
یكی از نكات قوت این سریال را باید پای فیلمنامه خوب امیرمهدی ژوله گذاشت كه حالا پس از تجربههای فراوان با مهران مدیری و تیم قاسمخانیها حالا سریالی را به تنهایی نوشته است. البته الهه زارع در این كار او را همراهی كرد.
در این سریال محمد كاسبی در یكی از نقشهای اصلی ظاهر شد. كاسبی سالهای گذشته هم در ایام عید با آثاری چون «سه دونگ سه دونگ» و «زن بابا» مهمان خانههای مردم شده بود. این سریال یك قصه رئال با موقعیتها و روابط كمدی است.
در این سریال با یك قصه اجتماعی شاد با لحظات و موقعیتهای كمدی رو به رو بودیم كه بیشتر به روابط خانواده و دوری نسل جدید از خانواده تكیه داشت.
دست بالای دست
داستان عشق پسر فقیر به دختر پولدار. این محتوای كلیشهای، شاید از نظر دستمایه قرار گرفتن برای سریال و فیلمها در جهان در ردیف اول كاربرد باشد.
روایت طنازانه محسن یوسفی از این قصه جالب توجه بود. هر چند شاید بشود بیشترین موفقیت این سریال را در اجرای خوب بازیگران آن دانست، اما بیانصافی است از فیلمنامه قوی به لحاظ قصهپردازیاش بگذریم.
حواشی این سریال البته چندان مشكلساز نشد، چرا كه ابتدا قرار بود شخص دیگری این سریال را بسازد و با تغییر كارگردان و فرصت كم، یوسفی مجبور شد در زمان كمتری سریال را به پایان برساند.
تصور میشد این اتفاق از لحاظ كیفی به سریال ضربه بزند كه البته بیتاثیر هم نبود، اما باید اذعان كرد این فرصت كم برای بازیگران آن خوب بود؛ چرا كه عجله و شتاب در ساخت آثار مناسبتی باعث میشود بازیگر از ریتم و فضای قصه دور نشود.
منبع:جام جم / علی محزون