چرا زندگی ما با بلا توأم است؟
کلمهی بلا هم به معنای درد و محنت، هم به معنای نعمت و هم معنای آزمایش و امتحان آمده است .
بأبی أنتم و أُمی و نفسی کیف أصف حُسن ثنائکم و أُحس جمیل بلائکم و بکم أخرجنا الله منَ الذُّلّ و فرَّج عنّا غمرات الکُروب و أنقذَنا مِن شفا جُرف الهلکات و مِن النّار.
مراد از بلا
(و أُحصی جمیل بلائکم)؛
«چطور میتوانم زیباییهای بلای شما را شمارش کنم».
در این جمله مراد از «بلا» چیست و «احصا» کدام است؟ کلمهی بلا شاید به چند معنا به کار رفته باشد: اوّل به معنای رنج و محنت، دوّم به معنای ناز و نعمت و سوّم به معنای آزمایش و اختیار. امّا معنای رنج و محنت چنان که امام امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است:
(الدّنیا دارٌ بالبلاء محفوفةٌ)؛
یعنی دنیا سرایی است که به بلا پیچیده شده است؛ در اینجا بلا همان رنج است و محنت. یعنی دنیا اصلاً ساختمانش این چنین است که پیچیدهی در میان بلاهاست.
چرا زندگی ما با بلا توأم است؟
اطراف زندگی انسان در دنیا بلاست:
(لقد خلقنا الإنسان فی کبد) (1) ؛ «ما انسان را در لابه لای رنج و تعب آفریدهایم».
با رنج و زحمت و دشواری باید این زندگانی دنیا طی شود و شاید هم یکی از فواید همین باشد که انسان دلبستگی به شؤون دنیوی پیدا نکند چون هر جا که به انسان خوش بگذرد و از هر چه که لذّت ببرد، دلبستگی به آن پیدا میکند و خود تعلّق به دنیا سمّ مهلکی برای انسان است و موجب دوری وی از خدا میشود و لذا باید طوری زندگی کند که تعلّق و وابستگی به چیزی نداشته باشد، تا هنگام رفتن از دنیا احساس هیچ گونه ناراحتی ننماید بلکه مسرور و شادمان نیز باشد، چرا که از زندان نجات مییابد که فرمودهاند:
(الدّنیا سِجنُ المؤمن) ؛(2) «دنیا زندان انسان با ایمان است».
و برای بیرون رفتن از آن، ساعت شماری میکند و مانند مولایش علی علیه السلام میگوید:
(فُزتُ و ربِّ الکعبة)؛(3) «به خدای کعبه قسم رستگار شدم».
منتهی فعلاً ما نمیفهمیم و پس از ما میفهمیم و پس از مرگ میفهمیم که این تعلقها و دلبستگیها چه بلایی بر سر ما آورده و چه محرومیتها در پی داشته است و لذا خداوند آدمی را طوری آفریده است که تمام شؤون زندگیاش در دنیا با دشواری همراه است. از همان اوّل که پا به دنیا میگذارد با صدای ناله و افغان و گریه کنان از مادر متولد میشود. برای اوّلین بار که هوای دنیا به بدنش میخورد داد میکشد. در رحم مادر بدنش هوا نخورده و لطیف است، همین که تماس با هوا پیدا میکند، انگار که تازیانه بر بدنش میزنند، داد میزند؛ بعد هم در دشواریها میافتد، گاهی مادرش شیر ندارد، گاه دلش درد میکند، دندان در میآورد، زمین میخورد، تا میرسد به مدرسه و معلّم و استاد و احیاناً مردود شدن و تجدیدی آوردن تا هنگام زن گرفتن و بچّه دار شدن و... مخصوصاً با شرایطی که در زندگی کنونی پیش آمده است و همه چیزش بلاست. بی زن بودن و با زن بودن هر دو بلاست، اولاد داشتن و اولاد نداشتن هر دو بلاست، پولدار شدن و نشدن هر دو بلاست. تا به مقامی نرسیده، فکر میکند اگر برسد تمام بلاها مبدّل به خوشی میشود امّا وقتی که رسید میبیند خیر، بدتر گردید و بلاها چندین برابر شد! آری! صَدق مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام.
مفاهیم بلا
(الدّنیا دارٌ بالبلاءِ محفوفةٌ)؛ به هر طرف که رو بیاورد به بلا بر میخورد.
الف: به معنای رنج و محنت
پس کلمهی بلا در جملهی «و أُحصی جمیل بلائکم» ممکن است به معنای رنج و محنت باشد.
ب: به معنای نعمت
گاهی هم بلا به معنای نعمت است. ظاهراً در دعای روز عید سعید قربان است که: (الحمد لله علَی ما ابلانا)
که در اینجا «ابلانا» به معنای «انعمنا» است؛ یعنی خدا را شکر میکنیم که به ما نعمت داده است، نعمت عید فطر و قربان و قربانی کردن که هر کدام نعمتی است از جانب خدا.
ج: به معنای آزمایش و امتحان
گاهی هم بلا به معنای اختیار و آزمایش و امتحان است چنان که فرموده است: (و لَنَبلونّکم بشیءٍ مِن الخوفِ و الجوعِ و نقصٍ مِنَ الأموال...) ؛(4)
به طور مسلّم ما شما را با ترس و گرسنگی و... میآزماییم... و همچنین فرموده است: (و إذ ابتَلی إبراهیم ربُّه...) (5)
که در اینجا «ابتلی» از ریشهی بلا و به معنی آزمایش و امتحان آمده که خدای ابراهیم، ابراهیم را مورد آزمایش قرار داد... پس کلمهی بلا هم به معنای درد و محنت، هم به معنای نعمت و هم معنای آزمایش و امتحان آمده است، حالا در این جملهی زیارت که میگوییم:
(و أُحصی جمیل بلائکم)؛
ممکن است به این معنا باشد که من نعمتهای زیبای شما را نمیتوانم احصا کنم. «بلائکم» باز دو معنا دارد:
1- نعمتهایی که خدا به شما داده است، خارج از حدّ احصاست.
2- نعمتهایی که شما به ما دادهاید، از حدّ احصا بیرون است.
چون آن بزرگواران نیز به اذن خدا ولی نعمت ما هستند و ما هر چه داریم از برکت وجود آنها داریم.
تفاوت «عدّ» و «احصاء»
«احصا» با «عدّ» (شمارش) فرق دارد. نعمتهای خدا عدّش ممکن است ولی احصائش ممکن نیست. شمردن، کار آسانی است: 1، 2، 3، 4... می شماریم. خدا هم میفرماید:
(... و إن تعُدُّوا نعمت اللهِ لا تحصوها...) ؛(6)
نعمتهای خدا شمارشش ممکن است ولی احصائش ممکن نیست. احصا یعنی به پایان رسانیدن و احاطه به تمام نعمتهای خدا پیدا کردن که از احدی ممکن نیست. نعمتهایی که از طرف خدا به اهل بیت رسول علیهم السلام عنایت شده است، احصائش ممکن نیست و همچنین نعمتهایی که از طریق آن بزرگواران به ما عنایت شده است، احصائش ممکن نیست. الان نعمتهایی که به برکت وجود ولیّ زمان – ارواحنا فداه – به ما میرسد، در ظاهر و باطن زندگی، جسم ما، روح ما، دنیای ما، آخرت ما، همه از برکت وجود اقدس حضرت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است و ما از احصای آن عاجزیم.
به امید آنکه از نعمات قابل شمارش و غیر قابل احصاء که به ما عطا شده بهترین استفاده را ببریم .
پی نوشت ها :
1- سوره ی بلد، آیه ی4 .
2- کافی، جلد 2، صفحه ی 250.
3- بحارالانوار، جلد 41، صفحه ی 2.
4- سوره ی بقره، آیه ی 155.
5- همان، آیه ی 124.
6- سوره ی ابراهیم، آیه ی 34.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :
صفیر ولایت ؛ سلسله مباحث حجت الاسلام سیدمحمد ضیاءآبادی