تبیان، دستیار زندگی
رفت مرگ در آستانه دوهزار سالگی به نگهبان آثار باستانی آن حوزه تفهیم گردد که جلوگیری از تجاوز و دخل و تصرف در بناهای تاریخی وآثار باستانی از نظر حفاظت در درجه اول اهمیت قرار دارد. در این مورد باید مراقبت شود. هر گونه تغییر و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارگ برباد رفت

مرگ در آستانه دوهزار سالگی

به نگهبان آثار باستانی آن حوزه تفهیم گردد که جلوگیری از تجاوز و دخل و تصرف در بناهای تاریخی وآثار باستانی از نظر حفاظت در درجه اول اهمیت قرار دارد. در این مورد باید مراقبت شود. هر گونه تغییر و دخل و تصرف جرم محسوب می شود و مرتکبین تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند.

ارسطو اقتصادی، مدیر کل فرهنگ و هنر استان کرمان، 21/10/1336 میان گرد و خاک پوشه ای پیدا کردیم. پرونده ای باقی مانده از میراث فرهنگی ایران. ارگ قدیم بم در آستانه دو هزار سالگی مرد.

در خانه کرمان-  بم بودیم که از یک رادیوی بیگانه شنیدیم دولت ایتالیا با مردم ایران همدرد است. توضیح خبر این بود که مردم ایتالیا به خوبی با ارگ قدیم بم آشنا هستند.

فیلمسازان ایتالیایی برای ساختن فیلم دراین اثر باستانی جان می دادند. از ارگ قدیم بم،همان که عادت داشتیم عکس اش را روی کارت پستال ببینیم چیزی باقی نمانده که بابت اش به خودمان ببالیم. این میراث هم برباد رفت. همیشه ما شنیدیم که ارگ بم را باید از نزدیک دید اما هیچ وقت این حقیقت را جدی نگرفتیم. آنقدر ماندیم که بهانه رفتنمان ویرانی ارگ شد.

از دیوار فرو ریخته ارگ بالا رفتیم، آن بالا 2000 سال به عقب باز گشتیم. انگار قوم مغول به ارگ بم حمله کرده بودند. میراث فرهنگی ما با خاک یکسان شده بود نشانی از آن تصویر رویایی که حسادت دنیا را برمی انگیخت مقابل چشمانمان نبود. یک خرابه بود و یک الاغ که در آن پرسه می زد. اثری که جنگ در چند سال ازخود باقی می گذارد، زلزله تنها با چند ثانیه ازخود برجای گذاشت.

... از ایتالیا خبر می رسد که آنها آماده اند تا برای بازسازی ارگ به ایران کمک کنند. باردیگر به شهر زیر آوار مانده نگاه می کنیم. باورمان نمی شود حتی کمک تمام مردم دنیا برای بازسازی این میراث به جا مانده از تمدن ایرانی کافی باشد. دوهزار سال مراقبت از این نماد در چند ثانیه بر باد رفت. حالا ماییم و میراثی که از این پس تنها خاطره است

جاده ای که تا یک هفته پیش برای توریست ها جذاب بود دیگر تفاوتی با خیابان های بی هویت امروزی ندارد. انتهای این جاده به هیچ می رسد. هیچ یعنی ارگ با شکوه دیروز و خرابه امروز. از این خرابه ها درجای جای ایران فراوان است.

این ارگ دیگر جذابیتی ندارد. یاد حاج حبیب ظروفچی افتادیم که وقتی مجید سوته دلان مرد مقابل امامزاده ایستاد و گفت: " همیشه دیر رسیدیم."

همیشه می شنیدیم که ارگ بم را باید از نزدیک دید اما هیچ وقت این حقیقت را جدی نگرفتیم. آنقدر ماندیم که بهانه رفتنمان ویرانی ارگ شد. ما همیشه دیر رسیدیم. این میراث ماست!