تبیان، دستیار زندگی
دو ابر قدرت روم و ایران، چه‏گونه برنامه داشتند تا از عربان و از یهودیان خود را خلاص كنند و این كه بى‏جهت یهود را به مدینه سنگ قلاب نكردند، كه كیدها و نقشه‏ها در كار بود، و اِلاّ یهود چه چیزش در مدینه بود؟ آیا صهیون و یا بیت لحم و یا بئر فاران‏اش؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیام امید به منتظران(2)

امام زمان

در شماره گذشته به این مطلب اشاره شد که حکام طاغوت همواره در صدد جلوگیری ظهور نور محمدی(ص) و  مهدوى(عج) و یا بسط حاكمیت آنها بوده اند .

در بخش دیگری از شماره گذشته به این نکته نیز اشاره شد که وظیفه و تكلیف ما، این است كه امام و جلودار زمان باشیم و جلوتر از سنّت‏ها و مرصادها و عذاب خدا، در برابر ستمگران بایستیم و زمین را بر ایشان تنگ كنیم و زمینه را از آنان بگیریم و مهره‏هایى بسازیم و در برابرشان نفوذ كنیم و آنان را از داخل منهدم كنیم و حركت‏ها را شتاب دهیم.

در پایان نیز اشاره شد به اینکه كه طرّاحان و علاملان آمریكا و انگلیس و اسراییل، با اطّلاع كامل از منابع و اخبار و پیشگویى‏هاى منجّمان و كاهنان استراتژى ویژه‏ى سیاسى و نظامى و اقتصادى خود را طرّاحى كرده و مرحله به مرحله، آن را به اجرا در مى‏آورند و در پى آن هستند تا با اتخاذ (استراتژى باز دارندگى)، پیش از واقعه‏ى بزرگ، ابتكار عمل را به دست گیرند و با كنترل شرایط و پیش‏دستى، امكان ایجاد انحراف در سیر حوادث و تسلّط یافتن بر اوضاع را حاصل آورند.

و اینک ادامه مطلب ...

به شهادت تاریخ و نهج‏البلاغه، دو ابر قدرت روم و ایران، مى‏دانستند كه پیامبرى از نسل اسماعیل و در جزیزة العرب ظهور خواهد كرد و بر آن جا مسلّط خواهد شد. از این رو، به مقابله برخاستند تا چنین چیزى تحقّق نیابد و یا در صورت تحقّق، ناكام بماند.

مسعودى، در مروج الذهب، آورده است، سبب این كه شاپور ذو الاكتاف، عربان را شكنجه مى‏داد، این بود كه كاهنان و پیشگویان به او خبر داده بودند كه پیامبرى از عرب و از نسل اسماعیل، ظهور خواهد كرد و بر ایرانیان سلطه خواهد یافت. او، به خیال خود، مى‏خواست از ظهور چنین رسولى جلوگیرى كند.(1)

امیرالمؤمنین،علیه‏السّلام، در فرازهایى از خطبه‏ى قاصعه چنین مى‏فرماید:

فاعتبروا بحال ولد إسماعیل و بنى إسحاق و بنى إسرائیل،علیهم‏السلام، فما أشدّ اعتدال الأحوال وأقرب اشتباه الأمثال! تأمّلوا فی حال تشتتهم و تفرقهم لیالى كانت الأكاسرة و القیاصره أرباباً لهم...).

حضرت، این خطبه را پس از جنگ خوارج و پیش از جمع‏آورى نیرو براى برخورد نهایى با معاویه بیان كرده است و جامعه‏ى مسلمانان آن روز را با آگاهى به تاریخ و با توجّه به قانون‏ها و سنّت‏هاى الهى، بیم داده و راهنمایى كرده است و در پایان، از خصوصیّات تربیّتى و اخلاقى حكومت خویش، سخن به میان آورده است.

لطافت، این است كه صاحبان قدرت را با سنگریزه‏ها، و فیل را با پرنده‏هاى كوچك نابود كند. لطافت، این است كه فرعونى كه موسى را از نیل گرفته، در نیل غرق شود و آنانى كه براى پراكنده ساختن اولاد اسماعیل نقشه كشیده بودند، خودشان مانند برگ‏هاى پوسیده و موریانه خورده، پراكنده و نابود شوند و تحت فرمان كسانى قرار بگیرند كه آنان را سزاوارِ فرمان‏بردارى هم نمى‏شناختند و به دنبال شترها و بزها گره خورده بودند و اسیر گردباد و خارها ساخته بودند

حضرت مى‏فرماید، تامّلوا أمرهم...، در حالت تشتّت و تفرق، وضع آنان را ببنیید. شب‏هایى كه كسراها و قیصرها بر آنان حكومت مى‏كردند. كسرا و قیصر، اولاد اسماعیل و اسحاق را از سرزمین‏هاى سرسبز و سرشار و دریاى عراق كوچ مى‏دادند و در كنار خارها و گردبادها و زندگى سخت مى‏نشاندند.

پس سكونت اولاد اسماعیل و اسحاق در جریزة العرب، با هماهنگى كسرا و قیصر و همراهى آن دو شكل گرفته است. كسرا، از عرب‏هاى قحطانى وحشت داشت و روم، از یهودیان آشوب‏گر و بى‏آرام. پس این هر دو باید از سرزمین‏هاى خود رانده شوند و با خارها و گردبادها، گره بخورند و نتیجه‏ى این سكونت قهرآمیز و این كوچ حساب شده، همین خواهد بود كه زندگى سربار و زمین‏گیرى را بر آنان تحمیل كنند. هنگامى كه زندگى تولیدى و ثروت‏مند آنان بر باد رفت و آنان مسكین شدند، حكومت‏ها، رهایشان كردند و به خودشان واگذاشتند: فتر كوهم عالة مساكین.

فیل

این تحلیل على علیه‏السّلام، است كه با شواهد تاریخى هم مى‏خواند و به سؤال‏هاى سابق هم جواب مى‏دهد كه (چرا یهود از صهیون و بئر فاران و بیت لحم و فلسطین جدا شده؟ و چرا اولاد ابراهیم، از سرزمین ابراهیم و بین النهرین و افق‏هاى سرسبز و دریاى سرشار عراق تبعید شدند؟ و چرا حكومت ایران، از پارس و همدان و مغان دست شسته و به مدائن و تیسفون دل بسته است؟ و چرا شاپور، شانه‏هاى عرب را بسته و آنان را با مرگ و تبعید عذاب مى‏كرده است؟).

این همه، حكایت از طرح گسترده و كید پنهان دارد. كیدى كه مى‏خواهد زمینه‏ى رسالت را بردارد و رسول را پیش از تولّد كه در همین عام الفیل است، نابود كند و محور توحید و الفت و پایگاه امن و رزق عرب‏هاى وابسته و زمین‏گیر و مهجور را در میان آن سنگ‏هاى سخت و در میان آن درّه‏هاى تنگ كه از فقیرترین درّه‏ها است و در میان گردبادها و خارهاى سخت در هم بریزد و پراكنده سازد.

این‏ها، حكایت از چنین جنایت ریشه‏دار و كیدپنهان و طرح ستمگرى دارد كه باید فیل و فیلبان‏اش شكسته شود و یهودش هجرت كند و ایران و روم‏اش، همان‏طور كه رسول نفرین كرده بود - هنگامى كه از پاره شدن نامه‏اش براى كسرا خبر آورده بودند - پاره پاره و ممزق شوند كه این برگ‏ها و ریشه‏ها این گونه با سجّیل و سنگ‏هاى رسوب یافته و كوچك، پاره پاره مى‏شوند: (فجعلهم كعصف مأكول).

لطافت، این است كه صاحبان قدرت را با سنگریزه‏ها، و فیل را با پرنده‏هاى كوچك نابود كند. لطافت، این است كه فرعونى كه موسى را از نیل گرفته، در نیل غرق شود و آنانى كه براى پراكنده ساختن اولاد اسماعیل نقشه كشیده بودند، خودشان مانند برگ‏هاى پوسیده و موریانه خورده، پراكنده و نابود شوند و تحت فرمان كسانى قرار بگیرند كه آنان را سزاوارِ فرمان‏بردارى هم نمى‏شناختند و به دنبال شترها و بزها گره خورده بودند و اسیر گردباد و خارها ساخته بودند.(2)

ألم‏تر كیف فعل ربك بأصحاب الفیل...(3) لإیلاف قریش... (4)

دو ابر قدرت روم و ایران، چه‏گونه برنامه داشتند تا از عربان و از یهودیان خود را خلاص كنند و این كه بى‏جهت یهود را به مدینه سنگ قلاب نكردند، كه كیدها و نقشه‏ها در كار بود، و اِلاّ یهود چه چیزش در مدینه بود؟ آیا صهیون و یا بیت لحم و یا بئر فاران‏اش؟

این دو سوره، شاید دو طرفِ یك سكه باشند: یكى، از عمل خدا و فعل او مى‏گوید و دیگرى، غایت این فعل و نتیجه‏ى آن را گوشزد مى‏كند.

در سوره‏ى فیل، از كیدى خبر مى‏دهد كه دو ابر قدرت در سر داشته‏اند. این كید چیست؟ این نقشه و این برنامه كدام است؟ اینان چه مى‏خواستند كه هم چون برگ‏هاى نیم خورده شدند؟

همان‏طور كه اشاره شد، على،علیه‏السّلام، در خطبه‏ى یكصدونودودوم (قاصعه)، در یك قسمت، توضیح و تحلیلى دارد: تحلیلى از وضع جزیره و اوضاع بنى اسماعیل و از این كه چه شد كه اینان را به جزیره كوچاندند و اسراییل را در شكم آن جا كاشتند - همان گونه كه امروزه آنها را در میان كشورهاى اسلامى كاشته‏اند - .

حضرت، توضیح مى‏دهد كه دو ابر قدرت روم و ایران، چه‏گونه برنامه داشتند تا از عربان و از یهودیان خود را خلاص كنند و این كه بى‏جهت یهود را به مدینه سنگ قلاب نكردند، كه كیدها و نقشه‏ها در كار بود، و اِلاّ یهود چه چیزش در مدینه بود؟ آیا صهیون و یا بیت لحم و یا بئر فاران‏اش؟

فعل خداوند، در برابر كیدى است كه به گفته‏ى مسعودى در مروج الذهب، از پیش طرح‏اش را ریخته بودند و حتّى حمله‏ى شاپور ذوالاكتاف در رابطه با همان كید بود و پراكنده كردن یهود و جمع كردن‏شان در مدینه، باز هم از همان كید بود؛ بت‏پرستى اولاد اسماعیل، باز هم از همان كید بود؛ فقر و جنگ و جهل جزیره باز از همان كید بود. این‏ها نیز از خطبه‏ى قاصعه به دست مى‏آمد.

کعبه

این، كید این‏ها است كه نمودارش در حمله‏ى به كعبه و شكستن وحدت مطرح مى‏شود. همین است كه در سوره، به داستان كعبه اشاره دارد، و همین است كه عبدالمطلب مى‏گوید: (للبیت ربّ یمنعك؛ خانه صاحب دارد)

در برابر این كید - كه از تاریكى و ضلال برخاسته بود - تضلیل خدا(5) قرار داشت كه دوباره آنان را به تاریكى بیندازد. كیدها، از ضلال و گُمى سر بر مى‏گیرند: (ما كید الكافرین إلاّ فى ضلال)(6)، كید، از این جا بر مى‏خیزد و از این تاریكى بیرون مى‏آید و او است كه این كیدِ از تاریكى برخاسته را دوباره به تاریكى بر مى‏گرداند. كسانى كه نقشه مى‏كشند، به خاطر سیاهى و ظلمتى است كه در آن قرار گرفته‏اند. در نتیجه، پس از این گُمى و پس از این بن‏بست و سیاهى است كه آنان را با پرنده‏ایى كوچك خورد مى‏كنند. آن صاحبان قدرت و نیروهاى عظیم، این‏گونه، با پرنده‏هاى كوچك، نابوده مى‏شوند، و این، طبیعى است؛ چون، كسانى كه از مرز خود بیرون رفتند و از حدود فراتر آمدند، ناچار باید ضربه بخورند و تمام نیروهاى هستى این سركوبى را مى‏توانند عهده‏دار شوند: (للّه جنود السماوات والأرض)(7) و (إن ربك لبالمرصاد)(8).

حضرت مى‏فرماید، تامّلوا أمرهم...، در حالت تشتّت و تفرق، وضع آنان را ببنیید. شب‏هایى كه كسراها و قیصرها بر آنان حكومت مى‏كردند. كسرا و قیصر، اولاد اسماعیل و اسحاق را از سرزمین‏هاى سرسبز و سرشار و دریاى عراق كوچ مى‏دادند و در كنار خارها و گردبادها و زندگى سخت مى‏نشاندند

این همه، با نشانِ خداى بخشنده‏ى مهربان بود كه مى‏خواست تا قریش پراكنده را به الفت اجتماعى و الفت اقتصادى برساند و در سفرهاى زمستانى و تابستانى به هم نزدیك‏شان كند.

پس اگر بنا باشد در برابر طاغوت‏هاى فریب‏كار و مكّار و در برابر این اربابان، ربّى و معبودى گرفت، آن معبود چه كسى باشد؟ جز همو كه طاغوت‏ها را چون برگ نیم خورده كرد، و پراكنده‏ها را به الفت رسانید؟ (فلیعبدوا ربّ هذا البیت)(9). با شكست فیل و همراهان فیل و با شكست كید و طرح وسیع آنان، الفت اجتماعى و الفت اقتصادى حاصل شده است، ولى هدایت و دعوتى لازم است تا الفت اساسى را شكل بدهد و پراكنده‏ها را جمع كند و اینان را در برابر قدرت‏هاى حاكم بیاورد و محكومان را به حكومت برساند و ضعیف‏ها را پیشوایان قدرت بسازد.

آن چه این الفت نهایى را فراهم مى‏سازد، شناخت و عشق و عبودیّتى است كه در مغز و قلب و وجود عارفِ عاشقِ عابد مى‏نشیند، و هوس‏هاى نهفته و جلوه‏هاى دنیا و وسوسه‏هاى پنهان و آشكار را مهار مى‏كند، و همین است كه دعوت نهایى، دعوت به عبودیّت است.

پس باید عبد چنین ربّى بود و او را حاكم گرفت: ربّى كه خوف و فقر آنان را تبدیل كرده است. نمى‏گوید: (آمن خوفهم)، بلكه مى‏گوید: (آمنهم من خوف)(10)؛ یعنى، از ترس به آن امن بخشید و از گرسنگى به آنان غذا داد. همان كه باعث ترس و گرسنگى شده بود، با تربیّت پیامبر، به امن و سرشارى رسید.

اگر این مستضعف‏ها و ضعیف شده‏گان، به قدرت رسیدند و اگر این سایه‏هاى بى‏رمق، آفتاب را به دست گرفتند، پس باید به قدرتى دیگر، در دل این ضعف، ایمان آورد و باید به محور امنى در این وسعت ترس و هراس، روى آورد و باید به غناى ریشه‏دارى، همراه این فقر گسترده تسلیم شد: (فلیعبدوا ربّ هذا البیت)

 

کلیپ فلسفه انتظار

پی نوشت:

1- مروج الذهب، ج 1، ص 282 - 279 و ج 2، ص 30 - 29 و ص 277.

2- نك: تطهیر با جارى قرآن، على صفایى حائرى، ص 313.

3-  فیل: 1.

4-  قریش:1.

5-  تضلیل: أی تصیر إلى ضلال. (ألم یجعل كیدهم فى تضلیل) أى: ألم یجعل كیدهم فی تصیر إلى ضلال.

6-  غافر: 25.

7-  فتح: 4.

8- فجر: 14.

9-  قریش: 3.

10- قریش: 4

                                                                                                                                           فرآوری: امیر رضا عرب

بخش مهدویت تبیان


منبع: سایت مرکز تخصصی مهدویت - مسعود پورسید آقایى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.