تبیان، دستیار زندگی
امام خمینی به عنوان یک فقیه نامدار و یک سیاستمدار بزرگ که در عین سیاست و فقه و اصول, طلایه دار عرفان و معرفت نیز بود, در زمان حیاتش بسیاری را از چشمه زلال سخنان خود سیراب کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علم انسان را تهذیب نمی کند

امام ره
امام خمینی به عنوان یک فقیه نامدار و یک سیاستمدار بزرگ که در عین سیاست و فقه و اصول, طلایه دار عرفان و معرفت نیز بود, در زمان حیاتش بسیاری را از چشمه زلال سخنان خود سیراب کرد.

امام خمینی ره برجسته ترین شخصیت زمان خود بود. با اینکه در زمان امام خمینی علمای برجسته دیگری هم زندگی می کردند اما دخالت در مسایل سیاسی و ظرافت و کیاست امام در رهبری و همچنین تقوای بسیار عجیب و ستودنی او, نام او را شهره و آوازه شهرها و کشورها کرد.

امروز تقریبا شما کسی را نمی شناسید که شخصیت امام خمینی را نشناسد و یا حداقل نام او را نشنیده باشد.

امام راحل در خلال مدیریت کشور, اقشار مختلف جامعه را نصحیت می کرد و آنان را نسبت به موقعیت و مکانی که داشتند آگاهی می داد.

او به عنوان یک طلبه سفارشات زیادی به قشر روحانی نمود و علاوه بر توصیه و نصیحت به بررسی آفات روحانیت و طلبگی نیز پرداخت.

در این نوشتار به برخی از این توصیه ها اشاره می کنیم.

شما آقایان، که در راه اسلام و علم قدم برمی‌دارید و متلبس به لباس اسلام و لباس انبیا شده‌اید و متلبس به لباس روحانیت شده‌اید، گمان نکنید که درس خواندن بدون اینکه قرائت به اسم رب[1]باشد برایتان فایده دارد.

گاهی ضرر دارد. گاهی علم غرور می‏آورد. گاهی علم انسان را پرت می‏کند از «صراط مستقیم». اینهایی که دین‌ساز بودند اکثرا اهل علم بودند. اینهایی که دعوت برخلاف واقع کردند، اکثرا از اهل علم هستند.

چون علم قرائت به اسم رب نبوده است. انحراف داشته است از اول. این راه انحرافی هر چه پیش رفت، بیشتر انحراف حاصل می‏شود؛ دورتر می‏شود از انسانیت.

چه بسا یک نفر آدم فیلسوفِ اعظم است، به حسب نظر مردم، فقیه اکرم است به حسب نظر مردم، همه چیز می‌داند، انبار معلومات است، لکن چون قرائت به اسم رب نبوده است، از صراط مستقیم دورتر شده است، و از همه دورتر. هر چه انبار زیادتر وِزرش زیادتر[2]

یک طایفه آنانند که به کسب علمی پرداختند و اشتغال به تحصیل معارف علما پیدا کردند ولی از حقائق معارف و مقامات اهل الله به اصطلاحات و الفاظ و به زرق و برق عبارات اکتفا نموده، خود و عده‏ای بیچاره را در رشته الفاظ و اصطلاحات به زنجیر کشیده و از جمیع مقامات، قناعت به گفتار نموده‏اند.

در اینان یک دسته پیدا می‏شود که خود خود را می‏شناسند، ولی برای ترأس بر یک دسته بیچاره این اصطلاحات بی‏مغز را مایه کسب معیشت قرار داده‏اند و با الفاظ فریبنده و اقوالِ جالب توجه، صید قلوب صافیه بندگان خدا را می‏کنند.

 اینها شیاطینی هستند انسی که ضررشان از ابلیس لعین کمتر نیست بر عبادالله. بیچارگان ندانند که قلوب بندگان خدا منزلگاه حق است و کسی را حق تصرف در آن نیست.

اینها غاصب منزلگاه حق‌اند و مخرب کعبه حقیقی هستند؛ بتهایی می‏تراشند و در دل بندگان خدا که کعبه بلکه بیت‏المعمور است جای‏گزین کنند. اینها مریضانی هستند که به صورت طبیب خود را در آورده و آنها را به مرض‌های گوناگون مهلک گرفتار کنند.

و علامت این طایفه آن است که به ارشاد اغنیاء و بزرگان بیشتر علاقه دارند تا ارشاد فقرا و درویشان. بیشتر مریدان اینان از صاحبان جاه و مال است و خود آنها به زی اغنیا و صاحبان جاه و مال هستند.

اینها سخنانی بسیار فریبنده دارند، که خود را در عین حال که قذارات دنیاویه[3]هزارگونه آلودگی دارند، در نظر مریدان تطهیر کنند و از اهل الله قلم دهند.آن بیچارگان ابله نیز چشم خود را از همه معایب محسوسه آنها پوشیده و به اصطلاحات و الفاظی بی‏معنا دل خوش داشته‏اند.[4]

اگر بخواهد کسی تهذیب بشود، با علم تهذیب نمی‏شود؛ علم انسان را تهذیب نمی‏کند. گاهی علم، انسان را به جهنم می‏فرستد؛ گاهی علم توحید انسان را به جهنم می‏فرستد؛ گاهی علمِ عرفان انسان را به جهنم می‏رساند؛ گاهی علم فقه انسان را به جهنم می‏فرستد؛ گاهی علم اخلاق انسان را به جهنم می‏فرستد. با علم درست نمی‏شود. تزکیه می‏خواهد[5]

آقا این اصطلاحات ـ خدا می‏داند که این اصطلاحات ـ یک وبالی است به عهده ما! خدا می‏داند که این اصطلاحات هر چه زیادتر شد، اگر تهذیب نفس در کار نباشد، به ضرر دنیا و آخرت جامعه مسلمین تمام می‏شود. اصطلاحاتْ اثری ندارد.

علم توحید، اگر چنانچه مشفوع[6]نباشد با این صفای نفس، همان علم توحید برای انسان وبال خواهد شد! چه بسا اشخاصی که عالم به علم توحید بودند و منحرف کردند طوایفی را؛ اشخاصی را منحرف کردند؛ و حال اینکه عالم به علم توحید بودند.

چه بسا اشخاصی که همین اطلاعات شما را بهتر می‏دانستند لکن از باب اینکه انحراف داشتند، وقتی که وارد شدند در یک جامعه، منحرف کردند یک جامعه را.[7]

... اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی‏خورد. «الْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الاکبَرْ» هرچه انباشته‏تر بشود علم، حتی توحید که بالا‌ترین علم است، انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مُهذَّب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر می‏کند.[8]

آنانکه در این طایفه شیاد و کلاه‏بردار نیستند و خود سالک طریق آخرت و درصدد تحصیل معارف و مقامات هستند، گاه اتفاق افتد که از شیطان قاطع طریق[9]، گول خورده مغرور شوند و معارف و مقامات را حقیقتا عبارت از اصطلاحات علمیه که خود تراشیده یا از تراشیدن دیگران استفاده کرده‏اند می‏دانند.

 اینان تا آخر عمر نقد جوانی و روزگار زندگانی را صرف در تکثیر اصطلاح و ضبط کتب و صحف کنند؛ مثل یک طایفه از علمای تفسیر قرآن که استفادت از قرآن را منحصر به ضبط و جمع اختلاف قرائات و معانی لغات و تصاریف کلمات و محسنات لفظیه و معنویه وجوه اعجاز قرآن و معانی عرفیه و اختلاف افهام ناس در آنها دانند، و از دعوات قرآن و جهات روحیه و معارف الهیه آن بکلی غافل‌اند.

 اینان نیز به مریضی مانند که رجوع به طبیب نموده، نسخه او را گرفته و معالجه خود را به ضبط نسخه و حفظ آن و کیفیت ترکیبات آن دانند. اینان را مرض خواهد کشت و علم به نسخه و مراجعه به طبیب برای آنها به کلی بی‏نتیجه است.[8]

در ارباب ریاضات و سلوک، اشخاصی هستند که ریاضت و اشتغال آنها به تصفیه نفس، قلوب آنها را منکدر[10]و باطن آنها را ظلمانی‏تر نموده، و اینها از آن است که بر سلوک معنوی الهی و مهاجرت الی الله محافظت ننمودند و سلوک علمی و ارتیاضی آنها با تصرف شیطان و نفس به سوی شیطان و نفس بوده و همین طور در طلاب علوم نقلیه شرعیه اشخاصی را دیدیم که علم در آنها تاثیر سوء بخشیده و بر مفاسد اخلاقی آنها افزوده و علم که موجب فلاح و رستگاری آنها باید باشد باعث هلاکت آنها شده و آنها را به جهل و ممارات[11]و استطاله[12]و ختل[13]کشانده.[14]


منابع:

[1]اشاره به آیه شریفه اقرأ باسم ربک

[2]. صحیفه امام، ج 8، ص 328.

[3]. قذارات دنیاویه: آلودگی‌های دنیایی

[4]. آداب الصلوه، ص 168ـ169.

[5]. آداب‏الصلوة، ص 21ـ22.

[6]. مشفوع: همراه

[7]. صحیفه امام، ج 2، ص 18.

[8]. امام خمینی رحمه‏الله، آداب‏الصلوة، موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی رحمه‏الله، چاپ هشتم، تهران، 1378، ص 171.

[9]. قاطع طریق: راهزن

[10]. منکدر: تیره

[11]. ممارات: جدال کردن

[12]. استطاله: تکبر و بزرگی‌جویی

[13]. ختل: مکر و نیرنگ

[14]. آداب‏الصلوة، ص 21ـ22.

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین – گروه حوزه علمیه تبیان