تبیان، دستیار زندگی
امروزه یکی از شبهات برخی از طلاب و افراد متدین این است که اگر حوزه وارد مسائل سیاسی نمی شد امروز شان و جایگاه بهتری داشت و موقعیت آن در جامعه و در ملل دیگر نیز از موقعیت فعلی او بهتر بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ رهبر به یک شبهه مهم

رهبر
امروزه یکی از شبهات برخی از طلاب و افراد متدین این است که اگر حوزه وارد مسائل سیاسی نمی شد امروز شان و جایگاه بهتری داشت و موقعیت آن در جامعه و در ملل دیگر نیز از موقعیت فعلی او بهتر بود.

بعد از انقلاب اسلامی به اقتضای انگیزه آن، که ناشی از اسلامی و دینی بودن آن است، حوزه علمیه و بسیاری از طلاب ما وارد عرصه سیاسی شدند.

برخورد امام با متهجرین و روشن‌سازی های آن عارف کبیر و سیاستمدار تیزبین باعث شد که غبار تنگ‌نظری و کج بینی از روی آرای اشتباهی که سالیان سال در حوزه نهادینه شده بود برداشته و شود و افکار صحیح جای آن بنشیند.

امام خمینی مساله جدایی دین از سیاست را یکی از ترفندهای مهم دشمن برای به استسمار ملت‌ها می دانست. به همین دلیل طیف گسترده و وسیعی از طلاب و روحانیون وارد مسائل سیاسی و اجتماعی شدند.

امروز نیز انگشت اشاره به انحاء گوناگون در مسائل سیاسی جامعه متوجه روحانیت است. نقش روحانیت متعهد و متخصص در جامعه امروزی ما بر احدی پوشیده نیست. به همین اندازه شکست‌ها و کجر روی‌های برخی روحانی نماها نیز اثر منفی قابل توجهی در جامعه خواهد گذاشت.

همانطور که انقلاب در زمان بسیار کوتاهی جایگاه بسیار گسترده و والایی در میان دیگر انقلابها پیدا کرد به همان نسبت نیز نگاه‌ها متوجه حوزه‌های علمیه شد.

 امروزه یکی از شبهات برخی از طلاب و افراد متدین این است که اگر حوزه وارد مسائل سیاسی نمی شد امروز شان و جایگاه بهتری داشت و موقعیت آن در جامعه و در ملل دیگر نیز از موقعیت فعلی او بهتر بود.

 

در این نوشتار پاسخ به این شبهه را از زبان مقام معظم رهبری برای شما عزیزان بیان می‌کنیم.:

ممکن است بعضى بگویند اگر حوزه‌هاى علمیه وارد مسائل جهانى، مسائل سیاسى، مسائل چالشى نمیشدند، اینقدر دشمن نمیداشتند و محترم‌تر از امروز بودند.

 این مغالطه است. هیچ جمعى، هیچ نهادى، هیچ مجموعه‌ى با ارزشى به خاطر انزوا و کناره‌گیرى و گوشه‌نشینى و خنثى حرکت کردن، هرگز در افکار عمومى احترام‌برانگیز نبوده است، بعد از این هم نخواهد بود.

احترام به مجامع و نهادهاى بى‌تفاوت و تنزه‌طلب که دامن از مسائل چالشى برمیچینند، یک احترام صورى است؛ یک احترامِ در معنا و در عمق خود بى‌احترامى است؛ مثل احترام به اشیاء است، که احترام حقیقى محسوب نمیشود؛ مثل احترام به تصاویر و تماثیل و صورتهاست؛ احترام محسوب نمیشود. گاهى این احترام، اهانت‌آمیز هم هست؛ همراه با تحقیر باطنىِ آن کسى است که تظاهر به احترام میکند.

آن موجودى که زنده است، فعال است، منشأ اثر است، احترام برمى‌انگیزد؛ هم در دل دوستان خود، و هم حتّى در دل دشمنان خود. دشمنى میکنند، اما او را تعظیم میکنند و براى او احترام قائلند.

 اولاً حاشیه‌نشین شدن حوزه‌ى علمیه‌ى قم و هر حوزه‌ى علمیه‌ى دیگرى به حذف شدن مى‌انجامد. وارد جریانات اجتماع و سیاست و مسائل چالشى نبودن، بتدریج به حاشیه رفتن و فراموش شدن و منزوى شدن مى‌انجامد.

لذا روحانیت شیعه با کلیت خود، با قطع نظر از استثناهاى فردى و مقطعى، همیشه در متن حوادث حضور داشته است. براى همین است که روحانیت شیعه از یک نفوذ و عمقى در جامعه برخوردار است که هیچ مجموعه‌ى روحانى دیگرى در عالم - چه اسلامى و چه غیر اسلامى - از این عمق و از این نفوذ برخوردار نیست.

 ثانیاً اگر روحانیت میخواست در حاشیه و در پیاده‌رو حرکت کند و منزوى شود، دین آسیب میدید. روحانیت سرباز دین است، خادم دین است، از خود منهاى دین حیثیتى ندارد.

اگر روحانیت از مسائل اساسى - که نمونه‌ى برجسته‌ى آن، انقلاب عظیم اسلامى است - کناره میگرفت و در مقابل آن بى‌تفاوت میماند، بدون تردید دین آسیب میدید؛ و روحانیت هدفش حفظ دین است.

ثالثاً اگر حضور در صحنه موجب تحریک دشمنى‌هاست، این دشمنى‌ها در یک جمع‌بندى نهائى مایه‌ى خیر است. آن دشمنى‌هاست که غیرتها و انگیزه‌ها را تحریک میکند و فرصتهائى براى موجود زنده مى‌آفریند.

هر جا به مجموعه‌ى روحانیت یا به دین یک خصومت‌ورزى و کین‌ورزى‌اى انجام گرفت، در مقابل، حرکتى سازنده از سوى بیداران و آگاهان انجام گرفت.

یک وقتى در جمعى گفتم که نوشتن یک کتاب به وسیله‌ى یک نویسنده‌ى متعصب ضد شیعه، موجب به وجود آمدن چندین کتاب منبع بزرگ شیعى شد.

در همین شهر قم اگر کتاب «اسرار هزار ساله» از سوى یک فرد منحرف که ترکیبى از تفکرات سکولاریستى و گرایشهاى وهابیگرى داشت، منتشر نمیشد، امام بزرگوار ما نمیرفت درس خود را مدتى تعطیل کند و کتاب «کشف الاسرار» را بنویسد؛ که در این کتاب، اهمیت حکومت اسلامى و ولایت فقیه، نخستین جوانه‌هایش مشاهده میشود. بازتولید این تفکر مهم فقهى و شیعى در ```کتاب «کشف الاسرار» امام بزرگوار محسوس است.

اگر تحرک گرایشهاى چپ و مارکسیستى و حزب توده در دهه‌ى 20 و اوائل دهه‌ى 30 نمی بود، کتاب ماندگارى مثل «اصول فلسفه و روش رئالیسم» تولید نمیشد و به وجود نمى‌آمد. بنابراین، این دشمنى‌ها به ضرر ما تمام نشده است.

هر جا خصومت‌ورزى انجام گرفت، موجود بیدار و آگاه - یعنى حوزه‌ى علمیه - از خود واکنشى نشان داد و فرصتى آفرید. دشمنى‌ها فرصت‌آفرینند؛ آن وقتى که ما بیدار باشیم، آن وقتى که ما زنده باشیم، آن وقتى که ما غافل نباشیم.

در همان دوران رضاخانى، آن حرکت خصمانه‌اى که با روحانیت شد، موجب شد مرجع تقلیدى مثل مرحوم سید ابوالحسن اصفهانى (رضوان اللَّه تعالى علیه) اجازه‌ى صرف وجوهات را در تولید نشریه‌هاى دینى و مجلات دینى بدهد؛ که این یک چیز بى‌سابقه‌اى بود، در آن روز هم چیز عجیبى بود.

بنابراین نشریه‌ى دینى با پول وجوهات و با سهم امام به راه افتاد؛ مجامع دینى با اتکاى به سهم امام به وجود آمد. یعنى شخصیتى مثل سید اصفهانى (رضوان اللَّه تعالى علیه) برخلاف آنچه که برخى تصور میکردند و میکنند، به فکر مسائل فرهنگى کشور ما و دنیاى شیعه و کشور شیعه است و صرف سهم امام را در یک چنین کارى مجاز میشمرد؛ اینها فرصتهاست. دشمنى‌ها یک چنین فرصتهاى بزرگى را به وجود مى‌آورند.

رابعاً با بى‌طرف ماندن روحانیت در مسائل چالشىِ اساسى، موجب نمیشود که دشمن روحانیت و دشمن دین هم بى‌طرف و ساکت بماند؛ «و من نام لم‌ینم عنه».(1)

اگر روحانیت شیعه در مقابل حوادث خصمانه‌اى که براى او پیش مى‌آید، احساس مسئولیت نکند، وارد میدان نشود، ظرفیت خود را بروز ندهد، کار بزرگى را که بر عهده‌ى اوست، انجام ندهد، این موجب نمیشود که دشمن، دشمنى خود را متوقف کند؛ بعکس، هر وقت آنها در ما احساس ضعف کردند، جلو آمدند؛ هر وقت احساس انفعال کردند، به فعالیت خودشان افزودند و پیش آمدند.

غربى‌ها ظرفیت عظیم فکر شیعه براى مواجهه‌ى با ظلم جهانى و استکبار جهانى را از مدتها پیش فهمیده‌اند؛ از قضایاى عراق، از قضایاى تنباکو؛ لذا آنها ساکت‌بشو نیستند؛ آنها به تجاوز خود، به پیشروى خود ادامه میدهند.

سکوت و بى‌طرفى علما و روحانیون و حوزه‌هاى علمیه به هیچ وجه نمی تواند دشمنى دشمن را متوقف کند. بنابراین حرکت حوزه‌هاى علمیه، بى‌طرف نماندن حوزه‌هاى علمیه در قبال حوادث جهانى، در قبال مسائل چالشىِ ملى و بین‌المللى یک ضرورتى است که نمیشود از آن غافل شد.

بعد از پیروزى انقلاب اسلامى دو عنوان و دو مفهوم غلط و انحرافى به وسیله‌ى کسانى که هم با روحانیت بد بودند، هم با انقلاب دشمن بودند، در ذهنها مطرح شد. البته به این حرفها پاسخ داده شده است؛ هم قولاً، هم عملاً؛ اما «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور». باید همیشه متوجه بود، همیشه بیدار بود.


منابع:

بیانات در دیدار طلاب و فضلای حوزه علمیه قم

29.7.89

تهیه و فرآوری: محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان