تبیان، دستیار زندگی
عصر امام باقر (ع) و امام صادق(ع) عصر گسترش علوم اهل بیت(ع) در زمینه های مختلف بود. این مسأله درباره امام صادق (ع) بیشتر صدق می كند و این به دلیل مصادف شدن بخشی از دوران امامت آن حضرت، با فضای باز سیاسی بود كه در نتیجه خلا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فقه شیعه مبتنی بر چیست؟



عصر امام باقر (ع) و امام صادق(ع) عصر گسترش علوم اهل بیت(ع) در زمینه های مختلف بود. این مسأله درباره امام صادق (ع) بیشتر صدق می كند و این به دلیل مصادف شدن بخشی از دوران امامت آن حضرت، با فضای باز سیاسی بود كه در نتیجه خلاء سیاسی ناشی از انقراض حاكمیت نیرومند امویان از یك طرف و روی كار آمدن بنی عباس از طرف دیگر به وجود آمده بود. امام توجه تامّ و تمام شیعیان را به اهل بیت جلب كرده و آنان را از تمسك به احادیث دیگران باز می داشت. این امر مهمترین علت شكل گیری فقه شیعه به صورتی مستقل و اصیل بود و اهمیت آن از پیش تا حدودی در زندگی امام باقر(ع) تبیین شده بود. با این حال، در اینجا نیز مروری بر تأكیدهای امام صادق(ع) در این زمینه خواهیم داشت.

امام در روایتی فرمود:

"أیَّتها العصابة! علیكم بآثار رسول الله (ع) و سنته و آثار الائمة و الهداة من أهل بیت رسول الله (ع)."(1)

ای شیعیان! آثار رسول خدا(ص) و سنت او و آثار ائمه هدی از اهل بیت پیامبر(ص) را مدنظر داشته باشید.

همچنین امام صادق (ع) به یونس بن ضبیان فرمود:

یا یونس! ان اردت العلم الصحیح فعندنا أهل البیت، فإنّا ورثنا و اوتینا شرع الحكمة و فصل الخطاب.(2)

ای یونس! علم راستین پیش ما اهل بیت است؛ زیرا ما راههای حكمت و میزان تشخیص خطا از صواب را به ارث برده ایم.

ابان بن تغلب به عنوان یك شیعه واقعی و آگاه امام صادق(ع) كه از شاگردان ایشان بود؛ مذهب شیعه را چنین تعریف می كند:

" الشیعة الذین اذا اختلف الناس عن رسول الله (ص) اخذوا بقول علیّ و اذا اختلف الناس عن علیّ اخذوا بقول جعفر بن محمد."(3)

شیعیان كسانی هستند كه هرگاه مردم در قول رسول خدا(ص) اختلاف می كنند، سخن امیرمؤمنان(ع) را می گیرند و وقتی در سخن علی (ع) اختلاف می كنند، قول جعفر بن محمد صادق(ع) را می پذیرند.

امام به شیعیان خود سفارش می كرد تا یكدیگر را یاری دهند و می فرمود: رحم الله من أحیی أمرَنا. امام صادق(ع) روایات خویش را برای شاگردان خود نقل می كرد و شاگردان؛ اعم از شیعه و سنی، روایات آن حضرت را می نوشتند، با این تفاوت كه اهل سنت حدیث را ازجعفربن محمد، و از پدرش و او از پدرانش و آنها از رسول خدا(ص) نقل می كردند؛(4) به عبارت دیگر، با ذكر سند می آورند. اما شاگردان شیعه آن حضرت با عنوان" عن ابی عبدالله" و بدون ذكر این سند نقل می كردند، زیرا اعتقاد شیعه به عصمت ائمه و امامت آنها و حجّیت قول امام، آنان را از ذكر سند بی نیاز می ساخت با این حال، امام تأكید داشت كه احادیث او همان احادیث رسول خدا (ص) است.

حدیثی حدیث أبی وحدیث أبی حدیث جدّی و حدیث جدّی حدیث علی بن ابی طالب و حدیث علیّ حدیث رسول الله(ص) و حدیث رسول الله (ص) قول الله .(5)

ائمه علیه السلام از ابتدا بر این نكته تأكید داشتند كه آنها( شیوخ) روایتی ندارند و علم آنها از طریق دیگری غیر از مشایخ روایت معمول، سرچشمه می گیرد. امیرالمؤمنین(ع) به منظور بیان همین مطلب می فرماید:

ألا إنَّ ابرار عترتی و طائب اُرومتی أحلم الناس صغاراً و أعلمهم كباراً اَلا و إنّا أهل البیت من علم الله علمنا و بحكم الله حكمنا و من قولٍ صادقٍ سمعنا، فان تتَّبعوا آثارنا تهتدوا ببصائرنا، معنا رایة الحق من یتبعها لَحِق و من تأخر عنها غرق.(6)

نیكان عترت و پاكان خانواده من، بردبارترین مردم دركوچكی وداناترین آنها در بزرگی هستند. ما اهل بیت از علم خدا بهره گرفتیم و به حكم خدا حكم می كنیم و سخن از پیامبر راستگو شنیدیم. اگر از ما و آثار ما پیروی كنید با راهنمایی ما هدایت می یابید و پرچم حق با ما است كه هر كسی از آن پیروی كند به حق می رسد و هر كسی از آن روی برگرداند در ضلالت و گمراهی غرق می شود.

امام صادق (ع) فرمود:

إنَّ عندنا ما لا نحتاج معه الی الناس و ان الناس لیحتاجون الینا و ان عندنا كتابٌ املاء رسول الله و خطّ علیّ(ع) صحیفة فیها كلّ حلال و حرام.(7)

پیش ما اهل بیت چیزی است كه با وجود آن احتیاج به مردم ندارید، ولی مردم به ما احتیاج دارند. پیش ما كتابی است كه رسول خدا(ص) املا فرموده و امیرمؤمنان(ع) آن را نوشته است. كتابی كه كلیه احكام؛ اعم از حلال و حرام، در آن است.

این یكدستی كه دركتب روایی شیعه وجود دارد، به هیچوجه در كتب روایی اهل سنت نیست؛ زیرا كتابهای آنان مشحون از اختلاف آراء و احادیثی با محتوای ناهماهنگ است كه به طور عمده ریشه آنها به عقاید و نظریات صحابه منتهی می شود.

در این صورت بی انصافی است كه كسی در مقام معرفی شیعه، آن را نحله ای بداند مركب از آراء و افكار مختلف كه اوهام زیادی در آن راه یافته است.(8)

از این رو امام صادق(ع) وقتی علوم محدثان عامی زمان خود را مورد ارزیابی قرار می دهد، چنین می فرماید:

دیگران پس از پیامبر راه امتهای قبلی را پیمودند، پس دین خدا را تغییر داده و آن را از اصل خود منحرف نمودند. بر آن ، چیزیهایی افزوده و مطالبی از آن برداشتند . بنابراین هر چه اكنون در دست آنها است صورت تحریف شده آن چیزی است كه از طرف خدا نازل شده است.(9)

روایات امامان شیعه در فقه سنت نیز نفوذ كرده و بسیاری از محدثان آنها از امام باقر(ع ) و امام صادق(ع) روایاتی نقل كرده اند كه بخشی از آن در جوامع حدیثی آنان مندرج است. حتی می توان گفت روایات فراوانی در كتب اهل سنت یافت می شود كه گاه از نظر لفظی و گاه از جهت مضمون شبیه روایات اهل بیت است.

علت اختلاف فقهای اهل تسنن

دلیل شدت اختلاف میان فقهای سنت آن بود كه به سرعت نیاز به اجتهاد پدید آمد و آنان كار استنباط خود را از روایات برای دریافت احكام جدید آغاز كردند در حالی كه شیعه تا مدتها تمسك به نص روایات امامان داشت.

اشكال مهم كار اهل سنت این بود كه به مقدار كافی  منابع حدیثی در اختیار نداشتند چرا كه بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله اجازه نوشتن احادیث به مردم داده نشد و مقدار موجود هم علاوه بر آن كه در حد حافظه عده ای در شهرهای متعدد و دور دست و پراكنده بود، از نظرمحتوا نیز اختلاف زیادی میان آنها وجود داشت و همین روایات بود كه مشكل كار را دو چندان كرده بود. به این ترتیب بود كه علمای اهل سنت این مشكل بزرگ غیرقابل حل را با شرعی تلقی كردن افعال خلفا و صحابه و حتی تابعین تا حدودی حل كردند.

درباره ضعف روایی غیرشیعه روایتی زیبا از طریق امام صادق(ع) نقل شده است.

اینهایی كه خود را از فقیهان و عالمان اسلام می شمارند و كلیه مسائل فقهی و دینی و هر آنچه را كه مردم به آن محتاجند، استنباط كرده اند، چیزی از علم رسول خدا (ص) نمی دانند و چیزی از رسول خدا (ص) به آنها نرسیده است؛ زیرا هنگامی كه از احكام و حلال و حرام از آنها سؤال می شود، از رسول خدا اثری در آن مسأله پیش آنها وجود ندارد. این ضعف روایی اهل سنت و اتكای آنها بر عمل صحابه و تابعین، به طور طبیعی باعث ضعف بنیه فقهی آنها گردید، زیرا اختلاف نظر و سلیقه بین صحابه و تابعین، به قدری زیاد بود كه جمع كردن آرا و فتاوا را بسیار دشوار می ساخت.(10)

پی نوشتها:

1- وسائل الشیعه، ج 18، ص 23 و 61.

2- وسائل الشیعه، ج18، ص 48.

3- رجال النجاشی، ص 12.

4- به عنوان نمونه، نك: تاریخ جرجان، ص170،264، 265، 405، 570

5- كشف الغمه ، ج2، ص 170؛ الكافی، ج 1، ص5.

6- العقد الفرید، ج4، ص 67، به نقل از الامام الصادق(ع)، ص 90.

7- الكافی، ج1، ص 241.

8- الامام ابوحنیفه، ص111.

9- همان، ص 140.

10- تفسیر العیاشی، ج2، ص 321.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.