تبیان، دستیار زندگی
دانش گنجینه هایى است و کلیدهاى آن پرسش است، پس خدایتان رحمت کند، بپرسید، که با این کار چهار نفر اجر مى برند: پرسشگر، پاسخگو، شنونده و دوستدار آن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عملی که 4 نفر با هم از آن سود می برند!


«دانش گنجینه هایى است و کلیدهاى آن پرسش است، پس خدایتان رحمت کند، بپرسید، که با این کار چهار نفر اجر مى برند: پرسشگر، پاسخگو، شنونده و دوستدار آن »
پرسش های ضروری تر از هوا

حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «الْمَسْأَلَةُ خِباءُ الْعیب ها، وَمَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُ عَلَیْهِ ؛ پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند».(1)

در این حدیث حضرت به دو نکته مهم اشاره فرموده است:

نکته اوّل درباره سؤال کردن است که وسیله پنهان شدن عیب هاى انسان هاست. در آیات و روایات به این مطلب اشاره شده که چیزى را که نمى دانید بپرسید.«فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛(2) اگر نمى دانید، از آگاهان بپرسید.»

فلسفه سؤال کردن این است که: ما اوّلین کسى نیستیم که در این دنیا زندگى مى کنیم بلکه قبل از ما انسان هاى زیادى آمدند و در این دنیا زندگى کردند و تجارب زیادى کسب کردند و این تجربیات باید به نسل هاى آینده منتقل شود که یکى از مهمترین راه هایش پرسش است. چرا که استعدادهایى که خداوند به مردم داده مختلف است و هر کسى در یک جهتى استعداد دارد و همه چیز را همگان مى دانند و سؤال کلیدى است که ما را به گذشتگان پیوند مى دهد و معلومات آنها را در اختیار ما قرار مى دهد. اما با این حال بعضى از افراد سؤال را عیب و ننگ مى دانند و گاهى مى گویند خجالت مى کشیم سؤال کنیم و حال اینکه خجالت دو قسم است: یکى عاقلانه و دیگرى احمقانه. خجالت احمقانه این است که انسان چیزى را که نمى داند خجالت بکشد که سؤال کند، امّا خجالت عاقلانه آن است که انسان از گناه خجالت بکشد .

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: «العِلمُ خَزائنٌ وَ مفاتِیحُهُ السؤالُ، فَاسألُوا رحِمَکُمُ اللهُ فإنَّهُ یُؤجَرُ أربَعةٌ: السائلُ، والمُتکَلِّمُ، والمُستَمِعُ، والمُحِبُّ لَهُم؛ دانش گنجینه هایى است و کلیدهاى آن پرسش است، پس خدایتان رحمت کند، بپرسید، که با این کار چهار نفر اجر مى برند: پرسشگر، پاسخگو، شنونده و دوستدار آن.»(3)

و همان حضرت فرموده است: «السؤالُ نِصْفُ العِلم؛ پرسش نیمى از دانش است».(4) و درباره خوب پرسیدن هم حدیث از آن حضرت وارد شده که نیمى از دانش است.

امام على(علیه السلام) به شخصى که از آن حضرت سؤال مشکل آفرین پرسید، فرمود: «سَلْ تَفَقُّهاً وَلا تَسْأل تَعَنُّتاً، فإنّ الجَاهِلَ المُتَعَلِّمَ شَبیهٌ بِالعَالِمِ، واِنّ العَالِمَ المتَعَسِّفَ شَبِیهٌ بِالجَاهِلِ المتَعَنِّتِ؛ به قصد یادگرفتن بپرس، نه براى آزردن و خطا گرفتن؛ زیرا جاهلى که در صدد آموختن باشد همانند عالم است و عالمى که در بیراهه قدم نهد همچون جاهلى است که به قصد خطا گرفتن مى پرسد.»(5)

غرور و غفلت سرچشمه هر هلاکتى است و مادر هر شقاوتى، غرور عبارت است از آرامش یافتن و مطمئن شدن به آنچه که موافق با هوا و هوس باشد، گمان مى کند اعمال و افعالى که انجام مى دهد درست است، مال حرام را در راه خیر مصرف مى کند و مى پندارد که عمل نیکى کرده است. آیات و روایات در مذمت غرور فراوان است

و اگر سؤال از انسان شد و جوابش را نمى داند، بگوید: نمى دانم نه اینکه جواب نادرست بدهد و دچار پیامدهاى آن شود.

نکته دوم: فرمود اگر کسى ازخود راضى باشد، ناراضى از او زیاد مى شود؛ چون از خودراضى بودن موجب مى شود که خودبرتربین و خودخواه شود و انتظار دارد که همه بنده او باشند و براى او تعظیم کنند. اعمال انسان نباید او را مغرور کند، چون اعمال ما در کنار کرامت و بزرگوارى خداوند ناچیز است. «وَ ما قَدْرُ أعْمالُنا فى جَنْبِ کَرَمِکَ»

غرور و غفلت سرچشمه هر هلاکتى است و مادر هر شقاوتى، غرور عبارت است از آرامش یافتن و مطمئن شدن به آنچه که موافق با هوا و هوس باشد، گمان مى کند اعمال و افعالى که انجام مى دهد درست است، مال حرام را در راه خیر مصرف مى کند و مى پندارد که عمل نیکى کرده است. آیات و روایات در مذمت غرور فراوان است. خداوند مى فرماید: «(فَلاَ تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلاَ یَغُرَّنَّکُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ)؛ پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را نسبت به (کَرَم) خدا بفریبد (و مغرور سازد)!»(6)

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: «یابنَ مَسْعود، لا تَغْتَرَنَّ باللهِ، وَلاتَغْتَرنَّ بِصَلاحِکَ وَعِلْمِکَ وَعَمَلِکَ وَبِرِّکَ وعبادَتِکَ؛ اى پسر مسعود، به خدا مغرور مشو و به پاکى و علم و عمل و نیکى و عبادت خود، فریفته مباش.»(7)

همچنین امام على(علیه السلام) فرموده است: «سُکونُ النَّفسِ اِلَى الدُّنیا مِنْ أعظَمِ الغُرورِ؛ دل بستن نفس به دنیا، بزرگ ترین فریب است».(8)

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که: شخص مغرور و فریفته، در دنیا مسکین و بینوا و در آخرت مغبون و زیانکار است، زیرا برتر را به پست تر فروخته است: «لأنّه باعَ الأفضلَ بِالأَدْنى.»(9)

پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه، حکمت 6.

2. سوره نحل، آیه 43.

3. تحف العقول، حکمت 39.

4. میزان الحکمه، ج 4، ص 331.

5. نهج البلاغه، حکمت 320.

6. سوره لقمان، آیه 33 و سوره فاطر، آیه 5.

7. مکارم الاخلاق، ج 2، ص 350.

8. میزان الحکمه، ج 7، ص 184.

9. جامع السعادات، ج 3، ص 11 با ترجمه.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع : کتاب گفتار معصومین ج 2،آیت الله مکارم شیرازی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.