تبیان، دستیار زندگی
بهترین وقت برای تهذیب نفس، هنگام جوانی است؛ زیرا قلب جوان از لطافت بیشتری برخوردار است و به بیان احادیث همچون صفحه سپیدی است که آماده دریافت نور هدایت و یا پذیرش ظلمات گمراهی می باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهترین زمان برای تهذیب نفس

امام ره
بهترین وقت برای تهذیب نفس، هنگام جوانی است؛ زیرا قلب جوان از لطافت بیشتری برخوردار است و به بیان احادیث همچون صفحه سپیدی است که آماده دریافت نور هدایت و یا پذیرش ظلمات گمراهی می باشد.

اشاره

یکی از اهداف مقدس و مقاصد مهمّ انبیای حقّ، تربیت انسان و پرورش روحی و معنوی اوست. دین مبین اسلام نیز که به زیور اکمال و اتمام آراسته شده، می کوشد تا برای ایجاد کرامت انسانی و سلامت واقعی، آدمی را از رذایل اخلاقی و امراض نفسانی پاک سازد و شجره طیبه او را به رشد و بالندگی مطلوب برساند.

توجه خاص و اهتمام وافر ثقلین به مسئله تهذیب نفس و تزکیه فردی و جمعی، نشانگر اهمیت این امر است. از جمله انسانهای که در این مسیر توانست گامهای بلندی برای ارتقای روحی خود و دیگران بردارد حضرت امام ره می باشد که به حق هم عالم توانمد و هم عارف و عاملی بود که سعیش بر این بود که آنچه را که آموخته است عمل کند .

در این مقاله به نکاتی پیرامون تهذیب نفس و نکات اخلاقی دیگر از حضرت امام ره اشاره خواهد شد.

بهترین زمان برای تهذیب نفس

بهترین وقت برای تهذیب نفس، هنگام جوانی است؛ زیرا قلب جوان از لطافت بیشتری برخوردار است و به بیان احادیث همچون صفحه سپیدی است که آماده دریافت نور هدایت و یا پذیرش ظلمات گمراهی می باشد.

امام باقر علیه السلام فرمود: «ما مِنْ عَبْدٍ إلاّ وَفی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضآءُ فَإِذا أَذْنَبَ ذَنْبا خَرَجَ فِی النُّکْتَةِ نُکْتَةٌ سَوْدآءُ فَإِنْ تابَ ذَهَبَ ذلِکَ السَّوادُ وَإِنْ تَمادی فِی الذُّنُوبِ زادَ ذلِکَ السَّوادُ حَتّی یُغَطِّی الْبَیاضَ فَإِذا غُطِّیَ الْبَیاضُ لَمْ یَرْجِعْ صاحِبُهُ إِلی خَیْرٍ أَبَدا؛(1) هیچ بنده ای نیست مگر اینکه در قلبش نقطه سفیدی وجود دارد.

پس هر گاه گناهی را مرتکب شود، در آن نقطه سپید، نقطه ای سیاه خروج می کند. اگر توبه نماید، آن سیاهی برطرف می شود و اگر به گناهان خود ادامه دهد، آنقدر آن سیاهی زیاد می شود که تمام سفیدی قلب را می پوشاند. پس زمانی که همه آن سپیدی پوشانده شد، دیگر صاحب آن قلب به نیکی راه نمی یابد.»

امام راحل رحمه الله در این باره می فرماید: «اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید، دیگر در پیری کار از کار گذشته است. تا جوانید فکری کنید، نگذارید پیر و فرسوده شوید.

قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه فساد در آن ضعیف می باشد. لیکن هر چه سن بالا رود، ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر می گردد، تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست. (2)

و لذا براى اصلاح نفس ایام جوانى سزاوارتر است ، زیرا كه هم اراده قویتر است و هم كدورت و ظلمت نفس ، كمتر است و به فطرت نزدیك تر و هم بار معصیت زیاده نشده كه جبران آن ، مشكل باشد . جوانان قدر ایام جوانى را بدانند كه این نعمت بزرگ را با غفلت نگذارند كه در ایّام پیرى اصلاح نفس بسیار مشكل است .

ایمان امام (ره

در محضر امام امت سخن از جنگ با دشمن و ایثار و فداكاری به میان آمد و اینكه محور هدف ما انقلاب اسلامی است و همه باید فدای انقلاب گردند، اصل در زندگی ما انقلاب است و بقیه امور فرع است .

امام اشاره به فرزندش حضرت حجه الاسلام احمدآقا كرد و سپس فرمود: این احمد عزیزترین انسان ، در نزد من است ، اگر همین احمد برود و در راه انقلاب فدا شود، من قلبا ناراحت نمی شوم ، زیرا برای انقلاب اسلامی فدا و قربان شده است !. نكته اینجاست كه نفرمود: اظهار ناراحتی نمی كنم زیرا اظهار ناراحتی نكردن ، وظیفه است و آسانتر است ، بلكه فرمود: حتی قلبا ناراحت نمی شوم با توجه به اینكه امام همین یك پسر را دارد.

چو بشنوی سخن اهل دل مگو كه طا است سخن شناس نئی دلبرا، خطا اینجا است.

اهمیت به مردم

مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی ایران نقل می كرد: ما هیئت دولت هر وقت خدمت امام خمینی (قدّس سرّه ) می رسیدیم ، تاءكید می فرمود كه كاری نكنید كه نتوانید برای مردم توضیح دهید.

روزی به محضر امام رفتیم ، در رابطه با فداكاری مردم ، سخن به میان آمد، امام فرمودند: این مردم خیلی از ما جلو هستند. یكی از برادران اظهار داشت : اگر ما بگوئیم دنباله رو مردم هستیم ، درست است ، لكن در مورد شما كه چنین نیست .

امام با شنیدن این مطلب ، قدری ناراحت شده و فرمود: خیر، این مردم از همه ما جلوتر هستند. امام در سخنی در تاریخ /3/2458 در مورد مستضعفان از مردم؛ خطاب به شخصیّتها فرمودند: اگر شما كسانی را كه زیر دستتان هستند، ضعیف شمردید و به آنها خدای ناخواسته تعدّی كردید، شما هم مستكبر می شوید و زیردستها مستضعف.

شهامت ذاتی

یكی از اساتید نقل می كرد، دوران جوانی امام خمینی (قدّس سرّه ) بود، ایشان به قم برای تحصیل و تدریس آمده بودند و هنوز به مقام مرجعّیت نرسیده بودند.

روزی یك نفر قلدر به مدرسه فیضّیه آمد و شروع كرد به عربده كشیدن و به طلبه های اندك مدرسه فیضیّه بد گفتن ، با توجه به اینكه زمان رضاخان بود و افراد ضدّ آخوند از طرف رضاخان حمایت می شدند.

در این هنگام كه طلبه ها خود را از گزند آن شخص عربده كش ، كنار می كشیدند دیدم امام خمینی (ره ) نزد او رفت و نهیبی بر سر او كشید و یك كشیده محكم به صورت او زد به طوری كه برق از چشمان او پرید، شرمنده شد و با كمال خجالت سر به پائین انداخت و از مدرسه بیرون رفت .

آری امام در همان دوران جوانی ، خصلت شهامت و شجاعت را داشتند و زورگویان را تنبیه می كردند.

تعبیر آیت الله بروجردی

حضرت آیت الله العظمی بروجردی كه دارای مقام مرجعیت عامه شیعیان جهان گردید، فقیه بزرگ قرن چهارده بود كه در 13 شوال 1380 قمری (مطابق با 10 فروردین 1340 شمسی ) از دنیا رفت ، در مجلسی كه جمعی از علماء از جمله امام خمینی (مدظله العالی ) حضور داشتند، در هنگامی كه مجلس تمام شد و قصد خروج از مجلس را داشتند، امام خمینی (مدظله العالی ) را بر خود مقدم داشت ،

 و به هنگامی كه با اعتراض بعضی ها روبرو شد این جمله را فرمود: بله بله ، می گویم سلام الله علیه ، می گویم سلام الله علیه ، همانگونه كه علامه حلی در هنگامی نام سید مرتضی (قدّس سرّه ) در محضرش برده شد فرمود: سلام الله علیه (سلام خدا بر سید مرتضی ) من هم می گویم :

سلام خدا بر خمینی با توجه به اینكه این سخن آقای بروجردی حدود سه سال قبل از 15 خرداد 42 (آغاز قیام امام خمینی ) بوده است.

اهمیت به بیت المال

یكی از همراهان امام در نجف در این باره چنین گوید مرحوم حاج آقا مصطفی فرزند امام كه به نظر من فردی بی نظیر بود، هفته به هفته به خدمت پدر می آمد و خرج هفتگی اش را می گرفت ، اما به هیچوجه بیش از مخارج ضروری زندگی چیزی به ایشان نمی داد، و هنگامی كه حاج آقا مصطفی می خواست به مكه مشرف شود، از پول خانه ای كه در قم فروخته بود و نیز مبلغی كه تعلق به همسرشان داشت استفاده كردند.

امام همواره می فرمود: هیچكس حق ندارد از اینجا به جائی تلفن كند، تلفن داخل نجف را اجازه می داد اما به شهرهای دیگر را نه ، ولی اگر در مسیر انقلاب بود مانند نشر اعلامیه بوسیله تلفن یا گرفتن خبر، اجازه می دادند.

یكبار فرزند امام تلفنهائی كرده بود و احتمال می داد امام راضی نباشد، ناچار شد از جائی مبلغی بیاورد و به مسئول امور مالی بدهد كه من تلفن شخصی كرده ام .

یكبار برادری كه مسئول امور مالی امام بود، پشت پاكت چیزی نوشت و به خدمت امام فرستاد، امام در یك كاغذ كوچك جواب داد، و زیر آن نوشت شما در این قطعه كوچك هم می توانستید جواب بنویسید، از این رو آن برادر كاغذهای خورده را جمع و جور می كرد و در كیسه ای می ریخت ، و هنگامی كه می خواست برای امام چیزی بنویسد روی آن كاغذ پاره ها می نوشت ، امام هم زیرش جواب را می نوشتند.


پی نوشت ها :

1.      وسائل الشیعه، ج15، ص303 والإختصاص، ص243.

2.      مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، ص61 ـ 60.

منبع : کتاب داستان دوستان ، محمد محمدی اشتهاردی

تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان